در سومین جلسه ستاد راهبری طرح ملی حفظ قرآن کریم که طی روزهای گذشته برگزار شد، پیشنویسی غیر رسمی تهیه شده بود که در آن 16 دستگاه به عنوان متولیان امر تربیت 10 میلیون حافظ قرآن معرفی شده بودند و برای هر کدام از آنها نیز سهمیهای در نظر گرفته شده بود تا هر کدام از آنها در افق در نظر گرفته شده، اقدامات لازم برای تربیت حافظان قرآن کریم انجام دهند.
در این پیشنویس، وزارت آموزش و پرورش با دو میلیون و 800 هزار نفر دارای بیشترین سهم و سازمان زندانها نیز با تربیت 20 هزار حافظ قرآن، کمترین سهم را در تحقق 10 میلیون حافظ قرآن در کشور دارد. همچنین در این طرح که به تصویب اعضاء نرسید، سهمیه سایر نهادها به شرح زیر بود؛
سازمان بسیج مستضعفین 2400000 نفر
وزارت ورزش و جوانان 130000 نفر
نیروهای مسلح 500000 نفر
سازمان اوقاف و امور خیریه 1400000 نفر
مرکز مدیریت حوزههای علمیه 200000 نفر
سازمان جهاد دانشگاهی 200000 نفر
اتحادیه موسسات قرآنی 600000 نفر
ستاد عالی کانونهای فرهنگی و هنر مساجد 500000 نفر
معاونت فرهنگی شهرداری تهران 100000 نفر
بنیاد فرهنگی خاتم الاوصیا(عج) 250000 نفر
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری 100000 نفر
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 500000 نفر
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی 100000 نفر
نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها 200000 نفر
در جلسه ستاد راهبری طرح ملی حفظ قرآن در مورد شیوه سهمیهبندی نهادی و دستگاهی، بحثهای کوتاهی مطرح شد که اغلب اعضای جلسه، مخالف چنین سهمیهبندیای بودند و بر همین اساس بود که مقرر شد تا در جلسات آینده ستاد، در مورد این نوع سهمیهبندی یا سهمیهبندی براساس مخاطب بحث شود.
در سهمیهبندی براساس مخاطب که احتمال نهایی شدن آن بسیار بیشتر از سهمیهبندی نهادی و دستگاهی است، برای هر نوع مخاطب یا قشری از جامعه، رقم خاصی به عنوان سهمیه در نظر گرفته میشود، به عنوان مثال گفته میشود در بخش دانشجویی یا در بخش کارگری و ... باید چه تعداد حافظ قرآن داشته باشیم.
بر اساس گزارش ایکنا در جلسه سوم ستاد راهبری طرح ملی حفظ قرآن کریم، البته اعلام شد که در سند راهبری طرح ملی حظ قرآن به این موضوع که تا افق 1404 باید یک سوم از 10 میلیون حافظ قرآن محقق شود، تأکید شده است. با این تفسیر تا هشت سال دیگر باید بیش از سه میلیون و 300 هزار حافظ قرآن تربیت شده باشد.
اما آنچه از ذهن نگارنده این سطور میگذرد و فضا را همچون آسمان این روزهای تهران غبارآلود کرده و اجازه دیدن هیچ تصویری از دوردست طرح را نمیدهد، توان دستگاهها در تربیت این تعداد حافظ قرآن یا فراهم بودن امکانات و مقدمات برای این کار و مواردی از این دست نیست؛ دغدغه اصلی چیزی فراتر از اینها است و پاسخ آن را باید از جریان نه چندان جاری زندگی این روزهای مردم پیدا کرد.
برای روشن شدن فضا و آینده این طرح، ابتدا باید تصویری شفاف و واقعی از فضای فعلی جامعه، سیر حرکتی آن به سوی آینده و اهمیت فعالیتهای فرهنگی و قرآنی نزد مردم و دولتمردان ترسیم کنیم.
مسئولان و سیاستگذاران طرح ملی حفظ قرآن کریم، باید قبل از هر چیز این پاسخ را مطرح و به دنبال سوالی برای آن بگردند که آیا در کشور و براساس سبک زندگی مردم که طی سالهای اخیر شکل گرفته و دغدغه اصلی مردم از مباحث فرهنگی و اعتقادی به سمت بحثهای معیشتی و اقتصادی برای دور شدن از خط فقر تغییر یافته و حتی دولتها نیز نشان دادهاند، دغدغه فرهنگی چندانی نسبت به دیگر موضوعات نداشته و چرخ این چرخیدن نگاه مردم به سمت اقتصاد را تندتر هم کردهاند، زمینههای لازم برای ابراز علاقه علنی مردم جهت در مسیر حافظ قرآن قرار گرفتن، وجود دارد یا خیر؟
در این سالها سبک زندگی به گونهای متحول شده که واژه تغییر برای آن کم بوده و ناگزیر باید از لفظ دگرگونی برای آن استفاده کرد، سبکی که دغدغه اصلی در آن نه فرهنگ و افزایش دانش دینی که معیشت و معشیت است و بسیاری از دستگاهها که اتفاقاً باید بیشترین امداد را به فرهنگ دینی مردم برسانند، نیز خواسته یا ناخواسته به شکلگیری این نوع از سبک زندگی مردم کمک کردهاند.
