
به گزارش
ایکنا؛ درست صد و 11 سال پیش بود که پس از امضای فرمان مشروطیت ایران توسط مظفرالدین شاه قاجار، متمم قانون اساسی مشروطه در ۱۴ مهرماه ۱۲۸۶ شمسی به امضای محمدعلی شاه قاجار رسید و طبق اصل چهارم این متمم، تهران پایتخت ایران معرفی شد؛ بعد از آن پایتخت به مرکز اتفاقات بزرگ کشور تبدیل شد و صحنههای کوچک و بزرگی از تاریخ کشور را تجربه کرد.
طهران قدیم از شهری ری و حرم مطهر حضرت شاهعبدالعضیم حسنی(ع)، تا خانههای زیرزمینیاش، از حصار ۴۶۳ ساله صفوی تا لعنت شدن آن توسط شاه عباس و از چهارباغ عباسی و چنارستان صفوی تا اردوهای نظامی متعدد نادرشاه، از اقامت طولانیمدت کریمخان زند در آن تا پایتخت شدنش توسط محمدخان قاجار و از امامزاده صالح تا حصار ناصریاش و از دروازههای قرآن تا محلات قدیمیاش آهسته آهسته رشد کرد و با جان و خاطرات مردم گره خورد تا به امروز رسید؛ روزی که مفتخر به نام روز تهران، پایتخت کهن سرزمین ایران شده است، روزی که به همت شورای شهر تهران در سال ۱۳۹۵ به نام روز تهران انتخاب شد.
اما تهران این روزها در کارنامه خود چند عنوان جهانی و شناخته شده هم دارد؛ اول اینکه آن را به عنوان یکی از شلوغترین شهرهای دنیا و بعد امالقرای جهان اسلام میشناسند. انتخاب عنوان امالقرای جهان اسلام برای تهران جدا از اینکه رسالت تحقق شهری با کیفت زندگی بالا و اصول صحیح اخلاقی و اسلامی را بر دوش مسئولین پایتخت گذاشت در کنار آن، مسئولان و مدیران را ملزم کرد تا این شهر را به عنوان پایتخت کشورهای اسلامی به دنیا معرفی کنند و در پایداری این موضوع اقدامات و برنامهریزیهای متناسبی را داشته باشند؛ چرا که شهری که به عنوان امالقری جهان اسلام شناخته میشود.
در این سالها پایتخت ایران فراز و نشیبهای بسیاری را به چشم دید، که باعث شد هویت دیرینه و اسلامی آن با تغییرات بسیاری همراه شود؛ هویت شهری که قرار بود به عنوان امالقرای جهان اسلام باشد، اینروزها غریب و مظلوم با همه مهربانی و سخاوتش، با بیمعرفتی و بیتفاوتی مردم و مدیرانش کم کم خاک آلود شد و هرچند که روز گذشته تهرانگردی محمدعلی افشانی، شهردار تهران از حرم مطهر حضرت عبدالعضیم حسنی(ع) و به عنوان یکی از نمادهای اسلامی و گردشگری آن آغاز شد که نشان دهنده اهتمام جدی مسئولان و مدیران شهری در نمایش پایتخت به عنوان شهری اسلامی بود اما چیزی که در عمل مشاهده میشود، متاسفانه نبود محصولی مشخص و اصولی در تحقق این موضوع است.
هرچند که انتظار این نیست، تهران امروز با توجه به پیشرفتها و تکنولوژی روز پیش نرود و از معماریهای روز دنیا در ساخت و ساز بهره نبرد؛ اما این انتظار وجود دارد که استفاده از معماری و فضای بصری شهر در کنار پیشرفتهای روز دنیا، همخوان با فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی باشد؛ انتظار این است که اگر فردی از خارج وارد تهران شد ناخودآگاه متوجه حضور در یک شهر اسلامی شود و نمایش فضای بصری اسلامی به او آرامش و زیباییهای دین اسلام و فرهنگ تشیع را القا کند؛ اما متاسفانه این روزها تهران بیشتر از اینکه نشان دهنده شهری بر مبنای اسلام و معماری اصیل ایرانی باشد، حاضران و بازدیدکنندگان را حتی از نمایش افق آسمان هم محروم کرده است.
آری این روزها تهران برخلاف تمام جاذبههایش به دیاری فراموش شده از هویت شهری اسلامی تبدیل شده است؛ دیاری فراموش شده از آنچه که باید باشد و نیست و دیگر کمتر کسی است که این شهر را به عنوان نماد یک شهر اسلامی میشناسد و معرفی میکند؛ در صورتی که طبق گفته محققین و پژوهشگران وجود نمادهای اسلامی علاوه بر آرامشی که به عامه مردم میدهند ترویج کننده سبک زندگی سالم و به درو از خشونت هم هستند.
تهرانی که قرار بود پایتخت امالقرای جهان اسلام باشد راه دوری را تا رسیدن به شایستهها و بایستههای خود پیش رو دارد. هرچند که شورای اسلامی شهر تهران با توجه به کاهش بودجه فرهنگی بخش بزرگی از برنامههای دینی و فرهنگی را کاهش داده است اما وظیفه سایر نهادها، ارگانها، مسئولین و مردم است تا با پرداختن به این موضوع نقش خود را در تحقق شهری اسلامی ایفا کنند. هرچند که هر روز مسئولان ما نام پایتخت امالقرای جهان اسلام را در همایشها و نمایشها بارها و بارها میبرند اما بهتر است تا آنها نیز بجای سخن گفتن بدون حاصل، کمی هم به فکر محصول و اثر باشند.
به قلم وهاب خدابخشی