به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، همزمان با سالروز بیعت تاریخی همافران با حضرت امام خمینی(ره) و روز نیروی هوایی، جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و قرارگاه پدافند هوایی ارتش با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند.
حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار به موضوعات مهمی از جمله اهمیت بیعت همافران با امام(ره)، امید و توکل به خدا، اظهارات اخیر ترامپ و عملکرد رئیسجمهور سابق آمریکا اشاره کردند.
ایشان در بخشی از سخنانشان به تشریح لحظاتی از 19 بهمن 57 پرداختند و اظهار کردند: هیچکدام از بخشهای دیگر ارتش آن روز، به قدر نیروی هوایی مورد اعتماد و اطمینان و امید رژیم طاغوت نبودند. درست از همین بخش، رژیم طاغوت یک ضربه سهمگین خورد؛ این ضربه سهمگین که عرض میکنیم، به معنای واقعی کلمه است؛ یعنی ارتش، با آن نظمی که درست کرده بودند، با آن فضایی که برای ارتش به وجود آورده بودند، ناگهان جمعی از کارکنان همین ارتش -آن هم از آن بخش حسّاس نیروی هوایی که اینقدر مورد اعتماد آنها بود- بیایند با امام انقلاب، با رهبر انقلاب بیعت کنند؛ نه مخفیانه، [بلکه] روز روشن، آشکارا و با بلند کردن کارتهای شناسایی روی دستشان! بنده آنجا بودم؛ در خیابان ایران که اینها داشتند میآمدند به طرف مدرسه محل سکونت امام، همینطور گروهگروه - مثل گروهانگروهان - پشت سر هم حرکت میکردند و شعار میدادند و کارتهای شناساییشان را بالای دستشان گرفته بودند؛ خیلی حادثه عجیبی بود؛ یعنی درست مصداق این آیه شریفه: «فَأَتاهُمُ اللهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبوا»؛ (بخشی از آیه 2 سوره حشر) از آنجایی که در حساب رژیم طاغوت نمیگنجید، ضربه خوردند. در محاسباتشان همهچیز را ممکن بود احتمال بدهند، جز این یکی را؛ و درست همین یکی که دورترین احتمال بود، اتّفاق افتاد؛ یعنی نیروی هواییِ ارتش آن روز با آن فرمانده وابسته، با آن وابستگیهای گوناگون - با آن وابستگیهای فراوان ابزاری و تجهیزاتی و آموزشی و غیره- ناگهان بیاید و در کنار مردم، با امام و با رهبر انقلاب بیعت بکند؛ این ضربه عجیبی بود؛ هیچ انتظارش را نداشتند. ما هم انتظارش را نداشتیم، یعنی انقلابیون و مؤمنین هم در این طرف صف، چنین انتظاری نداشتند. این درواقع رزق لایُحتسب بود: «وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا؛ وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب»؛(بخشی از آیات 2 و 3 سوره طلاق) گاهی یک کمکی، مددی، نفَسی، خونی به انسان میرسد از آنجایی که هیچ خیالش را نمیکرد و هیچ در محاسبات او نمیگنجید. برای این جبهه هم رزق لایُحتسب بود. ماها حساب نمیکردیم یعنی اصلاً به ذهن هیچکدام ماها - ملت ایران و مبارزین و انقلابیون و امام بزرگوار- چنین محاسبهای نمیآمد که ممکن است از درون ارتش کسانی [به صحنه] بیایند. البته بنده قبل از آن، در مشهد با عناصر بسیار معدودی از ارتش ارتباطات نزدیک دوستانهای داشتم و میدانستم با ما همفکرند؛ بعضیهای دیگر هم در تهران در داخل ارتش بودند که با بعضی از دوستان ارتباطاتی داشتند -اینها بود- اما اینکه یکچنین جمعیتی با این حرکت عظیم و نمایان بلند بشوند بیایند، این واقعاً رزق لایُحتسب بود؛ قابل محاسبه نبود.
آیاتی که در این بخش از بیانات رهبر معظم انقلاب مورد اشاره قرار گرفته، مربوط به آیاتی است که بشارت الهی را به مؤمنان و متقیان نوید میدهد. بر این اساس کسانی که ایمان داشته باشند و در راه خدا تلاش کنند، از جایی که تصور آن را نمیکنند، از سوی خداوند یاری میشوند.
