این روزها روند رو به رشدی را در عرصه ادبیات رفتاری برخی از مردم به ویژه بانوانی که در جامعه حضور دارند شاهد هستیم. ولی اینکه چنین رفتاری از چه منظر بروز و ظهور دارد دلایل خاص خود را دارد که در یادداشت پیشین به آنها پرداختیم که حس زیباتر دیده شدن و ترس از عدم پذیرش توسط گروههای مختلف همسالان از جمله نکاتی بود که به آن پرداخته شد.
درباره ادبیات رفتاری و اینکه چرا بانوان ایرانی تمایل بسیاری به آرایش کردن دارند، باید گفت که انسان گرایش به زیبایی دارد و اینکه چرا برخی از بانوان گرایش زیادی به این سمت و سو دارند و استفاده زیادی از لوازم آرایش میکنند، دلیل بر تندرویهاست. شاید نبود شناخت کافی نسبت به مبانی دین مبین اسلام و یا نبود برخورد مناسب و مانعتراشی بر سر برخی مسائل باعث بروز چنین رویکردی شده است.
ابتدا باید این بحث آرایش و مدگرایی آسیبشناسی شود که آیا این موضوع اساسا معضل اجتماعی است یا خیر؟ اگر اعتقاد داریم باید مسئولان نیز به تمامی ابعاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در برنامهها و سیاستهای کاری خود توجه کنند. در همین راستا ایجاد مانع و برخوردهایی که صورت میگیرد نیز موضوع دیگر است. گاهی برخوردهای تندی با افرادی که حجاب درستی ندارند یا آرایش غلیظی دارند در خیابان صورت میگیرد که همین موضوع سبب میشود که در مباحث تربیتی با نتیجه عکس روبرو شویم.
بر اساس مبانی تربیتی و آموزشی اینکه یک باره با برخورد خشن به فرد مورد نظر بگوییم که حجاب شما مشکل دارد و فرد را ملزم به رعایت پوشش اسلامی کنیم، سبب میشود که فرد مورد نظر در مکان دیگری بر پایه لجبازی و بغض، این موضوع را به نحو دیگری بروز دهد.
چنین مواردی باید به ماموران مرتبط آموزش داده شود تا به نحو صحیح و به جا واکنش نشان داده و امر به معروف کنند. برای مثال این گونه برخورها که مثلا با خانمی به دلیل آرایش غلیظ و نحوه نامناسب آرایش گفته شود که به خودروی مربوطه برو، روشی است که نشان میدهد که چنین مباحثی در حیطه تربیتی برای کودکان جواب نمیدهد.
در این حوزه باید فرهنگسازی شود؛ آن هم به صورت عمیق و نه دورهای و مقطعی. بر این اساس باید دید که ارزشهای جوانان چیست و چرا چنین رویکردی دارند و از پوششهای زننده و آرایش غلیظ بهره میگیرند؛ برای مثال در جوامعی که کودکان به ادبیات گرایش دارند و کتاب خواندن در این جوامع پررنگ است، میبینیم که خودشان قادر به فکر کردن هستند. این در حالی است که در جامعه ما کتابخوانی بسیار کم صورت میگیرد و شاید بتوان گفت جای مناسب خود را ندارد.
در این حوزه باید به بسترسازی نحوه صحیح پوشش پرداخته شود و آموزش در این باره به صورت غیرمستقیم صورت گیرد. کسانی که در رأس امور فرهنگی و صاحبنظر هستند باید دلسوزی کرده و در این راستا به اقدامات عاجل و درست بپردازند.
قرارگیری افراد کارشناس در حوزه اجتماعی و فرهنگی در جلسات و کارگروههای مرتبط با لباس و امور فرهنگی مرتبط، امری ضروری بوده و طبیعی است که اکثر نهادهای دولتی در این حیطه فعالیت میکنند و نهادهای خصوصی در این باره کارایی ندارند. ولی در عین حال باید از طریق زیرمجموعههایی چون شهرداری که نقش مهمی در حوزه فرهنگ داراست و در اغلب کشورها نیز اوضاع بر همین منوال است، کار را پیش ببرد.