کد خبر: 3794721
تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۰
عبدالحسین مختاباد:

بلایی که صداوسیما بر سر فرهنگ و هنر کشور آورده است/ روزگار آنارشیسم فرهنگی

گروه هنر ــ آهنگساز و خواننده موسیقی سنتی ایرانی با انتقاد از بی‌توجهی به مقوله فرهنگ و هنر از سوی دولت، گفت: باید معاونت هنر تشکیل شود تا هنرمندان سروسامان یابند و شخصی مسئولیت این نهاد را بر عهده بگیرد که دستی بر آتش داشته باشد و کاری برای احیای فرهنگ و هنر ایرانی انجام دهد.

بلایی که صداوسیما بر سر فرهنگ و هنر کشور آورده است/ روزگار آنارشیسم فرهنگی

در پی واکنش‌های متعدد جامعه و برخی هنرمندان به اقدام آستان قدس رضوی در انتشار سرودی با موسیقی متن آهنگ معروف «ای ایران»، عبدالحسین مختاباد، آهنگساز و خواننده موسیقی سنتی ایرانی، که مدرک دکتری در رشته موسیقی (آهنگسازی و اجرا) از دانشگاه «گلد اسمیت» انگلستان دارد با اظهار تأسف از این اقدام معتقد است شخصی که این تحریف را انجام داده حتماً موسیقیدان است و باید در این زمینه پاسخگو باشد و رسانه‌ها هم باید این موضوع را پیگیری کنند. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

عبدالحسین مختاباد، رئیس دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران، درباره تحریف اثر ملی «ای ایران» گفت: حداقل کاری که باید این موسیقیدان انجام می‌داد احترام به صاحب اثر و یا وراثش بود و باید رضایت آن‌ها اخذ می‌شد و یا مشورت‌هایی برای انجام این کار می‌کرد. البته اقتباس امری بدیهی است و هنرمندان بارها شاهد این بوده‌اند که آثارشان را اشخاصی اقتباس کرده‌اند و گاهی حتی از صاحبان اثر اجازه هم نمی‌گیرند و این نشان‌دهنده وضعیت اسفناک کپی‌رایت در ایران و یک آنارشیسم به تمام معناست که هرکس به خودش اجازه می‌دهد که از آثار دیگران استفاده کند و در رأسش تلویزیون است که این کار را انجام می‌دهد؛ بدون اینکه از مؤلفان اجازه بگیرد آثارشان را به هر صورت که بخواهد پخش می‌کند، در صورتی که نباید این اتفاق رخ دهد.

وی با بیان اینکه به‌ دنبال اعتراضات اجتماعی، برخی تشکل‌های موسیقی با این حرکت برخورد کردند و دختر مرحوم روح‌الله خالقی به این موضوع واکنش نشان داد، بیان کرد: برخی آثار به عنوان آثار ملی هستند که بیانگر روح ملی در یک کشورند و به هر حال نباید در مورد آن‌ها سیاسی و جناحی برخورد کرد و از یک موزیسین بعید است که دست به چنین اقدامی بزند. درست است که این حرکت در شهر مقدس مشهد انجام شده، اما موزیسین باید پاسخگوی رفتارش باشد و در این زمینه افکار عمومی بهترین قاضی است. اگر این کار را افکار عمومی بپذیرد، معلوم است که کار درستی است، همان‌طور که در موارد بسیاری قانون کپی‌رایت رعایت نشده و عکس‌العملی را به دنبال نداشته، اما مشاهده می‌شود که جامعه در شکل عمومی از موسیقیدان و مردم عادی به این اثر و این رفتار عکس‌العمل منفی نشان داده‌اند و حتی به توهین انجامیده است. لذا شخصی که این کار را انجام داده باید ادب هنری را رعایت می‌کرد.

بنیان‌گذار و خواننده عضو گروه رودکی گفت: این اثر به عنوان سرود ملی ایرانیان بیش از نیم قرن است که همچنان بر زبان مردم این مرز و بوم جاری است، خصوصاً اینکه این اثر اثری باکلام است و بیانگر مسائل تاریخی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در طول این دهه‌ها بوده است و بارها در کنسرت‌هایی که در داخل و خارج ایران برگزار می‌شود وقتی مردم با هر فرهنگی از من می‌خواهند این اثر را بخوانم، همه ایرانیان به احترام آن از روی صندلی‌ها برمی‌خیزند. لذا اگر این اثر را به جریانی سیاسی و جناحی تبدیل کنیم، همین اتفاقی می‌افتد که جامعه بیشتر از موسیقیدان‌ها عکس‌العمل نشان می‌دهند.

وی با بیان اینکه در کشورهای دیگر قانون کپی‌رایت وجود دارد، اظهار کرد: در ایران به حقوق مادی‌ای که باید با رعایت کپی‌رایت به آن توجه شود آن طور که باید توجه نمی‌شود، اما در هر صورت باید بدانیم رعایت این قانون به نفع همه هست و این قانونی است که در دنیا درباره آن فکر شده و مورد بررسی قرار گرفته و برنامه‌ریزی شده و بیش از 70 سال است که در اروپا و آمریکا رعایت می‌شود.