در آیه 2 سوره حشر در رابطه به این معنا آمده است: «هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ/ اوست كسى كه از ميان اهل كتاب كسانى را كه كفر ورزيدند در نخستين اخراج [از مدينه] بيرون كرد گمان نمیکرديد كه بيرون روند و خودشان گمان داشتند كه دژهايشان در برابر خدا مانع آنها خواهد بود و[لى] خدا از آنجايى كه تصور نمیکردند بر آنان درآمد و در دلهايشان بيم افكند [به طورى كه] خود به دست خود و دست مؤمنان خانههاى خود را خراب میکردند پس اى ديدهوران عبرت گيريد».
این آیه اشاره به نقض پیمان بنینضیر دارد. بنینضیر یکی از اقوام یهودی مدینه بود که بر اساس معاهدهای که با پیامبر(ص) بسته بودند با مسلمانان مصالحه کردند اما با توطئه منافقان بنینضیر پیمانشکنی کرد و پیامبر(ص) نیز به آنها دستور داد یا مدینه را ترک کنند و یا آماده نبرد شوند. هرچند بنینضیر تصمیم به ترک مدینه گرفت بود اما با وسوسههای شیطانی منافقین ایستادگی در برابر مسلمانان را برگزیدند و زمانی که با سپاه مسلمانان روبرو شدند خداوند در دل آنها رعب و وحشت انداخت تا جایی که خانههای خود را خراب کردند و گریختند.
هرچند خانهها و قلعههای یهودیان مدینه کار را سخت میکرد اما مسلمانان با صبر و بردباری و ایستادگی خود دین اسلام را یاری کردند از این رو خداوند نیز با ترسی که بر دل دشمنان اسلام انداخت، مسیر را برای پیروزی هموار ساخت.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در این رابطه آورده است: خدای تعالی همان کسی است که یهود بنینضیر را برای اولین بار از دیارشان بیرون کرد، با اینکه شما مؤمنان هیچ احتمال نمیدادید که آنها از دیار خود بیرون روند و آنها را به قوت و شدت میشناختید و خود آنها هم هرگز احتمالش را نمیدادند و فکر می کردند که قلعههای محکمشان مانع از وقوع عذاب خدا بر آنها میشود و مادامی که در قلعهها پناه بگیرند، مسلمانان نمیتوانند بر آنها غلبه بیابند، اما خداوند از جایی به سراغشان آمد و اراده او از طریقی در آنها نفوذ و جریان یافت که هیچ گمانش را نمیکردند، یعنی از راه باطن و قلبشان، لذا خداوند رعب و خوفی در دل آنها بیانداخت که از شدت آن با دست خود خانههایشان را خراب میکردند تا بعد از خروجشان به دست مسلمانان نیفتد و این از شدت تسلط و غلبه الهی بود که اراده خود را به دست خود آنها به اجراء درآورد و نیز به مؤمنان دستور تخریب خانه آنها داده شد و خدا آنان را به امتثال دستور و به غالب کردن اراده خود موفق فرمود.
این پیروزی و رزق لایحتسب الهی از جهات مختلفی برای مسلمانان قابل توجه بود. همانطور که در تفسیر نمونه این موارد ذکر شده و آمده است: سرنوشت این قوم یهود با آن قدرت و عظمت و شوکت و با آن امکانات و استحکامات فراوان سرنوشت عبرتانگیزى بود، که حتى بدون آنکه دست به اسلحه ببرند در مقابل جمعیت مسلمانان که هرگز در ظاهر به پاى آنها نمىرسیدند تسلیم شدند، خانههاى خود را با دست خویش ویران کردند و اموالشان را براى مسلمانان نیازمند بجا گذاردند و در نقاط مختلف پراکنده شدند.
این معنا در آیات 2 و 3 سوره طلاق نیز آمده است. در این آیات ویژگی کمکهای بدون احتساب، ایمان و پروای از خداوند است. در بخشی از این آیات آمده است: «مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا؛ وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ/ و هر كس از خدا پروا كند [خدا] براى او راه بيرونشدنى قرار مى دهد؛ و از جايى كه حسابش را نمى كند به او روزى مىرساند».
