
«جان
اندرو مورو»، استاد تمام زبانهای خارجی در کالج «Ivy Tech Community» آمریکا، نویسنده و پژوهشگر اهل ایالت کبک کاناداست که در
زمینه مطالعات اسلامی، اسپانیایی و بومیان آمریکا تخصص دارد. این استاد کانادایی ـ آمریکایی مسلمان در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) پیرامون فرمان اخیر ترامپ درباره ممنوع کردن ورود مسلمانان به آمریکا به بیان نکاتی پرداخت؛ حکمی که باعث شده تا در داخل این کشور نیز انتقادها و تظاهرات گستردهای علیه ترامپ صورت بگیرد و همزمان چهره آمریکا در جهان اسلام بیش از پیش خدشهدار شود، چراکه امروز یک میلیارد و 600 میلیون مسلمان بهخصوص در قاره آسیا خشمگین از این اقدام نژادپرستانه هستند و نسبت به رئیسجمهور جدید ایالات متحده سوء ظن دارند و بسیاری او را مسلمانستیز معرفی میکنند. این گفتوگو در ذیل از نظر میگذرد: ایکنا: حکم ضد مهاجرتی ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده مبنی بر ممنوعیت ورود اتباع هفت کشور مسلماننشین به آمریکا برای جامعه این کشور که خود را مدافع حقوق بشر و دموکراسی میداند، چه تبعاتی خواهد داشت؟فرمان ترامپ، حکمی ضد مهاجرت نیست، آمریکا مهاجرت قانونی را منع نمیکند، مانند هر کشورِ دارای حاکمیت، آمریکا نیز حق دارد مرزها و مهاجرت خود را کنترل کند، هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که مرزهای خود را به روی هر کسی و به هر میزان باز بگذارد. وقتی ترامپ میگوید کشوری که مرزهایش را تحت کنترل نداشته باشد، کشور نیست، حق دارد. یک کشورِ دارای حاکمیت اجازه نمیدهد دیگران آن را اشغال کنند.
حکم ترامپ علیه اتباع هفت کشور است که به زعم او بیشترین تهدید را علیه آمریکا دارند. حکم ترامپ حکمی کلی نیست که همه مسلمانان را هدف قرار بدهد، به یاد داشته باشیم که مسلمانان در 49 کشور، جزء اکثریت بوده و در همه کشورهای جهان نیز حضور دارند.
من از اقدامات ترامپ دفاع نمیکنم، با این همه نباید فریب تبلیغات رسانههای لیبرال را خورد که علیه او جنگ راه انداخته و رسماً با او مخالفت میکنند.
به خاطر حکم ترامپ نیست که آمریکا دیگر مدافع حقوق بشر و دموکراسی به حساب نمیآید، این موضوع جدیدی نیست. کافی است از قربانیان تاریخ امپراتوری آمریکا، از بومیان، آفریقاییتبارها، از زنان، یهودیان، ایرلندیها، ایتالیاییها، کاناداییهای فرانسویتبار، کاتولیکها، ژاپنیها، سفیدپوستان فقیر آنگلوساکسون و همه کارگران بپرسید که درباره «دموکراسی» آمریکایی و دفاع آن از «حقوق بشر» چه فکر میکنند.
اگر توانستید، از قربانیان امپریالیسم آمریکا در آمریکای لاتین، در جزایر آنتیل، آسیای جنوب غرب، آفریقای شمالی و خاورمیانه هم بپرسید درباره «حقوق بشر» و «دموکراسی» آمریکایی چه نظری دارند.
آمریکا جنبههای مثبتی دارد ولی در کنار آن تاریخی شرمآور پر از تنفر، قتل عام، بردهداری، استثمار، نژادپرستی، تمایز و تبعیض، تحقیر و امپریالیسم اقتصادی و سیاسی دارد؛ متأسفانه اغلب دولتهای آمریکا پیدرپی در طول قرنها اصول قوانین اساسی را نقض کردهاند. حقوق بشر برای همه مردان و زنان است، آمریکا به جای آنکه یک جمهوری دموکراتیک باشد به یک امپراتوری مبدل شده ولی امپراتوریها با دوام نیستند؛ امپراتوری آمریکا نیز در حال زوال است امیدواریم که «عدالت و آزادی برای همه» محقق شود.
