بررسی این امر و آسیبشناسی دلایل این بیرغبتی در زمینه پرداخت مؤثر به موسیقی انقلاب اسلامی موضوعی است که آن را در قالب گفتوگویی با جمشید جم، خواننده موسیقی انقلاب و کارشناس و پیشکسوت این عرصه در میان گذاشتیم که در ادامه میخوانید.
جم خواننده موسیقی خاطرهانگیز «یار دبستانی من» است که هماکنون مسئولیت انجمن سرود و موسیقی سازمان بسیج هنرمندان کشور را به عهده دارد.
ـ در ریشهیابی دلایل افول موسیقی انقلاب اسلامی چه مواردی را دخیل میدانید؟
اینکه گفته میشود همانند دوران پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس دیگر دچار آن شور و روحیه حماسی و سلحشوری نیستیم و لذا قادر نخواهیم بود آثار موسیقی با همان میزان اثربخشی تولید و عرضه کنیم را شخصاً قبول ندارم؛ امروز شرایط و اوضاع حاکم که از جمله مصادیق حماسه است شکل و شمایلی متفاوت به خود گرفته است و در عرصههای فرهنگی و اجتماعی نمود پیدا کرده است و حتی در عرصه کارزار نیز موضوع مدافعان حرم را شاهد هستیم که دست کمی از دوران حماسه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ندارند.
پس چیزی که موجب شده است اینچنین شاهد حاکم شدن فضایی سرد و کرخت در حوزه موسیقی باشیم حاصل بیانگیزگی است که در نهاد حوزههای مسئولیتی فرهنگی و هنری وجود دارد و برای اصلاح چنین صورتی باید آنها را موظف به ورود به چنین مأموریتهایی کرد.
ـ گفته میشود که بودجه اختصاص یافته فرهنگی اخیراً برای پرداختن به تولید آثار و محصولات هنری ناچیز است و کفاف هزینههای جاری را مثلاً در عرصه موسیقی انقلابی و ارزشی را نمیدهد، شما چقدر این مسئله را قبول دارید؟
نه، اصلاً این امر را قبول ندارم، گرایش به سمت نوع خاصی از موسیقی متکی بر ترانه و ملودیهای کوچه بازاری و خیابانی سلیقه شنیداری مخاطبان ایرانی را تغییر داده است و دیگر کسی به گونهای از موسیقی که به جنبههای حماسی و ماهیت اقتدار ایرانی اشاره دارد توجه نشان نمیدهد؛ این امر موجب شده است که بودجههای کلانی صرف تولید آثاری بشود که بیشتر گرایش مردم به سمت آنهاست و در چنین شرایطی قطعاً توجه به موسیقی ناب ایرانی و ریشههای آن تنیده شده با باور و عقاید مردم در اولویت قرار نمیگیرد. فراگیر شدن چنین جوی در فضای فرهنگی و هنری کشور موجب آن شده است که حتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نهادهایی همچون حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی که شاید از جمله وظایف و رسالتهای ذاتی آنها پرداختی مؤثر به موسیقی انقلاب باشد بیشتر بر ذائقه و سلایق شنیداری حاکم بر مردم موجسواری کرده و مطابق با سلایق آنها، اثر تولید کنند.
ـ با این اوصاف برای تغییر ذائقه و سلیقه مردم و گرایش آنها به نوع خاصی از موسیقی که ریشه در باور و عقاید مردم داشته و ماهیتی ارزشی دارد چه باید کرد؟
این امر نیاز به تربیت حواس مخاطب بهویژه حس شنیداری آنها دارد، اگر از همان ابتدا و مثلاً از آموزش و پرورش زمینه برای آشنایی مخاطبان با سرود و موسیقی انقلابی برپایه داشتهها و آثار ماندگار تولید شده در این حوزه فراهم شود، روند تربیتی به شکل اساسی پیریزی خواهد شد؛ در دهههای گذشته آموزش و پرورش در قالب امور تربیتی اهتمام ویژهای به تربیت و کار به منظور تولید آثار موسیقیایی در قالب سرود با استفاده از گروههای کر دانشآموزی و تکخوان داشت که این امر دچار وقفهای شد و ما هماکنون در انجمن سرود و موسیقی سازمان بسیج هنرمندان درصدد هستیم تا این فعالیتها را به عنوان فعالیتهای جنبی نظام آموزشی احیا کنیم.
