به گزارش ایکنا از لرستان، سیزده بهدر یا جشن بدرقه نوروز از مهمترین رسوم مشترک در میان اقوام ایرانی است که طی سالهای اخیر روز آشتی با طبیعت نیز نامگذاری شده است.ایرانیان از گذشته های دوردر روز سیزدهم فروردین ماه، با بیرون آمدن از خانه و پناه گرفتن در دامان طبیعت ، مراسم سیزده بدر را برگزار میکنند.
مردم استان لرستان معتقدند روز سیزدهم نوروز، روز حضور در طبیعت است و کسی نباید در خانه بماند و همه مردم از همان ساعات اولیه صبح راهی دامان طبیعت میشوند.در این روز بانوان در دامان طبیعت در کنار طبیعت بکر و زیبای لرستان غذاهای گوناگون می پزند و به هنگام ناهار، معمولاً چندین خانواده یک سفره بزرگ میگسترانند و غذاهایی را که هر یک به سلیقه خود تدارک دیدهاند در آن میچینند و پساز خوردن ناهار، به سرگرمی و بازی میپردازند.
گره زدن سبزه برای دور کردن درد و بلا
لرستانیها در این روز سبزههای خود را برای دور کردن درد و بلا با خود به دامان طبیعت میبرند.یکیاز آیینهای ویژه مردم لرستان گره زدن سبزه به نیت خاص است بهطوریکه هر فردی با نیت و آرزو سبزه را گره زده و در دامان طبیعت رها میکند.مردم استان لرستان معتقدند که گره زدن سبزه آن هم 13 گره در یک سبزه یا گره زدن 13 سبزه با هم باعث دور شدن درد و بلا از خانوادهها تا سال آینده میشود.سنت سیزده بدر از گذشته دور در استان لرستان مرسوم بوده و مردم قبل از فرا رسیدن ایام تعطیلات نوروزی نسبت به کاشت سبزه برای سفره هفت سین اقدام میکنند تا در روز سیزدهم نوروز آن را در دامان طبیعت رها کنند.
به دامن صحرا و طبیعت رفتن، انجام بازیهای محلی همچون دالپلان، شوخی و بازی کردن، دویدن، تاب خوردن و در هر حال شاد بودن، از ویژگیهای روز سیزده بدر و گره زدن سبزه به نیت باز شدن گره دشواریها و برآورده شدن آرزوها، از دیگر رسوم این روز است.
بسیاری از خانوادهها در استان لرستان نیز بهعلت برخی خرافات این روز را خوش یمن نمیدانند و به همین منظور از منزل خود خارج شده و راهی دامان طبیعت میشوند.
اشاره 750 آیه قرآن به ظواهر، ابعاد و زيبايیهای طبيعت
در قرآنكريم در بيشاز 750 آيه با اشاره به ظواهر طبيعت و ابعاد گوناگون و زيبايیهای آن، ما را به مطالعه كتاب طبيعت و پندآموزی از آن راهنمايی میكند در واقع بیشاز 10 درصد آیات به این موضوع اختصاص یافته است.
در تعاریف بینالمللی طبیعت بهمعنای گسترده کلمه، معادل جهان یا عالم طبیعی، فیزیکی و مادی است. طبیعت در حالت کلی، به پدیدهٔ جهان فیزیکی و همچنین زندگی اشاره دارد؛ و همچنین قلمرو آن از ذرات ریز اتمی تا خود گیتی گسترده است.
طبيعت با تمام جلوههای خود دائماً در تغيير است. فصول چهارگانه بهويژه بهار و زمستان در قرآن مدنظر قرار گرفته است کمااینکه خداوند متعال، سرنوشت بشر را بهگونهای رقم زده است که در دامان طبيعت رشد کند و به آن نيازمند باشد. طبيعت به شکلی خلق شده است که در خدمت انسان باشد و نيازهای او را بر طرف کند. با در نظر گرفتن اين نکته که به حکم قرآن کريم «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ» همه چيز در جهان آفرينش بر پايه نظم و عدالت استوار است و هر چيزی به اندازه لازم آفريده شده است.