چرا ترامپ تروریستهای واقعی مثل عربستان و قطر را در فهرست کشورهایی که اتباع آنها نمیتوانند وارد آمریکا شوند، قرار نداده است؟ فهرست ترامپ که توسط اوباما تدارک دیده شده بود، فهرستی ابلهانه است، نباید تبعیض بر اساس ملیت و مذهب وجود داشته باشد، بلکه این تبعیض باید بر ایدئولوژی استوار باشد. قوانین آمریکا مهاجرت افرادی را که عضو حزب کمونیست بوده یا معتقد به دیکتاتوری و یا مرتکب جنایات جنگی شده باشد، منع میکنند. به جای ممنوعیت ورود شهروندان برخی کشورهای مسلمان باید ورود وهابیها، ناصبیها(دشمنان اهلبیت) و تکفیریها به آمریکا ممنوع میشد. این افراد برای مسلمانان و غیر مسلمانان خطر واقعی هستند.
به یاد داشته باشیم دهها هزار تروریستی که در سوریه و عراق میجنگند، از غرب میآیند. آنها به خواست خود به غرب رفتوآمد میکنند. برای رفتن آنها به خاورمیانه و برای ارتکاب جنایات جنگی ممنوعیتی وجود ندارد. آنها بدون کمترین مشکل به اروپا و آمریکا باز میگردند و کسی از آنها بازخواست نمیکند، از آنها مسئولیت نمیخواهد، آنها را محاکمه نمیکند، آنها را به خاطر خیانت، جنایت جنگی و کشتار محاکمه و زندانی نمیکند به عکس آنها با آغوش باز پذیرفته میشوند!
حداقل در آمریکای عصر اوباما، دولت آمریکا پذیرش تروریستهای آمریکایی را که از خارج برمیگشتند، در دستور کار داشت. این امر ثابت میکند تروریستها با آنها همکاری دارند، اگر ترامپ میخواهد با این سیاست مقابله کند این گوی و این میدان.
اگر عربستان در فهرست ترامپ قرار ندارد برای آن است که منافع شخصی و اقتصادی «رئیسجمهور آمریکا» در میان است. اگر من ترامپ را به عنوان رئیسجمهوری خود قبول ندارم، به خاطر سیاستهایش نیست به این دلیل است که به عنوان یک بومی و به عنوان یک آمریکایی وجود این کشور را به رسمیت نمیشناسم.
آمریکا به هیچ ملتی تعلق ندارد؛ آمریکا به مردمان بومی این قاره تعلق دارد. اروپاییها سرزمینی را که به آنها تعلق نداشت، تصاحب کرده و فروختهاند. ما حقوق کسانی را که حقوق ما را به رسمیت نشناسند، به رسمیت نمیشناسیم. ما حاضر بودیم در این قاره با دیگران شریک شویم ولی آنها ما را محروم کردهاند؛ در سرزمین به سرقت رفته عدالت وجود ندارد.
در مورد عربستان ما میدانیم که این کشور سرمنشأ تروریسم است. 15 نفر از 19 تروریست تکفیری که حادثه 11 سپتامبر 2001 را رقم زدند، شهروندان سعودی بودند. میدانیم که عربستان میلیاردها دلار برای ترویج ایدئولوژی وحشت تکفیری خرج میکند و تغذیه مالی بیماران روانی به اصطلاح اسلامگرا را در سراسر جهان بر عهده دارد. جای تردید نیست که داعش در خدمت آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی، قطر و ترکیه فعالیت کرده و میکند، حتی اگر به نظر برسد که این کشورها تغییر استراتژی داشته باشند، جالب این جاست که سه کشور آخر(عربستان، قطر و ترکیه) در فهرست ترامپ قرار ندارند. مصر که مرکز سلفیهای افراطی به حساب میآید نیز از این لیست غایب است.
آمریکا یک اژدهای دو سر است: آتشافروز و آتشنشان او آتش میافروزد و سپس تلاش میکند همان آتش را خاموش کند، آمریکا حامی گروههای تروریست اسلامگرا است از سوی دیگر با ژست مبارزه با آنها تلاش میکند، برنامه هژمونی پوشالی خود را پیش ببرد. این کشور بیشتر در تئوری(فرضیه) با تروریسم مبارزه میکند تا در عمل، تا بدین ترتیب افکار عمومی را نیز با خود داشته باشد. این بازی دوگانه شیطانی به از دست رفتن جان هزاران نفر در میان آتش میانجامد. آنها قربانی الهه ثروت میشوند تا پرستندگان او ثروتمندتر شوند.
