به گزارش ایکنا؛ ظهور منجی در آخرالزمان(عج) و کسی که برپاکننده عدالت جهانی است تقریبا در همه ادیان الهی و غیرالهی وجود دارد. برپا کردن عدالت یکی از مهمترین دلایل فرستادن پیامبران و برپایی حکومت خدایی است. اندیشهورزی پیرامون انتظار منجی و آینده جهان موضوعی است که امروزه در بسیاری از مراکز دانشگاهی و پژوهشی انجام میشود. در این مورد به گفتوگو با محمد فنائی اشکوری، استاد فلسفه و عرفان تطبیقی پرداختیم که متن آن اکنون پیش روی شماست.
ایکنا: وجود امام بعد از ختم نبوت برای هدایت و پیروی از دین اسلام چه ضرورتی دارد؟
امامت، ادامه نبوت است. خداوند دو کار مهم در عالم کرده است؛ یکی خلقت و دیگری هدایت که از طریق بعثت انبیاء(ع) است. ما فقط در اصل آفرینش به خدا نیازمند نیستیم، بلکه برای هدایت نیز به عنایت الهی نیازمندیم. طبیعت برای رفع نیازهای مادی ما کافی است، اما برای رستگاری ابدی نیازمند به هدایت الهی هستیم. خداوند انبیا را برای هدایت بشر فرستاده است. از آنجا که دین اسلام دین خاتم است و پیامبر اسلام(ص) خاتم انبیاء است، پس از او شریعت جدید و پیامبری نخواهد آمد. راه انبیاء توسط اوصیای معصوم که امامان هستند ادامه مییابد. امام پیشوای معصوم بشری برای رسیدن به حیات طیبه است.
ایکنا: آیا عقلی که خداوند به ما داده است برای یافتن راه رستگاری کافی نیست؟
عقل لازم است، اما کافی نیست. عقل ما مثل وجود ما محدود است و به همه عالم و به آغاز و انجام آن احاطه ندارد. به کمک عقل خدا را تا حدی میشناسیم و حقانیت دین را از راه عقل میتوانیم بیابیم، پس از فهم حقانیت دین در فهم خود دین نیز به عقل محتاجیم، اما برای شناخت درست مبدأ و معاد و راه رستگاری علاوه بر عقل به وحی و تعلیم انبیاء(ع) نیازمندیم.
ایکنا: اینجا این پرسش مطرح میشود که اگر وجود امام لازم است، پس فلسفه غیبت چیست؟
اگر نگاهی به تاریخ اسلام پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) بیندازیم فلسفه غیبت روشن میشود. به دلیل انحرافی که در امت پیش آمد امامان خانهنشین شدند. امیرالمؤمنین (ع) جز مدتی کوتاه فرصتی برای رهبری پیدا نکرد و در محراب عبادت به شهادت رسید. سایر امامان تحت شدیدترین فشارها بودند و در حصر و زندان بسر میبردند. حادثه کربلا کافی است که نشان دهد برخورد خلفای جور با امامان چگونه بود. امامان ما یا با شمیشر و یا با مسموم شدن به شهادت رسیدند. فلسفه غیبت امام زمان(عج) حفظ امام زمان(عج) و آماده شدن جامعه بشری برای پذیرش رهبری اوست.
ایکنا: پنهان بودن امام زمان با عمر طولانی بیش از هزار سال چگونه قابل توجیه است؟
اولا مگر این کار برای خدا دشوار است؟ آیا خدایی که جهان با این عظمت را آفریده از حفظ یک نفر برای مدتی طولانی عاجز است؟ ثانیا آیا فکر میکنید فقط شیعه به چنین چیزی اعتقاد دارد؟ در بسیاری از ادیان چنین اعتقادی هست. آیا به نظر شما این سوال برای مسیحیان که اکثریت جمعیت دینداران را دارند مطرح نیست؟ آیا مسیحیان به چنین چیزی اعتقاد ندارند؟ آیا این سؤال را هرگز از یک مسیحی پرسیدهای؟ مسیحیان معتقدند حضرت عیسی(ع) زنده و پنهان است و در آخرالزمان ظهور میکند.
منتها اعتقاد مسیحیان با اعتقاد شیعه چند تفاوت دارد؛ اولا عمر حضرت عیسی(ع) تاکنون بیش از دو هزار سال است و طولانیتر از عمر امام مهدی(عج) است. ثانیا به اعتقاد مسیحیان عیسی(ع) کشته شده و پس از کشته شدن زنده شده و باقی است، اما امام زمان(عج) کشته نشده است. اگر اعتقاد به امام زمان(عج) عجیب باشد اعتقاد به ظهور حضرت عیسی(ع) بسیار عجیبتر است. هم به نظر مسیحیان او کشته شده و هم عمر پنهانش طولانیتر است و جهان مسیحی از جمله اکثریت قریب به اتفاق غربیها به این قضیه اعتقاد دارند؛ چنانکه ما هم به ظهور آن حضرت در کنار امام زمان(عج) اعتقاد داریم. برای کسی که مادی فکر کند این امر عجیب است، اما برای یک مؤمن به خدا و ماورای طبیعت این امر عادی است.
ایکنا: آیا میتوان زمان ظهور را دانست و از تاریخ وقوعش خبر دارد؟
خیر! این از اسرار الهی است و کسی از آن خبر ندارد و هر ادعایی در این زمینه از سوی هرکسی کذب و بی اساس است.
