کد خبر: 4305536
تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۹
اصغر دادبه:

بی‌توجهی به زبان فارسی، هویت ایرانی را ویران خواهد کرد

مدیر گروه ادبیات دایرةالمعارف بزرگ اسلامی گفت: بی‌توجهی به زبان فارسی، ما را ویران خواهد کرد و باید هوشیار باشیم. باید این فرهنگ را به فرزندانمان بیاموزیم، پیش از آنکه فرصت جبران از دست برود.

اصغر دادبهبه گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست گرامیداشت روز شعر و ادب فارسی و بزرگداشت استاد محمدحسین شهریار چهارشنبه ۲۶ شهریورماه به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در فضای مجازی برگزار شد.

اصغر دادبه، مدیر گروه ادبیات دایرةالمعارف بزرگ اسلامی در این نشست گفت: روز شعر و ادب فارسی، روز هویت، روز اساس و روز هستی ماست که اگر نباشد، ما نیستیم. بحث فردوسی‌شناسان، گاهی عجیب و غریب به نظر می‌رسد و سر مسائلی بحث می‌‎کنند، از جمله اینکه چون فردوسی گفته است، «عجم زنده کردم بدین پارسی»، پس این شعر نمی‌تواند از فردوسی باشد. چون معتقدند «عجم» توهین است. در حالی که اگر فردوسی عجم را زنده نکرده بود بدین فارسی، چه کار کرده بود؟ علاوه بر این، سه جای دیگر در شاهنامه «عجم» به کار رفته است. در طول تاریخ هم این واژه وجود داشته و تکرار شده است و حتی گفته شده که شاهنامه، قرآن عجم است. بنابراین این توهین نیست.

وی افزود: زبان عاملی برای ارتباط است، اما از عامل ارتباط بودن فراتر می‌رود و دو مسئله مهم را نیز به دوش می‌کشد: فرهنگ و هویت ملی. وقتی که این دو مسئله مهم را به دوش کشید، آن وقت قصه‌ها و ماجرا‌ها خواهد بود. چرا این را نمی‌بینید؟ آیا زبان فارسی فقط در حد عامل ارتباط باقی مانده است؟ چرا ابوریحان گفته بود: «من را به عربی ناسزا گویند، خوشتر دارم تا به فارسی بستایند»؛ چون در زمان او، هنوز فردوسی ظهور نکرده بود.

دادبه ادامه داد: چرا دو قرن بعد، شمس تبریزی می‌گوید: «من هندوی ندانم، اما عربی که می‌دانم، حکایت‌ها در آن است» و بعد می‌گوید: «فارسی را چه شده است که از هر دو برتر است» و شروع به ستایش فارسی می‌کند؟ برای اینکه تبدیل به زبان فرهنگ شده است و چرا اینها را نمی‌بینید؟

وی تصریح کرد: من در حوزه هویت، آن مسئله فلسفی را به میدان آورده‌ام؛ این پرسش که اصل اشیا چیست، به ما دو پاسخ دارد: یکی اتم‌ها، یکی ماده و صورت. ماده اصل است، اما رنگ‌پریده است و تشخص ندارد. چه زمانی تشخص و رنگ و لعاب پیدا می‌کند؟ وقتی صورت بر آن عارض می‌شود، درواقع در صورت فقط فرم نیست و حقیقت هر چیزی است. چنان که می‌دانیم، این تشبیه من است و هزار بار دیگر نیز خواهم گفت؛ هویت ملی مثل ماده و مبهم و رنگ‌پریده است. چه زمانی می‌شود آنی که باید بشود؟ وقتی صورتش که زبان ملی است، بر آن عارض شود. در آن صورت همان می‌شود که باید بشود. زبان فارسی آن هویت اصلی می‌شود که همواره مورد دشمنی و تهاجم است.

