
به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، ورود به عرصههای قرآنی بهویژه حفظ قرآن نیازمند همت بلند و برداشتن گامهای استوار و محکم برای رسیدن به قله این امر خطیر و آویختن مدال حفظ قرآن بر سینه است کاری که خانواده شیخ از نیویورک آمریکا انجام دادند و این کفش آهنین را برپا کردند تا به درجه حفظ کل قرآن نایل آیند.
البته هر چند پسر خانواده کمیل با 14 سال مسبب این امر شده و به دلیل علاقهمندی و عطش به این موضوع و سعی به سیراب شدن از چشمه زلال حفظ قرآن دارد که پس از جستجوهای مادر و پدر خانواده و راهنمایی خواستن از رهروان سالهای این راه و برخی از قراء و پیشکسوتان قرآنی کشورمان به چشمه مؤسسه قرآنی که سالیان سال است در راه حفظ قرآن پرچمش بالاست و حفاظ زیادی را چه در سطح ملی و چه بینالمللی و از اتباع خارجه پرورش داده است، رهنمون میشوند.
طی این سه سفر یکساله حفظ قرآن، مادر خانواده (حلیمه شیخ) به همراه سه فرزندش حوریه، 15 ساله و سکینه، 10 ساله و کمیل، 14 ساله راهی کشور دیگر میشود که فرسنگها از محل زندگیشان دور است. مادر به زبان فارسی به طور کامل مسلط است و حتی به این زبان صحبت میکند اما فرزندان تنها فارسی را متوجه میشوند و به زبان انگلیسی پاسخگوی ما بودند و پدر خانواده نیز از تاجران در نیویورک است که به دلیل حجم بالای مشغلهاش نمیتوانست خانواده را در این راه همراهی کند.
همچنین پدر آنها اصالتاً اهل پاکستان و متولد نیویورک است و مادرشان هم اصالتاً اهل افغانستان است اما هر سه فرزند متولد نیویورک هستند.
هنگامی که از مادر خانواده درخصوص علت حضورشان در ایران آن هم در روستای قرآنآباد استهبان استان فارس جویا میشویم، میگوید: کمیل، هنگامی که چهار سال داشت، روخوانی قرآن را میدانست و سپس به دنبال قرائت قرآن رفت و در ادامه نیز به دلیل علاقهمندیاش به حفظ قرآن، با کمک من توانست بزرگترین سوره قرآن، بقره را حفظ کند.
وی ادامه میدهد: هنگامی که علاقهمندی و استعداد حفظ را در کمیل دیدم با هم تصمیم گرفتیم که حافظ کل قرآن شود، اما چون متأسفانه در نیویورک مکان و یا اساتید قرآنی نیستند که بتوان از حضور آنها استفاده کنیم، با گذشت زمان محفوظات کمیل نیز فراموش شد.
حلیمه شیخ میافزاید: هنگامی که دو سال گذشته به حرم امام رضا(ع) آمدیم و برنامهای برای اتباع خارجی در یکی از رواقها اجرا میکردند که به وسیله خادمان این آستان مقدس به آنجا هدایت شدیم در آنجا بستههای فرهنگی به زبان انگلیسی که در آنها مجلات قرآنی نیز بود برای اتباع خارجی در نظر گرفته شده بود تا در صورت تمایل با دریافت حق اشتراک برای آنها ارسال میشد، ما هم این اشتراک را دریافت کردیم.
وی اظهار میکند: تا اینکه به فکر افتادیم تا از آنها کمک بخواهیم تا استاد قرآنی را به ما معرفی کنند تا کمیل بتواند حفظش را از این طریق و با راهنماییهای آن استاد و دریافت برنامه منظم از او، به اتمام برساند. آنها قاری بینالمللی ایرانی «مهدی حسنی» را معرفی کردند.