ـ آیا میتوان انتظار داشت که به شرط عزم مدیران فرهنگی همچون نسل متقدم در حوزه موسیقی انقلاب با توجه به مصادیقی که همچنان در حوزه موضوعات انقلابی وجود دارد، زین پس آثاری با همان طراوت و میزان تأثیرگذاری تولید و عرضه شوند؟
این امر بستگی به عزم هنرمندان نیز دارد و تنها بودجهریزی در این زمینه از سوی مسئولان اجرایی حوزه فرهنگ و هنر نمیتواند ثمربخش باشد؛ به هر حال اگر روزگاری پیش از این افرادی شناخته شده همچون احمدعلی راغب، حمید شاهنگیان، هادی آزرم، محمد گلریز و... توفیق تولید آثاری ماندگار را داشتند تنها دلیلش این بود که این نسل با درک درست شرایط حاکم بر اجتماع آن روز، از عواطف و احساسات پاک میان مردم نهایت بهره را در خلق آثاری بردند که همواره جاوید خواهد ماند و در این عصر و زمان نیز هنرمندان باید متوجه مقتضیات زمان و مطالبی که مردم خواهان آن هستند باشند و براین اساس موسیقی تولید کنند.
ـ اولویت در زمینه تولید آثار موسیقی در حوزه مضامین و مفاهیم انقلابی در چیست؟ آیا کلام (سرود) و موسیقی به یک میزان اهمیت دارند؟
به همان اندازه که ما در ساخت ملودیهای اثرگذار در حوزه موسیقی انقلابی و ارزشی در شرایط کنونی دچار افت و تنزل بودهایم در زمینه کلام و محتوای سرود متناسب با این مضامین نیز دچار فقر هستیم و باید به این دو بهموازات هم پرداخته و بها بدهیم. محتوای شعری انقلابی و ارزشی حاصل درک عمیق شرایط و مناسباتی است که در هر برههای شاعر و ترانهسرا باید بر آن اشراف کامل داشته باشد، کمتر در سالهای اخیر به این مهم در محتوای اشعار و ترانههای سروده شده توجه شده است که باید در قالب رویدادها و برگزاری جشنوارههای گوناگون به آن اهمیت ویژهای قائل شد.
ـ اخیراً بازآفرینی و بازتولید آثار ماندگار موسیقی انقلاب با گونههای جدید و اصطلاحاً جوانپسند را شاهد هستیم که در آنها از ابزار و ادوات فناورانه موسیقی استفاده میشود، این روند را تا چه اندازه در ترغیب نسل جوان و علاقهمند به موسیقی انقلاب مؤثر میدانید؟
محتوای شعری و ترانهای این آثار اگرچه شاید غالباً محدود و منحصر به زمان خاصی باشد که راجع به اوضاع و شرایط آن سروده شده است اما بازآفرینی آنها با کیفیتی که به آن اشاره شد بسیار در تهییج افکار نسل جوان برای روی آوردن به گونهای از موسیقی حماسی و انقلابی مؤثر است؛ حتی من اعتقاد به این موضوع دارم که میتوان ملودی و آهنگ قطعات انقلابی تولید شده بهویژه در دهه نخست انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس را با شعر و ترانه دیگر که محتوای آن تناسب با شرایط کنونی و وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ما دارد همراه کرد که همچنان اثربخشی آنها بهواسطه ملودی منحصر بفردشان حفظ شود و هم محتوایی بهروز و دغدغهمند مناسب احوال کنونی داشته باشد.
ابزار موسیقی استفاده شده در زمینه نواختهشدن آهنگ و ملودی آثار موسیقی انقلاب اسلامی در دهه نخست انقلاب اسلامی اغلب مکانیکی و اصطلاحاً آگوستیک بوده است، در شرایط کنونی که شاهد رشد تکنولوژی در زمینه موسیقی هستیم و غالباً با ابزار و ادوات موسیقی الکترونیک مواجه هستیم، این قابلیت وجود دارد که آهنگ و ملودیهای انقلابی را به شیوههای نو و نسخههای جدید تولید کنیم و حتی این امر را میتوان در قالب یک عرصه رقابتی تعریف کرد.
ـ نهادها و سازمانهایی همچون سازمان بسیج هنرمندان کشور که جشنواره سروده و آهنگهای انقلابی تحت عنوان «ترانه بیداری» را برگزار میکند و یا جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی که برگزارکننده جشنواره موسیقی ضدآمریکایی «طبس» است تا چه اندازه میتوانند در احیای موسیقی انقلاب اسلامی نقش ایفا کنند؟
عملکرد آنها در این عرصه مؤثر خواهد بود اما باید به این نکته توجه کرد که اقدامات این نهادها مقطعی است و قادر نخواهد بود یک جریان مستمر را بهوجود آورد، به نظر من فعالیت مؤثر و مستمر در این راستا نیاز به اعتبارات و بودجه کافی دارد که به طور طبیعی این امکان در اختیار ارشاد و نهادهای فرهنگی همانند حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی است و آنها باید در این مسیر پیشقدم باشند.
امیر سجاد دبیریان