به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، دیدار جامعه قرآنی از خانواده شهیدان عباس و جواد سلیمانی، روز گذشته از ساعت 15 الی 16 در منزل پدر شهید واقع در محله عارف شمالی برگزار شد. در این مراسم که با اجرای حاجی محمدی همراه بود، پدر شهیدان عباس و جواد سلیمانی ضمن تبریک ایام آغاز امامت امام زمان(عج)، دعا کرد تا ظهور حضرت(عج) به زودی صورت گیرد و ما خدمتکار حضرت(عج) باشیم.
وی با بیان اینکه عباس در سال ۱۳۴۴ در لاهیجان به دنیا آمد گفت: دو سال پس از ولادت عباس، به علت بعضی مسایل به تهران آمدیم و تا امروز در تهران زندگی میکنیم. عباس از اوایل کودکیاش نشان میداد که فردی فعال و پرکار و با نظم است. عباس بعد از انقلاب، عضو انجمن اسلامی هنرستان بود. به یاد دارم سال ۵۸، سالروز پیروزی انقلاب، در هنرستان جشن گرفتند. یک شب از من درخواست کرد که از حزب جمهور تزئینات جهت این مراسم بگیرم، چون من به مناسبتی با حزب جمهوری روابطی داشتم.
این پدر شهید ادامه داد: عباس، علاوه بر فعالیت در هنرستان، انجمن اسلامی همشهریهایمان را نیز تشکیل داده بود و شاخه نوجوانان انجمن اسلامی را اداره میکرد. روزهای جمعه از دبستانی تا دبیرستانی آن جمع را با هزینه شخصیاش به نماز جمعه میبرد.
پدر شهیدان عباس و جواد سلیمانی با اشاره به حالات معنوی خوب این دو شهید در ماه مبارک رمضان گفت: تیر ماه ۶۱ در ماه رمضان، پای منبر شیخ حسین انصاریان میرفتند و تا سحر بیرون بودند. صبح نیز، راس ساعت ۷ به هنرستان میرفتند. ۱۰ -۱۵ روز بعد از آن ماه مبارک لباس خاکی بسیج پوشیدند و عازم منطقه شد. در اواخر مردادماه، عباس برای حفاظت از مرزهای غرب، به صورت داوطلبانه به منطقه سومار رفت و در عملیات مسلم بن عقیل(ع)، در حالی که برای کمک به همرزمش رفته بود، ترکش خورد و به درجه شهادت نائل آمد.
پدر شهیدان عباس و جواد سلیمانی در ادامه به فعالیتهای قرانی و اهمیت قرآن در زندگی این دو شهید اشاره کرد و گفت: تا قبل از انقلاب در جلسه شبهای دوشنبه مسجد شرکت میکرد. یک روز، سر مزار عباس ایستاده بودم و یک مرد ۶۰ ساله آمد و گفت من ارتشی هستم. در منطقه سومار به این عزیزان آموزش سواری تانک میدادم و کلی از عباس تعریف کرد و گفت عباس هر موقع فرصت میکرد و بیکار میشد، سوره مبارکه «یس» را تلاوت میکرد.
در ادامه همرزم و رفیق شهیدان عباس و جواد سلیمانی، حمید عراقی دقایقی به خاطراتش را با این دو شهید والام مقام بیان کرد و گفت: عباس، بزرگشده مسجد خندق آباد خیابان مولوی بود که یکی از فعالترین مساجد قبل از انقلاب و بعد از انقلاب بوده است. ما در آن زمان ۱۶، ۱۷ ساله بودیم و به یاد دارم که عباس و جواد، آدمهای جگر داری بودند و ترسی در دلشان نبود. حتی دوبار که به مسجد توسط نظام شاهنشاه حمله شد، عباس دستگیر شد و سپس آزاد شد.
عراقی با بیان اینکه عباس در جذب نیرو حسن سلیقه داشت، گفت: از طریق ورزش بچهها را جذب مسجد میکرد. تیمی راه انداختیم و ایشان از طریق عمویش کارتی چاپکردن و عکس بچهها رو روی کارتها میزدیم و کلی این کار، جاذبه ایجاد کرده بود. سپس، گام به گام از طریق ورزش بچهها را جذب قران میکرد. استاد کلاسهای قرآن مسجدمان، استاد جواهریان از حفاظ قران بودند. این شهیدان، عقلشان بیشتر از سنشان بود و باعث شد خیلیها را جذب مسجد شدند.
مادر شهیدان عباس و جواد سلیمانی که روی سخنرانی و بیان خاطره از فرزندان شهیدش را نداشت چند جمله ای به صورت آهسته از چگونگی اعزام و تماسهایش با جوادش گفت.
در ادامه این مراسم، جهانبخش فرجی، پیشکسوت قرآنی کشورمان، به تلاوت آیاتی از سوره های فجر و کوثر پرداخت و سپس به نکته بسیار پراهمیتی اشاره کرد. وی با بیان اینکه این شهیدان، دوتا هدیه ارزشمند، قرآن جیبی و اذکار اهل بیت(ع) در جیبشان بوده است و امکان ندارد که اینها از این دو ثقل دوری کرده باشند، گفت: متاسفانه این مغفول مانده که اولاد صالح ثمره نان حلال و شیر پاک بوده است. پدر و مادر شهید را ما غافلیم. هر پدر و مادر شهیدی یک داستان دارد و دو فرشتهاند. بجز نون حلال و شیر حلال هیچکس نمیتواند، بگوید شهید درست کرده است.
در پایان این مراسم، هدایایی به رسم یادبود توسط دارالقرآن سازمان بسیج تهران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این خانواده شهید اهدا شد.
گزارش تصویری این مراسم را اینجا مشاهده کنید.
در ادامه بخشی از تلاوت جهانبخش فرجی ارائه میشود.
دریافت