در این عبارات نیز خداوند به مؤمنان و متقیان بشارت میدهد که در صورت پروای الهی و پیروی از ارزشها و باورهای عمیق دینی مورد حمایت و هدایت خاص خداوند متعال قرار خواهند گرفت. علامه طباطبایی نیز ذیل این عبارات تأکید میکند: کسی که از خدا پروا داشته باشد و ملتزم به اوامر و نواهی پروردگار باشد خداوند برای او راه نجاتی از مشکلات حیاتش فراهم میکند.
از این رو دیگر نیازی به غیر نیست؛ خداوند در هر حال مؤمنان و متقیان را کفایت میکند. بنابراین تکیه زدن بر غیر از خداوند، امری بیهوده و به قول معروف «تکیه بر باد است».
رهبر معظم انقلاب نیز در بخش دیگری از سخنانشان به این مسئله تأکید میکنند و میافزایند: اگر چنانچه ما خواستیم عقلانیّت را در سایه اعتماد به شیطانها به کار بگیریم، آنجا جور دیگری خواهد شد. آیه قرآن در سوره مبارکه نور میفرماید که «اَعمالُهُم کَسَرابٍ بِقیعَةٍ یَحسَبُهُ الظَّمئانُ مآءً»؛ مثل سراب، انسان تشنه، زمین خشک را از دور [شبیه] آب میبیند؛ بعد که نزدیک میشود، میبیند «لَم یَجِدهُ شَیئًا وَ وَجَدَ اللهَ عِندَه»، میبیند هیچچیز نیست. امید بستن به شیطانها این است؛ امید بستن به قدرتهای مادی و شیطانی این است.
در آیه 39 سوره نور به صراحت عاقبت اعتماد و پیروی از شیطان و شیطانیان ذکر شده است. آیندهای نامیمون برای افرادی که بین ایمان به خداوند و اعتماد به شیطان سستترین گزینه را به کار میگیرند.
در این آیه آمده است: «وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ/ و كسانى كه كفر ورزيدند كارهايشان چون سرابى در زمينى هموار است كه تشنه آن را آبى میپندارد تا چون بدان رسد آن را چيزى نيابد و خدا را نزد خويش يابد و حسابش را تمام به او دهد و خدا زودشمار است».
این آیه ویژگی و عاقبت اعمال کفار را به تصویر میکشد؛ عاقبتی که جز پوچی و بیهودگی راه به جایی نمیبرد. هرچند کفار نیز به دنبال رسیدن به کمال و سعادت هستند اما گمراهی آنها باعث شده تا در مسیر راستین و حقیقی قرار نگیرند در این صورت نه تنها به هدف خود نمیرسند بلکه نهایتاً دستشان خالی میمانند.
علامه طباطبایی معتقد است: کفار هدفشان از اعمالشان این است که به آن غایت و هدفی برسند که فطرتشان ایشان را به سوی آن روانه میکند، اما اعمال ایشان آنها را به چنین هدفی نمیرساند، و اینها مانند تشنهای هستند که نزد خود آب گوارا دارد اما از آن روی گردانده و بدنبال سراب میرود و هر چه مولایش به او میگوید: آب حقیقی همین است که در نزد توست، بنوش تا عطشت رفع شود، او قبول نمیکند و بدنبال سراب میرود، آنگاه لحظه مرگ و لقاء الهی تشبیه شده به رسیدن به سراب، در حالیکه مولایش را هم در آنجا مییابد، همان مولایی که او را به نوشیدن آب گوارا دعوت می کرد.
و به تعبیر تفسیر نمونه این آیه داستان کسانی است که زندگی در بیابان خشک و سوزان را به زندگی در کنار آب ترجیح دادهاند و از تشنگی جان میدهند.
بر این اساس اعتماد به شیطان و پیروی از شیطانیان راهی جز سرگردانی، تشنگی و بیهودگی نداشته و نهایتاً نه تنها انسان را به سعادت نمیرساند، بلکه به بیراهه و تباهی میکشاند.