مختاباد دهه 1370 تا اواسط 1380 را دوره طلایی موسیقی ایران بیان کرد و افزود: در این دوره بسیاری از آثار فاخر ارائه شدند، اما از نیمه دوم سال 1380 در وضعیت آنارشیسم هستیم و مشاهده می‌شود که هرکس در یک گوشه یک چوب برداشته و تعدادی آدم را ردیف کرده و رهبری می‌کند. این یعنی چه؟

وی با بیان اینکه ابتذال موسیقی در چند زمینه است، گفت: ابتدا بحث سودجویی مطرح است که در کسری از زمان یکسری از آدم‌ها را بزرگ می‌کنند و یک کنسرت برگزار می‌شود و بعد از مدتی اثری از آن شخص نیست و متأسفانه این شرایط لحظه‌ای را برای موسیقی ایجاد کرده و در حال حاضر در کشور سیستم «لایک» حکمفرماست، یعنی ممکن است اگر بتهوون زنده شود در اینستاگرام 100 نفر طرفدار داشته باشد، اما شخصی که به واقع چیزی از هنر نمی‌داند، با برگزاری دو کنسرت چندین هزار طرفدار داشته باشد و پس از مدتی دیگر اثری از او شنیده نخواهد شد. در این بین، افراد سودجو از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند و این تأسف‌بارترین اتفاقی است که می‌تواند برای فرهنگ مملکت بیفتد.

خواننده موسیقی سنتی ایرانی با پاسخ به این سؤال که با این وضعیت آیا مدیریت فرهنگی در کشور وجود دارد؟ بیان کرد: در حال حاضر به دولت و سیستم اداره کشور انتقادهای زیادی وارد است و قصد ندارم بار انتقادات را زیاد کنم، ولی واقعاً مدیریت فرهنگی دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعجب‌برانگیز است. این روزها مقوله‌ای به اسم فرهنگ و هنر برای دولت ارزش و اهمیتی ندارد و بارها در جلسات تأکید کرده‌ام که دولت‌های گوناگون در کشور مسئولیتی در قبال هنر ندارند؛ همان طور که از اسم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیداست و هیچ اشاره‌ای به هنر نشده است. لذا وزیر ارشاد می‌تواند به راحتی بگوید که اصلاً مسئولیتی در قبال هنر ندارم و کارم این نیست. بنابراین بهترین کار این است که آقای رئیس‌جمهور معاونتی به نام معاونت هنر ایجاد کند و در این معاونت وضعیت هنرمندان را سرو سامان دهد و شخصی مسئولیت این نهاد را برعهده گیرد که دستی بر آتش داشته باشد و کاری برای احیای هنر و هنرمندان انجام دهد.

وی همچنین با انتقاد از صداوسیما در زمینه موسیقی، اظهار کرد: موسیقی در صداوسیما وسیله‌ای مصرفی است که به واسطه آن برنامه‌هایش را پر می‌کند. بعد از این همه زحمات در صداوسیما، مشاهده می‌شود که واحد موسیقی صداوسیما، هنرستان موسیقی و دانشگاه موسیقی همه رو به افول‌ا‌ند یا تعطیل شده‌اند. ارکست‌های موسیقی که در دهه‌های 60 تا 70 در صداوسیما شکل گرفته بود  و نوازنده‌های خوب و آهنگسازان برجسته که در آنجا کار می‌کردند همه تعطیل شده‌اند. لذا صداوسیما به موسیقی به‌ منزله ابزاری که بتواند برای آن سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی کند نگاه نمی‌کند. با نگاهی به مجریان تلویزیون و میهمانان برنامه‌های تلویزیونی تأسف می‌خورید که چرا چنین اتفاقی در رسانه ملی رخ داده است و کسانی می‌آیند و صحبت از موسیقی و فرهنگ موسیقی می‌کنند که خودشان باید دوره‌های گوناگون را بگذرانند تا بفهمند موسیقی چیست. این فاجعه‌ای است که رسانه ملی به آن دامن زده است.

وی افزود: البته ذائقه مخاطبان در همه جای دنیا متفاوت است، اما برای همه ژانرهای موسیقی فرصت‌های مساوی وجود دارد که متأسفانه در این مملکت این فرصت ایجاد نشده است. تمام شبکه‌های خارجی رابطه‌ای با موسیقی و موسیقیدان‌های ملی مملکت ندارند و همواره آثار موسیقی‌های مصرفی را پخش می‌کنند و از سویی شبکه ملی هم هیچ گونه اهتمامی برای معرفی موسیقی ملی که مورد تأیید رسانه است نمی‌ورزد. لذا موسیقی‌ای که هیچ گونه تبلیغات رسانه‌ای ندارد، طبیعی است که باید غریب و مظلوم به حیات آکواریومی خودش ادامه دهد، زیرا رسانه ملی نداریم که بتواند موسیقی ملی را در سطح ملی و بین‌المللی معرفی کند، ولی موسیقی‌های بی‌کیفیت ده‌ها رسانه دارند، خوب هم تبلیغ و کسب درآمد می‌کنند و این فاجعه‌ای است که شاهد آن هستیم.

انتهای پیام

captcha