مادر اضافه میکند: فرزندان حوریه و سکینه به ویژه کمیل با این استاد هفتهای یک روز کار میکردند طوری که طی تماس تلفنی محفوظات آنها خواسته میشد و ایرادات احتمالی نیز با تذکر این استاد، برطرف میشد و برنامه جدید برای حفظ دریافت میشد، اما این زمان محدود(یک جلسه در هفته) نیاز بچهها را برای حفظ قرآن تأمین نمیکرد تا اینکه از استاد حسنی خواستم تا مرکز و یا مؤسسهای را برای پیگیری حفظ به ما معرفی کند. وی نیز مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت بیتالاحزان حضرت زهرا(س) استهبان را معرفی کرد.
وی ادامه میدهد: در آن موقع فقط برای کمیل به دنبال مرکزی برای حفظ بودم چون علاقه خاصی به حفظ قرآن داشت. تحقیق زیادی درباره این مؤسسه و برای اینکه یک سال کمیل را تنها به آنجا بفرستم انجام دادم و تماسهای مکرری گرفتم و از موفقیت مؤسسه مطمئن شدیم، مطمئن شدیم که نخبههای قرآنی زیادی را چه در خود ایران و چه از برخی دیگر از کشورها چون افغانستان، پاکستان و ... پرورش داده است.

مادر میگوید: اما هنگامی که برای ثبت نام کمیل تماس گرفتیم گفتند که کلاسهای مدارس شبانهروزی حفظ تخصصی یکساله دو ماهی هست که آغاز شده و شما بهتر است از سال تحفیظی آینده آغاز کنید. که تمام اینها واقعاً براساس حکمت خدا بود که ما سال گذشته برای حفظ به ایران بیاییم.
حلیمه شیخ ادامه میدهد: طی این مدت، زمان داشتیم تا تصمیمگیری کنیم. در نیویورک به دلیل آزادی مطلق و قانونی که دارد، هیچ پدر و مادر بر روی فرزندانش اجازه کنترل ندارند و نمیتواند به آنها بگوید کجا میروی، چرا دیر آمدی و ... بنابراین در کشور آمریکا باید فرزندانمان را طوری تربیت کنیم که آنها راه خود را پیدا کنند. با توجه به شرایط زندگی آنجا من و پدرشان تصمیممان این بود که بچهها به گونهای تربیت شوند که خودشان خودکنترلی داشته باشند و خودشان راهشان را پیدا کنند و دینشان را بشناسند لذا به این فکر افتادیم بهترین راه قرآن است که میتواند بچه را در این شرایط سخت زندگی حفظ کند.
این مادر قرآنی اظهار میکند: اگر بچهها دینشان را بدانند و با زیبایی و کامل بودن آن آشنا باشند و دین اسلام را با سایر ادیان مقایسه کنند و خودشان به دنبال این بروند که کتاب دینشان را همراه با تدبر بدانند، چه تجربهای زیباتر از این، که الحمدلله تجربههای زیبایی طی این یک سال دوره حفظشان و زندگی در ایران پیدا کردند. خدا رو شکر کردم که بچههایم به نکات ریزی که در مقایسه دین اسلام با سایر ادیان بدست، میآوردند، اینگونه دقت میکنند.
وی ادامه میدهد: بچههایی که در راه قرآن و با قرآن همراه هستند به نظرم به گونهای خاص هستند طوری که مهربانتر از دیگر افراد هستند و با عاطفهترند.
مادر در خصوص تردید حوریه از همراهی آنها در این راه، هنگامی که میخواستند از نیویورک به ایران بیایند میگوید: در آمریکا برای دریافت بورسیه بهترین دانشگاههایش باید آزمونها را به خوبی و با موفقیت پشت سر بگذاری تا این بورسیه شامل حالت شود، حوریه تمام این آزمونها را با موفقیت گذرانده بود و لحظه حساس زندگیاش بود و تصمیمش خیلی سخت بود.
