کد خبر: 3676401
تاریخ انتشار : ۰۵ دی ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۰
حزن و ابتهاج عالم تئاتر؛

زادروز بهرام بیضایی خالق «روز واقعه» و «مجلس ضربت زدن»

گروه هنر: 5 دی برای عالم حرفه‌ای تئاتر و نمایش روز ویژه‌ای است، 10 سال پیش در چنین روزی این عرصه هنری اکبر رادی را از دست داد و بهرام بیضایی امروز 79 ساله شد؛ دو شخصیتی که پرچم آنها بر اوج قله تئاتر ایران همچنان در اهتزاز است.

زادروز بهرام بیضایی خالق روز واقعه و مجلس ضربت زدن
 
بهرام بیضایی و اکبر رادی به فاصله یک سال از یکدیگر متولد شدند؛ یکی متولد ۱۳۱۷ است و آن دیگری ۱۳۱۸ و البته هر دو جزء نسل طلایی تئاتر ایران و موج نوی آن هرچند که بهرام بیضایی همواره میان تئاتر و سینما در رفت و آمد بود، کارگردانی تئاتر و سینما را نیز تجربه کرد، اما رادی در تمام عمر حرفه‌ای خود اصالت هنرییش را حفظ کرد و اغلب در کنج عزلت تنها نوشت، نوشت تا عرصه مکتوبات نمایشی ایرانی برپایه نمایشنامه‌نویسی نوین ایرانی خالی از عریضه باقی نماند.

رادی و بیضایی، اما در عرصه نویسندگی هنر نمایش یک وجه مشترک نیز دارند یعنی هر دو هنرمندانی بودند و هستند که علیرغم رویکردشان به عرصه نوین نمایش و پرداختی مدرن به آن از محتوای اصیل و مناسبات آشنای و قریب انسانی در جامعه ایرانی چه به شکل باستانی و کهن آن و چه امروزین و معاصر غافل نشدند و به جای آنکه پز روشنفکری بدهند و خود را غرق در مناسبات فرهنگی غرب که به هر حال تئاتر کالای وارداتی غربی کنند تمام سعی خود را کردند تا از این ساختار هنری به عنوان یکی از مؤثرترین ابزار در طرح موضوعات و مسائلی که جامعه ایرانی مبتلای به آن است استفاده کنند.

رادی اگرچه به ویژه در دهه پایانی عمر انزوا را برای خود اختیار کرده بود و کمتر در محافل رسمی و تئاتری حاضر می‌شد که البته برخی آن را به قهر رادی از تئاتر تعبیر می‌کردند، اما به هر حال توانست حتی در همان سال‌های پایانی عمر نیز با عزمی راسخ بر مسیری که خود آن را انتخاب کرده بود و آن غنی‌سازی ادبیات نمایشی محض ایرانی و خروج تئاتر از میراث مکتوب نمایشی تمام عیار ایرانی است پافشاری کرده و از خود آثار گرانب‌ها که در جای جای آن رگه‌هایی از زندگی و باور ایرانی و بعضاً باور‌های اعتقادی و اسلامی مشاهده می‌شود را به یادگار بگذارد تا آنجا که مخاطب نمایشنامه‌های رادی به جرئت می‌توان گفت: در کمتر آثاری از مکتوبات نمایشی او حتی به قدر سر سوزنی قادر به یافتن نوعی رواج فرهنگ غربی که تجانسی با مناسبات فرهنگی و زندگی ایرانی ندارد بیابند.
حزن و ابتهاج عالم تئاتر؛ سالمرگ رادی و زادروز بیضایی
آن‌جایی هم که رادی رگه‌هایی از چنین فرهنگی را وارد مناسبات و روابط شخصیت‌های خود در آثار نمایشی کرده است، بینش و نگرش او نسبت به بروز چنین مسائلی به منزله ناهنجاری است به شکلی که در روند روایت نمایشی خود، شخص نگارنده آن را برنتافته و به مدد وارد کردن شخصیت‌های نمایشی و اثرگذاری آن‌ها بر روند نمایش، سعی در خنثی و بی‌اثر ساختن چنین پدیده‌ای می‌کند که نمونه بارز آن را می‌توان در نمایشنامه «شب روی سنگفرش خیس» به وضوح مشاهده کرد.
مرحوم رادی ساختار سنتی زندگی ایرانی برمبنای نظام ارباب و رعیتی را نیز مورد هجمه قرار می‌دهد؛ آنجا که اساس مناسبات انسانی بر پایه نظام فئودالی و زمین‌داری استوار است و موجب می‌شود که گروهی از اقشار فرودست جامعه برای قشر متمول به سبب تأمین ابتدایی معیشت خود از هیچ کاری فروگذار نکنند و این امر تا به آنجا پیش می‌رود که قشر متمول و اشرافی همچنان موضع مستکبرانه خود را حفظ کرده و قشر فرودست بیشتر و بیشتر در این روند رو به نابودی و نیستی و فنا میل می‌کند؛ نمایشنامه «لبخند باشکوه آقای گیل» مصداق چنین دیدگاه رادی است که در قالب یک درام ایرانی متجلی می‌شود و از آنجا که او زاده گیلان است به طور قطع بهتر از هر فرد دیگری بتواند برمبنای نظام فئودالی شمال ایران، راوی چنین مناسباتی باشد.