دادبه در ادامه گفت: حال به تاریخ نگاه کنید و ببینید، آیا بوده است جایی که وقتی می‌خواستند به هویت ملی ضربه بزنند، به زبان حمله نکنند؟ من این مسئله را به چند دسته تقسیم کرده‌ام؛ اولین شکل حمله، دینی بود. برای اینکه فضا دینی بود. گفتند: «زبان اهل بهشت عربی است، زبان اهل دوزخ فارسی.» حال در تاریخ جلو برویم و ببینیم چه می‌شود. ستایش زبان عربی به عنوان زبان دین، کسی مخالف نیست. در کنارش هم ستایش زبان فارسی به عنوان زبان ملی است. اما اینکه هنوز بنشینیم و بگوییم که: «هر که مرد، زبانش عربی می‌شود»، درواقع بها دادن به یک زبان، علیه یک زبان دیگر است. گونه دیگر در دوره صفوی بود که، گردن‌کشان و به تعبیر امروزی‌ها مستکبران و امپریالیست‌ها یعنی انگلیسی‌ها در شبه‌قاره و روس‌ها در آسیای میانه در جهان ظهور کردند، آنها با هر چیزی که با منافعشان در تعارض است، دشمنی می‌کردند. اما هندی‌ها، زبان فارسی را یاد گرفتند و کتاب چاپ کردند. اما صورت سوم این حمله که دردناک است، صورتی است که روشنفکران به عنوان ابزار روشنفکری، گاهی علیه این زبان استفاده می‌کنند. می‌بینید که یک دانشمندی که در یک حوزه بسیار معروف است، بدون اینکه در حوزه زبان فارسی مطالعه کرده باشد به حرف یک زبان‌شناس استناد می‌کند، در حالی که این حرف‌ها صحت ندارد. یکی از سخنانی که این زبان‌شناس می‌گوید، تکرار حرف ابوریحان است، بدون اینکه توجه کند ابوریحان چه زمانی این حرف را بیان کرده است. یکی از سخنان دیگر نیز این است که «ما از فعل‌های بسیطمان استفاده نمی‌کنیم چون خودمان به زبان خودمان، زیان می‌رسانیم.» از این دو تا سخن نتیجه گرفته‌اند که زبان فارسی، پویا نیست و استدلالش این است که این زبان، فیلسوف ندارد.

 وی تصریح کرد: هنگامی که این سخنان بیان می‌شود، افرادی پیدا شده و کتاب‌هایی نوشته‌اند با این مضمون که «اگر قصد نابودی ملتی را دارید، لازم نیست به بمب‌گذاری و تخریب ساختمان‌ها متوسل شوید؛ بلکه کافی است فرهنگ، زبان و ادبیاتشان را از آنها بگیرید.» متأسفانه شاهدیم افراد بسیاری تمام همّ خود را مصروف این امر کرده‌اند.

دادبه در ادامه گلایه کرد و گفت: هنگامی که زبان فارسی را از آزمون کنکور حذف می‌کنیم، نتایج آن را باید در مدارس ببینیم که چندان جدی گرفته نمی‌شود و این اقدامی است که شایسته نیست. اگر این زبان نباشد، هویتی باقی نمی‌ماند. همان‌طور که افلاطون و سعدی به زبانی دیگر گفته‌اند؛ برترین روش برای تربیت، استفاده از شعر و موسیقی است. این سخنان بی‌پایه نیست؛ آنها می‌دانستند که این روش می‌تواند ایجاد هیجان، برانگیختگی و حرکت کند. اگر به این مسائل توجه نکنیم، متأسفانه شاهد تخریب زبان فارسی خواهیم بود.

وی تأکید کرد: هر روز برای ما، روز شعر و ادب فارسی است و بزرگان ما هر روز قابل احترام هستند. علاقه بسیاری به شهریار دارم و بسیاری از اشعارش را حفظ هستم و معتقدم بسیاری از تعبیرات عامیانه‌ای که به کار برده، در ساخت مضامین شعری بسیار موفق بوده‌اند، اما بار‌ها گفته‌ام و بار دیگر می‌گویم؛ اگر نام‌گذاری به درستی انجام می‌شد، باید به نام فردوسی انجام می‌گرفت. اگر به نام سعدی بود نیز شایسته بود. یقین دارم اگر شهریار امروز در میان ما بود، اولین معترض به این نام‌گذاری بود. برخی دوستان نسبت به این سخنان گلایه کرده‌اند، اما با هیچ‌کس دشمنی ندارم و مسئله اصلی من نامگذاری است.

دادبه در پایان گفت: بی‌توجهی به زبان فارسی، ما را ویران خواهد کرد و باید هوشیار باشیم. باید این فرهنگ را به فرزندانمان بیاموزیم، پیش از آنکه فرصت جبران از دست برود.

انتهای پیام
captcha