کد خبر: 3695871
تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۵:۴۴
برگزاری همایش جایگاه قرآن در مکتب اجتهادی امام(ره)؛

قاضی‌زاده: تفسیر عرفانی و فقهی دو سطح تفسیری امام(ره) است/ ایازی عنوان کرد: توجه امام(ره) به عقل و عرف در تفسیر

گروه حوزه‌های علمیه: همایش جایگاه قرآن در مکتب اجتهادی امام(ره) با حضور صاحب‎نظران برگزار و در آن ضمن بیان دو سطح تفسیر عرفانی و فقهی ایشان عنوان شد: توجه امام(ره) به عقل و عرف در تفسیر آیات فقهی قرآن از ویژگی‌های اجتهادی ایشان بود.

قاضی‌زاده: تفسیر عرفانی و فقهی دو سطح تفسیری امام است/ ایازی عنوان کرد: توجه امام به عقل و عرف در تفسیر

به گزارش ایکنا؛ حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدعلی ایازی،۱۰ اسفند ماه در همایش جایگاه قرآن در مکتب اجتهادی امام خمینی(ره) که به مناسبت سال روز ورود امام به قم  در مدرسه تخصصی فقه امام برگزار شد، گفت: گفت:  در میان عالمان اسلامی دو شیوه در تفسیر آیات‌الاحکام متدوال بوده است؛ برخی به ترتیب مصحف به آیات الاحکام پرداخته‌اند که عمدتا فقهای سنی این کار را کرده ولی فقهای شیعه، قریب به اتفاق به صورت موضوعی به آیات‌الاحکام پرداخته‌اند.

وی افزود: امام هم در این زمینه گرچه کاری مستقل به عنوان آیات الاحکام نداشتند ولی در تمامی کتب فقهی، بنایشان این بوده که بر خلاف روش‌های دیگر از قرآن شروع کنند؛ لذا توجه به قرآن در سبک امام متداول بوده است.

ایازی بیان کرد: در مکتب قم از مکتب آیت الله حائری تا بروجردی ایشان به دنبال کوچک کردن علم اصول بوده‌اند و مرحوم امام نیز همین سبک را داشتند و شاید مانند نوشته نهایة الاصول آیت الله منتظری و تهذیب الاصول آیت الله سبحانی، براساس همین سبک بوده یعنی بتوانند تورم اصول را کمتر کنند.

این استاد دانشگاه اظهار کرد: امام(ره) وقتی که می‌خواستند راجع به احکام فقهی بحث کنند ابتدا از همین اصول لفظی بهره می‌بردند و آیات را مبنا قرار می‌دادند و دقت بسیار زیادی در واژگان و معانی آن، فضای استعمال واژه و ... در نزد لغویون داشتند و در صفحات زیادی به این مسئله پرداخته‌اند.

ایازی عنوان کرد: از کارهایی که امام در روش استنباط دارند استفاده از روش‌های عقلی و عقلائی در فهم آیات قرآن کریم است که از جهات بسیار جالب در مشی علمی ایشان است؛ مثلا تعبیر به ملاک و مناط و الغاء خصوصیت و تنقیح مناط و ... موید این مسئله است؛ ایشان وقتی در باب تیمم به قید علی سفر می‌رسند می‌فرمایند این منحصر در سفر نیست و در شهر هم اگر به آب دسترسی پیدا نکرد می تواند تیمم داشته باشد و در اینجا از الغاء خصوصیت استفاده فرموده‌اند.

این استاد و محقق قرآنی بیان کرد: استفاده از روش‌های عرفی در تفسیر و استناد به خود قرآن از دیگر ویژگی‌های مکتب اجتهادی امام است؛ امام حتی در بخش عبادات نیز بارها و بارها وقتی در مورد یک عبارت صحبت می کنند به برداشت عرف از آن توجه داشته‌‌اند.

وی با بیان این که این روزها مباحثی در مورد امر به معروف و نهی از منکر مطرح است، اظهار کرد: امر به واجب و نهی از حرام متفاوت از معروف و منکر است لذا هر واجبی، معروف و هر منکری، حرام نیست؛ امام هم تکیه بر عرف داشته و هم از روش‌های عرفی در استنباط بهره می‌بردند.

