به گزارش ایکنا؛ حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در کانال تلگرامی خود با طرح « سلسله مباحث تمدن اسلامی» نوشت:
تمدن اسلامي مجموعه دستاوردهای نرمافزاری و سختافزاری مسلمانان است؛
تمدن اسلامي واقعيتي است كه در مقاطعي از تاريخ، از جمله قرن سوم تا ششم و همچنين قرن نهم تا يازدهم تحقق پيدا كرده است. تمدن اسلامي مؤلفههايي دارد که يكي از آنها عقلانيت و فلسفه و دیگری علم و دانش است؛ اعم از علوم طبيعي، علوم انساني، مهندسي و پزشكي.
مؤلفه دیگر تمدن اسلامي تحقق سلامت و بهداشت عمومي در جامعه و مؤلفه ديگر اخلاق و معنويت است. منظورم از اخلاق و معنويت، دانش اخلاق نيست؛ بلکه آن رفتار اخلاقي است كه از مردم نشأت ميگيرد. مؤلفههای ديگري هم ميتوان براي تمدن ذکر كرد كه من در جلد سوم كتاب تمدن نوین اسلامی به تفصيل به آنها پرداختهام.
به هر حال، اين مؤلفهها در دورههايي از اسلام وجود داشته و شدت آن کم و زیاد شده است. اگر بخواهيم تعريفي براي تمدن اسلامي ذكر كنيم، بايد بگوییم مجموعه نرمافزارها و سختافزارهاي بشري است كه با مبانی و رويكرد اسلامي تحقق پيدا میكند.
به نظر من، تمدن يك معناي عام دارد كه فرهنگ جزئی از آن است. يعني تمدن، مجموعه دستاوردهاي نرمافزاري و سختافزاري بشري است. اگر اين تعريف را بپذيريم، آنگاه تفاوت تمدنها در مباني، رويكردها و اهداف باعث میشود که انواع مختلفي براي تمدن در نظر بگیریم و از آن به تمدن اسلامي و غيراسلامي تعبير كنیم.
بنابراين، ميتوان گفت تمدن اسلامي مجموعه دستاوردهاي نرمافزاري و سختافزاري مسلمانان است که با مباني اسلامي، اهداف اسلامي و رويكرد اسلامي تحقق پيدا كرده است. این امر را میتوان در دانش هنر، معماري و همچنين صنعت معماري در تاريخ اسلام مشاهده كرد.
جایگاه بحث سبک زندگی در تمدنسازی کجا است و چگونه میتوان به آن پرداخت؟ نسبت بين این دو مفهوم (تمدن و سبك زندگي) چگونه تعريف ميشود؟
تمدن اسلامی
اگر سبك زندگي را عبارت از كنشهاي اجتماعي جامعه بدانيم و مجموعه بينشها، منشها و كنشها را اجزاي يك فرهنگ تلقي كنيم، آنگاه سبك زندگي به معناي كنش اجتماعي جزئي از فرهنگ اجتماعي است. از آنجا که من فرهنگ را جزئي از تمدن معرفي كردم، پس ميتوان سبك زندگي را نیز جزئي از تمدن دانست.
اگر تمدني غربي يا(به تعبير دقيقتر) مدرن شد، آنگاه سبك زندگي تغيير پيدا ميكند. در نتیجه، برای رسیدن به تمدن اسلامي، سبك زندگي هم بايد اسلامي باشد. بنابراين، سبك زندگي جزئي از فرهنگ است و فرهنگ جزئي از تمدن به شمار میرود. پس تفاوت تمدن و فرهنگ اسلامي و غيراسلامي طبيعتاً ميتواند ناشي از تفاوت سبك زندگي اسلامي و غيراسلامي باشد.
سبك زندگي عبارت است از كنشهاي اجتماعي يك جامعه. همچنین هر كنشي قطعاً زاییده منشها و بينشها است. بينش و منش اسلامي طبيعتاً بر كنش اجتماعي تأثير ميگذارد و سبك زندگي را اسلامي ميكند. اگر بخواهم كاربردي صحبت كنم، باید عرض کنم که مثلاً در فرهنگ و سبك زندگي اسلامي نهاد خانواده اصالت دارد. خانواده يكی از اركان جامعه و جزو نهادهای مهم اجتماعي است. پس تمدن اسلامي بايد به نهاد خانواده اهمیت دهد.
انتهای پیام