وی ادامه میدهد: به او پیشنهاد کردیم که شما تابستان برای اینکه ببینی که میتوانی حفظ قرآن را انجام دهی و آیا علاقهمند هستی در دورههای این مؤسسه شرکت کن و اگر نتوانستی بلیط میگیریم و برمیگردیم و زمانی که خواستیم به این مؤسسه بیاییم پیش استادش رفت. به اساتیدش گفته بود که میخواهم بروم برای حفظ قرآن، کتاب دینمان به ایران بروم، اساتیدش با اینکه مسیحی هستند، او را تشویق کردند که تجربه دینی خوبی داری. چه چیز بهتر از این که بروی دنبال کتاب دینت، اگر بورسیه را از دست دادی به جای آن چیز بیشتر و بهتری بدست آوردی که دینت هست.
فرزند کوچک خانواده، سکینه از خوبی ایران و مردم ایرانی میگوید: در این یک سال که موفق به حفظ کل قرآن شده است، چیزهای خوبی یاد گرفته است و خوشحال است از مسیر انتخابی که مادر و پدر برایشان قرار دادهاند.
حوریه، فرزند دوم خانواده اظهار میکند: حفظ قرآن به دلیل توأمان بودنش با دقت در مفاهیم و معنای قرآن موجب شده که قرآن را راحتتر بفهمیم و چون یکی از فایدههای حفظ قرآن، خواندن معنا و همراهی با ترجمه است که این رمز ماندگاریاش میشود.
وی در خصوص تصمیم خانواده برای حضور یکساله در ایران به دلیل حفظ قرآن و نگرانی خودش و خوشحالی کمیل از این حضور میگوید: در آمریکا بخاطر رفتن به دانشگاه و دریافت بورسیههای خوب، امتحانهای خاصی دارد که من در آنها موفق شدم و در نقاشی کشیدن نیز تبحر دارم بطوری که نقاشیام برای موزهای در آنجا انتخاب شد و از طرف رئیسجمهور سابق آمریکا، اوباما نیز جایزه دریافت کردم.
حوریه اظهار میکند: با توجه به این موفقیتهایم دیدم اگر این یک سال به ایران بیایم، آن بورسیه دانشگاه را از دست میدهم، واقعاً تمام روزها و شبها را زحمت کشیدم و امتحانها را قبول شدم. اما هنگامی که در تابستان برای حفظ به بیتالاحزان آمدم و در خوابگاه نیز با بچهها علاقهمند به حفظ قرآن که از دیگر کشورها نیز بودند نشست و برخواست کردم و آشنا شدم تمایل بیشتری به حفظ قرآن پیدا کردم.
هرچند اساس حافظ قرآن شدن این خانواده نیویورکی پس خانواده، کمیل بود، وی در خصوص ریشه و اساس علاقهاش به حفظ قرآن، میگوید: هنگامی که در سنین خردسالی بودم و در تلویزیون افرادی که قرآن را حفظ میکردند میدیدم، لذت میبردم.
وی با اشاره به اینکه در نیویورک شبکه جهانی قرآن و معارف سیما را میدیده است، اظهار میکند: این موضوع باعث انگیزه در من شد که ابتدا روخوانی و سپس قرائت قرآنم را خوب کنم و در ادامه آن نیز به دنبال حفظ قرآن بروم که از حفظ سوره بقره آغاز کردم.
کمیل در خصوص علاقهمندیاش به قراء مصری میگوید: از سبک تلاوت مرحوم عبدالباسط و شحات بسیار خوشم میآید به گونهای که تا حدودی سعی کردهام تا از آنها تقلید کنم.
این خانواده که طی سال گذشته و با بهرهمندی از روش حفظ مدارس شبانهروزی بیتالاحزان در استهبان موفق به حفظ کل قرآن کریم شدهاند برای برگشتن به نیویورک برنامه ویژهای برای حفظ قرآن و تشویق دوستانشان برای ورود به این عرصه دارند.
گفتنی است؛ این خانواده قرآنی در برنامه طرح ملی قرآنی بشارت 1451با محوریت سوره واقعه که روز گذشته، 10 تیرماه از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد حضور داشتند.