ایازی با بیان اینکه انسانی بودن احکام در روش استنباطی امام از دیگر ویژگی‌های  مکتب اجتهادی ایشان بود ادامه داد: دین برای در خدمت‌بودن انسان آمده است؛ لذا آیا احکام باید انسانی باشد یا نباشد و شرایط و حقوق انسان را در نظر بگیرد؟ در جای جای روش استنباطی امام(ره) بر این مسئله تاکید می شود که اگر چیزی مقدور انسان نیست، حکم شرعی هم نیست و باید تحت مقدور انسان و متناسب با کرامت انسانی باشد.

تفسیر دو سطحی امام

همچنین حجت‌الاسلام والمسلمین کاظم قاضی‌زاده، استاد حوزه و رئیس موسسه فهیم در سخنانی گفت: درباره فقه و قرآن به طور کلی سه گونه فعالیت در میان فقهای اسلامی وجود داشته است؛ بخشی که معمولا با عنوان آیات الاحکام از قرون اولیه شکل گرفته و تاکنون نیز تالیف می‌شود که نگاه ترتیبی به قرآن و استخراج احکام فقهی از آیات قرآن است که غالبا فقهای اهل سنت از سوره بقره شروع و به ترتیب مصحف پیش می رفتند.

رئیس موسسه پژوهشی فهیم عنوان کرد: شیوه دیگر این بوده است که با نگاه موضوعی از باب طهارت تا دیات احکام را از قرآن استنباط می کردند مانند مرحوم راوندی و اردبیلی و ... که ترتیب آنان، ترتیب فقهی است و نوع سوم نیز به صورت مستقل به آیات قرآن پرداخته نشده بلکه در مقدمه مباحث فقهی به هر بحثی که می‌رسند آیات را می‌آورند و امام در این تقسیم‌بندی در جایگاه سوم قرار دارند زیرا نوشته مستقل ترتیبی و موضوعی در باب آیات الاحکام نداشته‌اند.

قاضی‌زاده اظهار کرد: تمسک امام به آیات در فقه و اصول نسبتا قابل توجه است و با توجه به مقدار محدودی که امام، مباحث فقهی داشتند فراوانی تمسک و گستردگی استدلال به قرآن قابل توجه است و در مورد برخی آیات مانند بلوغ در بیش از 20 صفحه بحث کرده‌اند.

این استاد و محقق قرآنی با طرح این سؤال که آیا این مواردی که امام فرموده‌اند می‌توان تفسیر آیات فقهی نام نهاد یا باید نام دیگری برای آن انتخاب کرد تصریح کرد: امام تفسیر را دارای مفهوم خاصی می‌دانند؛ فرموده‌اند معنای تفسیر شرح مقاصد آن کتاب و بیان منظور صاحب کتاب است؛ قرآن کتاب نور طریق سلوک انسانیت است لذا مفسر باید طرق هدایت الی الله را به مخاطب بفهماند.

وی افزود: ایشان نقد کرده‌اند که علمایی هستند که از قرآن استفاده‌هایی دارند ولی نام آن را نمی‌توان تفسیر گذاشت؛ امام دیدگاه سخت‌گیرانه‌ای در تفسیر داشتند و در روش خود  در تفسیر عرفانی و سوره حمد روش اهتداء را پیگیری فرمودند بنابراین نمی‌دانم برداشت‌های فقهی امام از آیات را می‌توان تفسیر نام گذاشت؟ .

وی تاکید کرد: تفسیر عرفانی محور اساسی مباحث تفسیری امام محسوب می‌شده و موارد متعددی در تفسیر عرفانی از امام وجود دارد اما اختصاص به آن ندارد و تفاسیر هدایتی و اجتماعی و سیاسی و ... نیز دارند.

وی تاکید کرد: جمع این دو مطلب به آن است که تفسیر مد نظر امام، مرحله نهایی تفسیر است که برخی از آن به تاویل یاد می‌کنند و شاید بتوانیم بگویم تفسیر امام دو سطحی است یکی تفسیر فقهی و دیگر تفسیر عرفانی که ایشان در این مسئله ید طولائی دارند از جمله در آیه نفی سبیل، برداشت سیاسی فرموده‌اند که مسلمین نگویند قضا و قدر است که ما باید زیردست و کفار بالادست ما باشند.

captcha