شکلگیری این نوع از زندگی در خانوادهها باعث شده تا این سوال در ذهن بسیاری شکل بگیرد که آیا در چنین فضایی که در بالا تشریح شد، 10 میلیون نفر علاقهمند به حفظ قرآن کریم که حامل گزاره «داشتن انگیزه برای حفظ قرآن کریم»،باشند در کشور زیست میکنند یا خیر؟
در اینکه در کشور تعداد علاقهمندان به قرآن کریم بسیار بیشتر از رقم 10 میلیون و حتی دهها میلیون نفر است، واقعا و بدون تعارف، شکی نیست، اما اگر عینک واقعبینی را به چشمان خودمان بزنیم متوجه خواهیم شد که گام نهادن در مسیر حفظ قرآن، شاید جایگاهی در بین چند اولویت اول مردمان این سرزمین نداشته باشد.
نگارنده بر این باور است که توان بالقوه قرآنی شدن مردم در بین اغلب شهروندان وجود دارد، اما بالفعل شدن این توان نیاز به زمانی بسیار طولانی دارد تا در طول آن سبک زندگی مردم تغییر کند، وضعیت اقتصادی و دیگر دغدغهها در این سطح بهبود یابد و پس از آن دغدغههای فرهنگی و اعتقادی به صدر دغدغههای زندگی مردم بیاید. از آن پس است که میتوان با بسیج کردن امکانات و ظرفیتها، انگیزهها را برای وارد شدن به وادی حافظ قرآن شدن زنده و افقی را ترسیم کرد تا در آن به 10 میلیون حافظ قرآن در گام اول و یک جامعه تماماً قرآنی در گامهای بعدی دست یافت.
آنچه در ادامه این نوشتار باید گفته شود این است که ما پلههای اولیه تربیت حافظان قرآن که همان علاقهمند کردن مردم به قرآن و ایجاد انگیزه در آنها برای حافظ قرآن شدن است، بدون صورت دادن هیچ عملیات اجرایی رها کرده و کار را از پلههای بالاتر که مشخص کردن سهمیه دستگاهها و ... است و باید آخرین پله تحقق این طرح باشد، آغاز کردهایم.
از این موضوع اطلاع ندارم، اما اگر کتابهای درسی طی سالهای اخیر دچار تغییرات بنیادین نشده باشند باید هنوز این جمله امام راحل(ره) که فرمودند: «امید من به شما دبستانیهاست» زینت بخش کتابهای دوران ابتدایی باشد. جملهای پرمعنا و قابل تأمل.
باور عمیق نگارنده بر این است که در طرح تربیت 10 میلیون حافظ قرآن نیز بیش از هر چیز و در لبیک به این خواسته مقام معظم رهبری باید امیدمان به دبستانیها و سنین قبل از دبستان باشد، آنها که اگرچه در حال دلبسته شدن به دنیای تکنولوژیک هستند و هر روز بر آن نیز افزوده میشود که میتوانند بهترین سرمایه طرح تربیت حافظان قرآن باشند. با تربیت این نسل براساس اصول اساسی که منتهی به علاقهمند شدن آنها به فعالیتهای قرآنی و حافظ قرآن شود میتوان به تحقق 10 میلیون حافظ قرآن، آن هم در پروسهای طولانی دل بست؛ چرا که اعتقاد دارم تربیت 10 میلیون حافظ قرآن در بستر تغییر یک نسل و شکل دادن سبک زندگی جدید برای آن محقق میشود.
تیمور کاکایی
آب کم ده تشنگی ایجاد کن بعد بفروش و جهان آباد کن
کارشناسانه ترین و واقعی ترین نظری که در مورد تربیت حافظان قرآن کریم شنیده ام همین بوده
واقعیت این است که از این نسل و این مردم 10 میلیون حافظ بیزون نمی آید
آنها دغدغه اقتصادی دارند که البته بر حق هست
باید اول این دعدغه ها رفع شود تا مردم فدصتی برای اندیشیدن به فرهنگ و دین داشته باشند
امیدوارم مسئولان در جلسات چنین طرح هایی را مدنظر قرار دهند
آقایان ایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین همه سال چکار کردن پس
کجا بودن پس
یکی جواب بده جواب قانع کننده