اکبر رادی بالاخره پس از نیم‌قرن نگارش و تحقیق در حوزه تئاتر و به یادگار گذاشتن مجموعه‌ای نفیس از آثار درام ایرانی، ۵ دی‌ماه سال ۸۶ در سن ۶۸ سالگی درگذشت.

بهرام بیضایی؛ استاد مسلم درام که به جرئت می‌توان گفت: به جهت تأثیرگذاری که او در هنر تئاتر و سینمای ایرانی داشته و دارد تا به امروز فردی نتوانسته با او در این عرصه رقابت و هماوردی کند، بیضایی امروز ۷۹ ساله خواهد شد؛ سرمایه‌ای گرانسنگ از تاریخچه تئاتر و نمایش ایرانی که البته به سبب پژوهش‌هایی که در حوزه نمایش‌های کشور‌های خاور دور کرده است، مقایسه‌ای علمی میان آن‌ها و نمایش آئینی و سنتی ایرانی داشته و بر اعتبار و رتبه گونه‌های نمایشی ایرانی به این واسطه صحه گذاشته است؛ تحقیق او که در قالب مجلدی تحت عنوان «نمایش‌های ایران» یکی از پرتیراژترین کتاب‌های پژوهشی در حوزه نمایش است که به عنوان یکی از منابع درسی در دانشکده‌های نمایشی تدریس می‌شود و بنا به قول معروفی بیضایی آن را در سنینی زیر ۳۰ سال تألیف کرده است.

گذشته از آثار بی‌بدیل بیضایی در عرصه سینما که خود علاوه بر نویسندگی، کارگردانی آن‌ها را به عهده داشته است و از آن جمله می‌توان به «چریکه تارا»، «مسافران»، «باشو؛ غریبه کوچک»، «شاید وقتی دیگر» و «سگ‌کشی» اشاره کرد، بیضایی را در سینمای دینی می‌توان با نگارش فیلمنامه «روز واقعه» به کارگردانی شهرام اسدی معرفی کرد؛ اثری که پس از ۲۵ سال از ساخته شدنش همچنان فیلمی ممتاز و بدون رقیب در عرصه سینمای عاشورایی محسوب می‌شود.

آثار مکتوب نمایشی بیضایی نیز از جمله تجربه‌های ممتاز تئاتری در ایران است، آثاری مرجع با رنگ و بویی کاملاً منطبق با باور ایرانی و درگیر و دار مناسبات جامعه‌ای که او خود آن‌ها را از نزدیک دیده و باور کرده است و البته همچون رادی در اغلب مواقع نسبت به جریان، رویداد و یا باب شدن سنت و رسمی که اصالت فرهنگ ایرانی را مخدوش سازد سر به اعتراض بلند می‌کند.
حزن و ابتهاج عالم تئاتر؛ سالمرگ رادی و زادروز بیضایی

سبک ادبی و نگارشی بیضایی منحصر به فرد است و مرجع، آنچنان که مدتهاست چنین سبک نگارشی به ویژه در حوزه دیالوگ‌نویسی مورد تقلید و سرمشق بسیاری از نمایشنامه‌نویسان متأخر ایرانی قرار گرفته است؛ بیضایی علاوه بر نگارش و کارگردانی آثار نمایشی در حوزه طرح مسائل اجتماعی که گاه رگه‌های سیاسی نیز به آن‌ها وارد شده و به همین خاطر حداقل طی دهه‌های اخیر، آثار نمایشی که او خود آن‌ها را کارگردانی و به روی صحنه برده است حرف و حدیث‌هایی را به دنبال داشته و با مخالفت‌های زیادی همراه بوده حتی در نمایشنامه‌های دیگر خود که در آن‌ها رگه‌هایی از پرداختن به مباحث دینی و تاریخ مذهبی را نیز می‌توان مشاهده کرد گریزی به مسائل و مشکلات حال حاضر زندگی مردم زده است که نمونه بارز آن نمایشنامه «مجلس ضربت زدن» است که با وجود آنکه موضوع اصلی آن پرداختی غیرمستقیم به واقعه ضربت خوردن و شهادت حضرت علی (ع) است، اما او بیشتر در پی آن است که مصادیق ناعدالتی موجود در روزگار معاصر با آن حضرت را در جامعه معاصر ایرانی جستجو کند.

به نظر می‌رسد هرچه در مورد ویژگی و جایگاه والای شخصیتی بهرام بیضایی به عنوان شاید یکی از نادرترین هنرمندان زنده تئاتر و سینمای ایران سخن به میان آید کم گفته‌ایم و به طور قطع نقش بی بدیل او در عرصه پرداخت علمی، هدفمند به دنیای سینما و تئاتر کشور از رهگذر آثار متعددی که پدید آورده و از خود با یادگار گذاشته است غیرقابل کتمان باشد و صدافسوس که این استاد برجسته که در حال سپری کرده دهه هشتم عمرش گرانقدر خود است قریب به ده سال است که پس از کارگردانی آخرین فیلمش یعنی «وقتی همه خواب بودیم» دیگر فعالیتی نه در سینما و نه به روی صحنه را از او شاهد نبودیم.
captcha