بهار نيز يکیاز با شکوهترين جلوههای خدا در جهان هستی است که میتوان با تماشای آن، نقبی به عالم معنا زد و راهی بهسوی خدا يافت و جمال پروردگار را به تماشا نشست.
طبيعت سرشار از درس و عبرت است
طبيعت بهعنوان يکیاز نشانههای خدا، سرشار از درس و عبرت است. دلی که بيدار است، در هر پديدهای عبرتی میبيند و از هر نشانهای، درسی میآموزد. بيداردلان، از بهار، درس تحول و نو شدن میآموزند. به تعبير رسول اکرم(ص): «آن کس که با تغيير دنيا از وضعی به وضع ديگر آگاه نشود، از غافلترين مردمان است». اگر طبيعت شکوفا و زيبا میشود، ما نيز میتوانيم. اگر بهار، فصل سرزندگی و طراوت است، چرا ما اينگونه نباشيم. اين مسئله در آيات متعددی مطرح شده است.
بهعنوان نمونه، «فَانْظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ لِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَى وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»؛ پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمين را پس از مرگش زنده میگرداند. در حقيقت، هم اوست که قطعاً زندهکننده مردگان است و اوست که بر هر چيزی تواناست. (روم/ 50) يا در آيه 95 سوره انعام که خداوند میفرمايند: «إِنَّ اللّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى يخْرِجُ الْحَي مِنَ الْمَيتِ وَمُخْرِجُ الْمَيتِ مِنَ الْحَي ذَلِكُمُ اللّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ»؛ خدا شكافنده دانه و هسته است زنده را از مرده و مرده را از زنده بيرون میآورد چنين است خداى شما پس چگونه [از حق] منحرف میشويد. (انعام/ ۹۵) همچنين در آيات نهم سوره فاطر و آيه پنجم سوره جاثيه به اين موضوع اشاره شده است.
طبیعت به حوزه کلی انواع متنوع گیاهان و حیوانات زنده و گاهی اوقات نیز به فرآیندهای مرتبط با اشیای بیجان بازمیگردد. دگرگونیهای طبیعی، مانند تغییر در آبوهوا و زمینشناسی و همچنین ماده و انرژی که تمام این چیزها و پدیدهها را تشکیل داده است. این اغلب بهمعنای محیط زیست یا طبیعت وحش، حیوانات وحشی، صخرهها، جنگلها، سواحل، و به طور کلی چیزهایی که بهطور قابل ملاحظهای با مداخلات انسانی تغییر چندانی نکردهاند، یا با وجود این مداخلات به کار خود ادامه دادهاند است.
انسان، پیشاز زندگی در شهرها، در طبیعت میزیسته است، دگرگونی از ویژگیهای طبیعت است، ایرانیها به طبیعت بکر علاقه زیادی دارند، در همین راستا یک روز را به نام روز طبیعت (سیزده بهدر) نامگذاری کردهاند و در آن روز به طبیعت گردی میپردازند.
پژوهش و بررسی مفهوم «طبیعت» بخش بسیار بزرگی از دانش بشر را تشکیل میدهد؛ هرچند که بشر خود پارهای از طبیعت است، «فعالیتهای بشری» اغلب بهعنوان یک گروه جداگانه از دیگر پدیدههای طبیعی مورد بررسی و گفتگو قرار میگیرند.
بنابراین گزارش خداوند متعال سرنوشت انسان را بهگونهای رقم زد که در دامن طبیعت رشد کند و بهطور کلی بدان نیازمند باشد. مظاهر طبیعی نیز بهعنوان مواهب الهی در خدمت انسان قرار گرفته تا نیازهای او برآورد و زمینهساز بقا و حیات او باشد.
