سایه سنگین ترجمه بر سر کتاب‌های کودک
کد خبر: 3713396
تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۷:۵۷

سایه سنگین ترجمه بر سر کتاب‌های کودک

گروه ادب ــ کتاب‌های ترجمه در بخش کودک در سی و یکمین نمایشگاه کتاب تهران بر سر کتاب‌های تألیفی سایه افکنده و گوی سبقت را از آنها ربوده است.

سایه سنگین ترجمه بر سر کتاب‌های کودک

ادبیات کودک و نوجوان همواره یکی از دغدغه‌های اهالی فرهنگ بوده است و این حوزه مسائل و مشکلات بسیاری داشته است که یکی از آنها سایه سنگین ترجمه بر سر کتاب‌های کودک و نوجوان است که این مسئله در سی و یکمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران به خوبی نمود دارد. این موضوع دلایل متعددی دارد که نیازمند بررسی کارشناسانه و البته پژوهشگرانه دارد و در این یادداشت به برخی از مسائل در حوزه کتاب کودک و نوجوان اشاره می‌شود.
یکی از دلایلی که سبب شده اکنون شاهد غلبه آثار ترجمه‌ای بر تألیفی باشیم، این است ناشران به دلیل نبود قانون کپی رایت در کشورمان و پرداخت نکردن حق تألیف به انتشار آثار ترجمه‌ای روی آورده‌اند و این موضوع برای آنها صرفه اقتصادی بیشتری دارد تا بخواهند دست به انتشار اثر تألیفی بزنند.
یکی از موارد مهم دیگر این است که نویسندگان کودک و نوجوان آشنایی چندان با دنیای کودکان امروز ندارند و نیازهای آنها را نمی‌شناسند و اغلب کودکان بدون آنکه بدانند کتابی تألیفی یا ترجمه‌ای است دست به انتخاب کتاب می‌زنند و کتابی را انتخاب می‌کنند که رنگ و لعابی بهتر و فضای متفاوتی را در ذهن آنها ایجاد می‌کند و این ارتباط بصری در کتاب‌های تألیفی کمتر رخ می‌دهد؛ هر چند کتاب‌های خوبی هم وجود دارد که راه خود را به درستی طی می‌کنند.
یکی از واقعیت‌های تلخ این است که نویسندگان داخلی، ذهن و زبان کودکان و دنیای آنها را نمی‌شناسند و به عبارتی در کودکی خود مانده‌اند و آنچه می‌‍‌‌‌نویسند خارج از فضای ذهنی کودکی خود نیست و به همین دلیل است که کودکان نمی‌توانند با چنین آثاری ارتباط برقرار کنند.
براساس گزارش اخیر شورای کتاب کودک نیز، در میان آثار خردسال تعداد کتاب‌های ترجمه نسبت به سال گذشته بیشتر بوده و آثار تألیفی کیفیت پایینی داشته‌اند. حضور اندک نویسندگان و تصویرگران نام آشنا، سهم اندک ناشران توانمند و دولتی و نیز حجم انبوه شعرهای کم‌مایه در تولید کتاب برای خردسالان قابل ملاحظه بوده است.
این نقدها از این روی نیست که عنوان شود، درهای ادبیات کودک و نوجوان را به روی ترجمه بست، بلکه باید نیازها و زمان را شناخت؛ چرا که ترجمه برای جامعه ادبیات ضروری است و آن را غنی‌تر می‌کند.
نکته مهمی که اغلب در کتاب‌های تألیفی به چشم می‌خورد وجود مضمون‌ها، تصاویر و شکل‌های تکراری است که چشم و ذهن کودک را خسته و دلزده کرده است، از سوی دیگر نگاه آموزشی غالب در کتاب‌ها است که بعد سرگرمی مورد غفلت واقع شده است؛ هر چند در بعد سرگرمی می‌توان آموزش غیرمستقیم را نیز مورد توجه قرار داد و از آموزش‌های مستقیم در کتاب‌های تألیفی که اکنون بسیار زیاد شده‌اند، اجتناب کرد.
یکی از موارد مهم دیگر، وجود کتاب‌های بازاری بسیار در میان انبوه کتاب‌های کودک است که انتخاب کتاب را برای کودکان و والدین آنها سخت‌تر کرده است. از این رو باید مسئولان امر، فکری به حال نه چندان خوب ادبیات کودک و نوجوان 60 ساله بکنند تا راه درستی را در پیش گیرد و هر روز شاهد بالندگی ادبیات این مرز و بوم باشیم.


یادداشت از سمیه قربانی
انتهای پیام

captcha