طرح ترامپ برای متحد شدن با روسها، سوریها و حتی ایرانیها برای نابودی داعش طرح مناسبی بود، مشکل اینجاست که ترامپ در محاصره نئومحافظهکاران و صهیونیستهای دو آتشه است و آنها طرح و برنامهای کاملا متفاوت دارند.
ترامپ به این افراد نیاز دارد ولی آنها نیز متقابلا نیازمند ترامپ هستند. بنابراین ترامپ در جهتهای مختلف به این سو و آن سو کشیده میشود.
او میان محور مقاومت(روسیه، سوریه و ایران) و محور ظلم(اسرائیل، عربستان و قطر) حق انتخاب داشت. اگر قرار بود بین ایران و عربستان یکی را انتخاب کند او قلمرو شیطان را به ایران ترجیح میداد. اگر چه آمریکاییها «تئوری آشفتگی» را در جهان اسلام پیاده کردند ولی به نوبه خود از آن بیبهره نماندند. آمریکا به جهان سوم جدیدی مبدل شد که در آن دولت به اندازه دولتهای آفریقایی بیثبات است و رئیسجمهور آن مثل یک دیکتاتور نظامی عرب عمل میکند.
اتباع هفت کشور اسلامی که در فهرست ترامپ قرار دارند، چطور میتوانند اعتراض کنند و چطور مسلمانان آمریکا میتوانند از مسلمانان خارجی که کشورهایشان در فهرست ترامپ قرار دارد، به دفاع برخیزند؟ آنها اعتراض کردهاند و صدای خود را به گوش جهانیان رساندهاند. باید منتظر بود و دید چه پیش خواهد آمد. دولت، زیر فشار کوتاه میآید باید مخالفت کرد و صدای خود را به گوشهای شنوا رساند.
اقدامات نمادین آمریکاییها مثل حلقههای انسانی به دور مسلمانان در حال برگزاری نماز در فرودگاهها یا نصب پیامهای صلح و همبستگی با مسلمانان روی درب مساجد تا چه حد مؤثر خواهد بود؟ چنین اقداماتی بسیار سمبلیک هستند، آنها همبستگی را به نمایش میگذارند و حاکمیت را تضعیف میکنند. این اقدامات بین همه جوامع پلهایی را ایجاد میکند؛ پلهایی که نژادپرستان سفید به نام ملیگرایی سعی در نابودی آنها دارند. باید یک سؤال مهم را مطرح کرد: «این میلیونها نفری که در تظاهرات شرکت میکنند، هنگامی که داعش مسیحیان، شیعیان، صوفیها و سنیها را قتل عام میکرد، کجا بودند؟ همچنین باید پرسید آیا واقعا میتوان روی دوستی و همبستگی لیبرالهای افراطی و لائیکها حساب کرد؟»، به نظر میرسد این نوع افراد در قبال همبستگی خود چیزی انتظار دارند و آن به رسمیت شناخته شدن «شیوه زندگی» آنها از طرف مسلمانان است. در عین حال امکان دارد که این اختلافهای حاشیهای در برابر مشکلات بزرگ کنار گذاشته شود.
جامعه آمریکا تا چه حد با تصمیمات ترامپ علیه مسلمانان موافق است؟ جامعه آمریکا عمیقاً دچار تشتت است. این چیزی است که «جنگ فرهنگی» خوانده میشود. نیمی از جمعیت شامل پروتستانهای محافظهکار است، درحالیکه نیم دیگر لائیک ـ لیبرال هستند، نیمی از آمریکاییها موافق تصمیمات ترامپ هستند درحالیکه نیم دیگر مخالفاند؛ حقیقت در دو سو قرار ندارد، حقیقت در میانه است. مردمی که مخالف ترامپ هستند، به همان اندازه کسانی که از او حمایت میکنند دچار گمراهیاند، اما باید برای ایجاد آشتی براساس اصول اخلاقی جهانی کار کنیم. در غیر این صورت بیم تبدیل «جنگ فرهنگی» به «جنگ داخلی و تمدنی» وجود دارد و ما انسانهای معتقد در میانه دو نیروی شر قرار گرفتهایم، باید دعا کنیم که امام عصر، حضرت مهدی(عج) و یارانش از جمله حضرت مسیح(ع) ظهور کنند، در غیر این صورت امیدی برای بشریت و کره خاکی وجود ندارد.
خبرنگار: پروانه صالحی