قرآنکریم از زوایای گوناگون به طبیعت نگاه کرده و به برخیاز پدیدههای طبیعی سوگند یاد کرده، مانند اینکه در آیات اول و دوم سوره مبارکه تین به انجیر و زیتون سوگند یاد کرده، در آیات یک تا 7 سوره مبارکه «شمس» به خورشید و ماه، روز و شب و آسمان زمین سوگند یاد کرده و در بسیاری از آیات دیگر قرآنکریم مظاهر طبیعی را آیات الهی شمرده و از این راه، انسان را به شناسایی طبیعت و تدبر در آن فراخوانده است.
در نظر قرآن، طبیعت نهتنها با خدا و آموزههای الهی مخالف و معارض نیست، بلکه معرف عظمت و قدرت پروردگار، مظهر علم او و صحیفهای است که با اسماء و کلمات الهی نگاشته شده است.قرآن با عبارتهایی مانند «لعلکم تعقلون و لعلهم یتفکرون» انسانها را به اندیشیدن دعوت میکند و میفرماید: «و فیالارض ءایت للموقنین؛ و در زمین برای اهل یقین عبرتهایی است».
اهداف قرآن از طرح مسائل طبیعی
زمانیکه قرآن بر پیامبر اکرم(ص) نازل میشد که تودههای سهمگین و ابرهای تاریک بر افکار بشر سایه افکنده بود؛ انسانها در میان باورهای خرافی فراوانی متحیر و سرگردان بودند. خدایان بسیاری معبود انسان بودند و اقوام مختلف هریک بر پای بتی بوسه میزدند. هیچ تمدنی از آلودگی شرک تهی نبود، مظاهر و عناصر طبیعی در جایگاه خویش قرار نداشتند.
نشان دادن جایگاه حقیقی عناصر و مظاهر طبیعی و سوق دادن انسان به سمت حقیقت، و توجه دادن او به خدای حقیقی و بهرهگرفتن از مظاهر طبیعی برای اثبات حقایق غیرمحسوس و متعالی برعهده قرآن بود.
قرآن از محسوسات کمک گرفت، با بیان ضعف و ناتوانی و تغییر و تحول مدام آنها ذهن انسان را از خدا فرض نمودن آنها بازداشت و در عین حال وجود آنها را دلیلی بر اثبات حقایق عالم هستی قرار داد تا بیندیشند و با عبور از ماده به معنا رسند و باگذر از پوست، مغز را دریابند.
از دید قرآن هدف غایی طبیعتشناسی افزودن بر معرفت انسانها درباره خداوند و تقرب به اوست، اما بهعنوان اهداف متوسط میتوان یک رشته مسائل دیگر را ذکر کرد که پی بردن به آنها مقدمه رسیدن به آن هدف نهایی است.
با بررسی و مطالعه آیات قرآنی این نکته به دست میآید که قرآن از پرداختن به پدیدههای طبیعی اهدافی را تعقیب کرده است. ازجمله این اهداف میتوان به اثبات خالق و صانع متعال، اثبات توحید و ربوبیت مطلقه خداوند بر همه هستی، نشان دادن عظمت، قدرت، حکمت، علم و رحمت الهی، رد اتهام فرزند داشتن خداوند، اثبات معاد و حیات دوباره، دلداری دادن به پیامبر اسلام(ص)، تشویق به استفاده از طبیعت و بهره وری از آن، بیان مبدأ پیدایش و نحوه تکوّن موجودات و پدیده ها، بیان نظم و انسجام و هدف داری طبیعت، خوارشمردن منافقان و تحقیر آنان، خوارکردن و سرزنش کافران، تشویق مردم به ایمان و تقوی و انفاق در راه خداوند، خبر دادن از پایان عالم مادی و بزرگداشت دین اسلام و نشان دادن پیشرفت حیرت انگیز آن، اشاره کرد.
انتهای پیام