درساژ؛ حکایت نسلی سردرگم/ گمشده‌ای که سینما در پی آن نیست
کد خبر: 3783701
تاریخ انتشار : ۰۸ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۴:۲۸

درساژ؛ حکایت نسلی سردرگم/ گمشده‌ای که سینما در پی آن نیست

گروه هنر ــ فیلم سینمایی درساژ اثری درباره نسلی از جامعه ایران است که از هنجارهای اجتماعی جامعه خود عبور کرده‌اند و حکایت نسلی است که در میان اما و اگرهای گوناگون سردرگم است.

جای خالی آموزه‌های
«درساژ» عنوان نخستین اثر سینمایی پویا بادکوبه است. او سال‌ها سازنده برنامه‌های کودک و نوجوان بود و بعد‌ها پس از اتمام تحصیلات در رشته‌های طراحی گرافیک و تئاتر، به عرصه تبلیغات ورود کرد و به صورت حرفه‌ای در این حوزه مشغول به کار شد. درساژ در جشنواره‌های گوناگون بین‌المللی همچون جشنواره جهانی فجر، برلین، گرانادا، سیدنی، لهستان، استرالیا و شانگ‌های به نمایش درآمده و جوایز گوناگونی را کسب کرده است.
این فیلم سینمایی اثری شخصیت‌محور است که یک درام اجتماعی را روایت می‌کند و بیانگر زندگی چند نوجوان است که در حاشیه تهران زندگی می‌کنند و مانند بسیاری از هم‌نسلان خود شیوه متفاوتی را برای زندگی برمی‌گزینند. این نسل همانند بسیاری از نوجوانان ایرانی با گذر از هنجار‌ها و ارزش‌های اجتماعی سعی می‌کنند درصدد دستیابی به آرزوهایشان بکوشند.
داستان این فیلم قصه نوجوانانی است که تصمیم می‌گیرند به یک سوپرمارکت دستبرد بزنند و این اقدام صرفاً برای تفنن است. مصدومیت کارگر سوپرمارکت و از بین بردن فیلم دوربین مداربسته مسیر اصلی داستان را شکل می‌دهد. شخصیت اصلی داستان دختر نوجوانی به نام گلسا با بازی نگار مقدم است که با اصرار دوستانش به محل حادثه بازمی‌گردد تا فیلم دوربین مداربسته را از بین ببرد. او پس از دستیابی به فیلم، حاضر نیست آن را به دوستانش تحویل دهد و به همین جهت خانواده‌اش هم درگیر این اتفاق می‌شوند و آن‌ها تصمیم می‌گیرند که از کرج به تهران نقل مکان کنند و گلسا با این موضوع مخالف است و بدون اطلاع خانواده در یک باشگاه سوارکاری، که قبلاً همراه دوستانش به آن مراجعه کرده بود، به صورت پاره‌وقت مشغول به کار می‌شود و داستان با فرازونشیب و مشکلات این دختر نوجوان در کنش‌های اجتماعی ادامه می‌یابد و در انتهای داستان نیز او فیلم سرقت را در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کند و تمامی اعضای گروه به جرم ضرب و جرح دستگیر می‌شوند.
 
جای خالی آموزه‌های
گلسا در این فیلم علاقه شدیدی به اسب دارد و نام فیلم درساژ(خرامش) نیز برگرفته از رشته‌ای در ورزش سوارکاری است که در آن سوارکار اسب خود را به اجرای مجموعه‌ حرکات دقیق و هماهنگ با ترتیب و زمان‌بندی مشخصی وامی‌دارد. فقط رابطه عاطفی عمیقی که در این فیلم مشاهده می‌شود رابطه گلسا و اسبی به نام الوند است. مصادیق رفتاری مانند تنهایی و دوری از اجتماع و خانواده شاید یکی از عللی است که او رابطه عمیقی با الوند برقرار کرده است. انتظار می‌رود داستان این فیلم از حد روایت معضلات فراتر رود و تحلیلی از وضعیت موجود ارائه دهد، اما تا پایان فیلم این اتفاق رخ نمی‌دهد و مخاطب شاهد شخصیتی افسارگسیخته است که بدون تببین روندی خاص فقط به بیان مسئله می‌پردازد و با اشاره‌های ساده سعی در تشریح وضعیت دارد.
بازی نگار مقدم در این فیلم یکی از ویژگی‌های مثبت این اثر است و او توانسته با میمیک خوب بحران‌های روحی یک نوجوان را برای بیننده ترسیم کند. بازی علی مصفا در نقش پدر گلسا و شبنم مقدمی در نقش مادر تأثیر چندانی در روند فیلم ندارد و شاید این عدم درخشش بیشتر مربوط به فیلم‌نامه اثر باشد که شخصیت‌پردازی مؤثری در مورد آن‌ها انجام نشده است.
 
جای خالی آموزه‌های
در شخصیت‌پردازی نقش اصلی نیز این ضعف مشاهده می‌شود و فیلم‌نامه به گونه‌ای پیش می‌رود که سیر تحول این نوجوان در داستان چندان ملموس نیست و همین موضوع سبب می‌شود تا مخاطب درک منطقی از واکنش‌های گلسا نداشته باشد. این فیلم می‌توانست دکوپاژ بهتری هم داشته باشد تا برخی نقاط ضعف فیلم‌اولی‌ها در آن مشاهده نشود.
چالش مهمی که در این اثر هم همانند سایر آثار ایرانی مشاهده می‌شود، کارکرد نقش خانواده در داستان است. نهاد خانواده در این فیلم بسیار ضعیف است و در بحرانی که این دختر نوجوان با آن مواجه است خانواده نقش چندانی ندارد و فیلم قصد دارد فقط به بخشی از معضلات نوجوانان اشاره کند. 
نکته‌ای که درباره این فیلم جالب توجه است مربوط به تبلیغات آن است که در بیلبوردهای گوناگون و نقاط مختلف شهر به چشم می‌خورد و شاید تجربه تبلیغاتی کارگردان او را در این زمینه یاری کرده است.
 
جای خالی آموزه‌های
 
نکته قابل توجه درباره آثار اجتماعی و فیلم‌هایی که در جشنواره‌های بین‌المللی شرکت می‌کنند، نگاه ویژه و یا رویکرد فرهنگی و اسلامی به موضوعات و ارائه راهکار منطقی منطبق بر معیارهای فرهنگ ایرانی و اسلامی است. شاید نیاز است به سینما نه تنها به منزله ابزاری برای تفریح و سرگرمی نگاه کرد، بلکه باید آن را همانند دریچه‌ای نگریست تا بتوان مسائل و معضلات اجتماعی را به واسطه آن مطرح کرد و به تبع آن راهکاری برای بحران‌ها و معضلات جامعه ارائه کرد.
این نکته به ویژه برای آثاری که قرار است در جشنواره‌های بین‌المللی حضور یابند اهمیت ویژه‌ای دارد، زیرا تصویری که از جامعه ایرانی در این آثار ارائه می‌شود حکایت نقشی است که بر خاطر مخاطبان درج می‌شود و شاید بتوان با تغییر تأثیر شگرفی در عرصه اجتماعی و فرهنگی داشته باشیم.
 
مینا حیدری
انتهای پیام
 
captcha