ایکنا: بزرگترین شاخصه عصر ظهور چیست؟
یکی از برجستهترین رسالتهای امام منتظر، تحقق بخشیدن به قسط و عدل است. در روایت داریم که «یملأ الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا» امام زمان(عج) میآید جهان پر از ظلم و ستم را سرشار از عدل و داد کند. بیشترین چیزی که بشریت در بعد اجتماعی زندگیاش به آن نیازمند است، عدل است. بیشترین رنج بشر در طول تاریخ در همه جوامع از ظلم و ستمگری است. تاریخ بشر آکنده از بیدادگری است. بشر تشنه عدالت است و تاکنون نتوانسته است به این آرمان برسد. بزرگترین پیام اجتماعی آموزه مهدویت، عدالت است. کسی که معتقد به امام زمان(عج) و منتظر اوست معتقد به عدالت و منتظر عدالت است.
ایکنا: عدالت چیست و چه تعریفی دارد؟
مفهوم عدالت بدیهی و روشن است و نیازی به تعریف ندارد. همه میفهمند عدالت چیست. همه تشنه عدالت و دنبال آن هستند. پس میدانند عدالت چیست، البته برای عدالت تعریف هم ارائه شده است. مثلا گفتهاند: «العدل اعطاء کل ذی حق حقه»؛ عدالت این است که حق هر صاحب حقی داده شود، اما نیازی به تعریف نیست و میدانم عدالت چیست. مشکل بشر در تعریف عدالت نیست؛ مشکل در عدالت ورزیدن است.
خیلیها دم از عدالت میزنند، اما رسیدن به عدالت حقیقی کار هر کس نیست. نیاز به تقوا و تربیت دارد. فریاد ادعای عدالت گوش فلک را پر کرده، دیکتاتورها، جباران و ستمگران هم دم از عدالت میزنند، اما حقیقت عدالتخواهی با شعار عدالت بسیار فرق دارد. شعار عدالت آسان است و جاذبه هم دارد؛ اما عدالتورزی سخت است و کمتر کسی حاضر است تن به عدالت دهد. خودخواهی و خودمحوری و منفعت طلبی مانع عدالتخواهی حقیقی است. فقط کسی که اهل طهارت روح باشد و با تربیت و ریاضت از زندان خودخواهی رهایی یافته باشد میتواند به فضیلت عدالت دست یابد.
ایکنا: همان طور که گفتید بسیارند کسانی که داعیه عدالت گستری دارند، در دنیای امروز بسیاری از قدرتها و سازمانها مدعیاند که دنبال عدالت هستند. فرق امام زمان(عج) با دیگر منادیان عدالتخواهی در این زمینه چیست؟
امام از مقام عصمت برخوردار است و با طهارتی که دارد محو در خداست و خودخواهی و سودجویی در وجود مقدسش راه ندارد. او عین عدالت و میزان است. تربیتیافتگان امام(ع) نیز با تربیت، ریاضت و تقوا از درجات بالایی از عدالت بهرهمند هستند. فرق عدالت مهدوی با عدالت در نظامهای دیگر این است که این عدالت آمیخته با معنویت و محصول آن است. مکتبها و مدعیان سکولار عدالت هرگز به عدالت حقیقی نمیرسند، چون عدالت را بدون معنویت میخواهند، عدالت سکولار به جهت محروم بودن از معنویت ناقص و ابتر است.
معنویت زمینهساز عدالت و تضمین کننده آن است. مدعیان سطحی دینداری و دینداران قشری نیز هرگز نمیتوانند درک درستی از عدالت داشته باشند و نمیتوان انتظار عدل ورزی از آنها داشت، چون نه شناخت درستی از حقیقت دین دارند و نه به گوهر معنویت دینی راه یافتهاند. شاخصه عدالت مهدوی این است که با معنویت و عبودیت همراه است و اساسا محصول این معنویت و عبودیت است. بدون معنویت و عبودیت هیچگاه در هیچ جا عدالت به نحو کامل تحقق نخواهد یافت. معنویت و عبودیت هم بدون عدالت میسر نیست. اینها همراه هم هستند.
ایکنا: امام زمان(عج) چگونه اهدافش را عملی میکند؟ اساسا چگونه مردم دعوتش را میپذیرند؟ آیا این امر از طریق جنگ و خونریزی صورت میگیرد؟
امام زمان(عج) نه از راه اجبار و نه از راه اعجاز عمل میکند. او خود را با اعمال زور و قوه قهریه بر مردم تحمیل نمیکند، بلکه مردم به درجهای از معرفت میرسند که حقانیت امام را درک میکنند و دعوتش را میپذیرند. امام زمان(عج) برای جنگ و خونریزی نمیآید، بلکه برای صلح و پایان دادن به خونریزی میآید، البته ستمگران و گردنکشانی هستند که در برابر حق میایستند و امام نیز با آنها مقابله میکند و کنارشان میزند، اما اینها اقلیتی کوچک هستند.
بشریت دنبال حق و عدالت است و هنگامی که آنرا بیابد به آن رو میآورد؛ بنابراین مهمترین روش امام، معرفتبخشی است. او با ارائه تفسیر راستین دین و رفع بدفهمیها و کجاندیشیها، معارف زلال الهی را به بشریت عرضه میکند. این منطق است که انسانها را با هر مکتب و دینی به سوی خود جذب میکند. کدام تشنه است که از آب زلال و گوارا استقبال نکند! این است تصویری که ما از آینده جهان و پایان تاریخ داریم.