به گزارش ایکنا؛ چهاردهمین شماره دوفصلنامه علمی پژوهشی «پژوهشهای زبانشناختی قرآن» به صاحبامتیازی دانشگاه اصفهان و مدیرمسئولی محمدرضا ستودهنیا منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بررسی شناختی شبکه معنایی حرف «ثم» در قرآن کریم»، «بسط استعاری مفاهیم ذهنی مرتبط با «روز قیامت» در قرآن کریم از منظر معناشناسی شناختی (براساس طرحوارههای تصویری حجمی)«، «بررسی و تحلیل گفتگوهای سورهی یوسف(ع) در قرآن براساس نظریه گرایس»، «معناشناسی نفس در قرآن کریم با تأکید بر روابط همنشینی و جانشینی»، ««معناشناسی» واژه طوبی با تکیه بر محور همنشینی و جانشینی»، «اعجاز زبانی - سبکی قرآن کریم (بررسی نظریه نظم در سوره زمر)»، «بررسی ساختار موسیقایی سوره مبارکه «العادیات»»، «چالشها و راهکارهای برگردان «کم» خبری در ترجمههای فارسی قرآن کریم»، «نقد و بررسی ترجمه الهی قمشهای و مکارم شیرازی از سوره مبارکه یوسف با تأکید بر نظریه سطح صرفی نحوی گارسس»، «مصداقیابی واژهی «زقوم» در قرآن با تاکید بر منابع تفسیری و گیاهشناسی».
بسط استعاری مفاهیم ذهنی مرتبط با «روز قیامت» در قرآن
در چکیده مقاله «بسط استعاری مفاهیم ذهنی مرتبط با «روز قیامت» در قرآن کریم از منظر معناشناسی شناختی (براساس طرحوارههای تصویری حجمی)« میخوانیم: «معناشناختی شاخهای از دانش زبانشناسی شناختی است که سعی در ایجاد برقراری ارتباط میان واژهها و مفاهیم ذهنی از طریق الگوگیری از افعال فیزیکی و اندامهای جسمی انسان دارد. ازجمله شیوههایی که معناشناسی شناختی بدان تکیه کرده است،بسطاستعاری معنای مرکزی واژگان و ارائه طرحواره تصویری در جهت درک مفهوم انتزاعی نهفته در حوزه معنایی واژه در بافت زبانیگفتاری است. قرآن کریم، این معجزه ادبیفرهنگی، که با هدف ارشاد انسان در مسیر اصلی خلقت بر پیامبر گرانقدر اسلام صلوات الله علیه نازل شده است،درباره روز عظیم قیامتنکات مهمی را به شیوههای مختلف بیانی متذکر میشود؛ ازینرو در پژوهش حاضر کوشش شده است تا با استناد بر روش وصفیتحلیلی و با ارائه انواع طرحواره تصویری- در حد امکان - پرده از زیباییهای ناب نهفته در جملات و عبارات مفهومی حوادث روز قیامت برداشته شود. دستاورد پژوهش گویای آنست که بیان مفاهیم ذهنی با استفاده از تعامل فیزیکی انسان با پدیدههای محیط بیرونی گستره معنایی واژگان را وسعت میبخشد. درهمینراستا مخاطب قادر خواهد بود مفاهیم پیچیده را با توجه به پیوند همنشینی واژگان در بافت زبانیگفتاری رمزگشایی کند.»
تحلیل گفتگوهای سوره یوسف(ع) در قرآن براساس نظریه گرایس
در آغاز مقاله «بررسی و تحلیل گفتگوهای سوره یوسف(ع) در قرآن براساس نظریه گرایس» آمده است: «کاربردشناسی زبان، یکی از دانشهای بینرشتهای است که هدف آن، تأمل و دقت در سازوکار رابطه ساختار و عناصر سازندهیک متن برای درک بهتر چگونگی روند تکوین معنی و معانی نهفته در آن است. مکالمه و گفتوگو یکی از عناصر سازنده هر متن روایی است که در ایجاد و انتقال معنی متن نقش محوری دارد؛ ازاینرو در این پژوهش مکالمههای روایتیوسف(ع) در قرآن براساس نظریه قواعد مکالمه گرایس به روش توصیفیتحلیلی بررسی شده است تا به این پرسشها پاسخ داده شود که در این روایت نحوه کاربرد و تخطی از اصول تعاون چگونه بوده است و اینکه این تخطیها چه تأثیری در شکلگیری معنای این روایت دارند. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد در 84 آیه متضمن عنصر گفتگو در این روایت، 71 نمونه نقض و تخطی از قواعد مکالمه ازسوییکیا هر دو طرف مکالمه دیده میشود. بیشترین تخطی در اصل کمیت با 34 نمونه و سپس در اصول کیفیت با 17 نمونه، ارتباط و شیوه با 8 نمونه است. همچنین مشخص شد بخش اعظم بار معنایی این روایت و تصویر ذهنی حاصل از شخصیتهای اصلی آن در نظر خواننده وابسته به تکرار عامدانه نقض قواعد مکالمه با انگیزههای خاص در حین گفتگوها است.»
معناشناسی نفس در قرآن کریم
در طلیعه مقاله «معناشناسی نفس در قرآن کریم با تأکید بر روابط همنشینی و جانشینی» میخوانیم: «نفس از واژههای کلیدی در حوزة انسانشناسی است؛ ازاینرو، از دیرباز مکاتب کلامی، عرفانی، تفسیری و روایی به آن توجه کردهاند. این پژوهش با استفاده از روش معناشناسی، مفهوم نفس از دیدگاه قرآن کریم را تبیین کرده است؛ زیرا معناشناسی بهدلیل نگاه تحلیلی و دقیق به متن، روشی سودمند برای دستیابی به معنای حقیقی کلمه است. با بررسی واژة نفس با رویکرد همزمانی، روشن شد نفس بر محور همنشینی صفتی با مفاهیم واحده، مطمئنه، لوامه و اماره، بر محور همنشینی فعلی با افعال ظلم، کسب، تکلیف، توفی و مجازات و بر محور جانشینی با کلمات مرء، قلب و ید در یک حوزة معنایی قرار میگیرد؛ازاینرو نفس، حقیقت انسانی است که از روح برتر است و شعور، فهم، ادراک، اختیارو انتخاب و قدرت تمییز دارد و تعلق آن به بدن تدبیری است. این حقیقت با مرگ فانی نمیشود و علاوه بر دنیا در آخرت نیز مخاطب خداوند قرار میگیرد.»
بررسی ساختار موسیقایی سوره مبارکه «العادیات»
در چکیده مقاله «بررسی ساختار موسیقایی سوره مبارکه «العادیات»» میخوانیم: «قرآن کریم، یکی از زیباترین متون ادبی است که سبک ویژهای دارد و از واژهها و عبارتهای موزون و متوازنی تشکیل شده که از ورای آن، آهنگی دلنشین ساخته است. این آهنگ گاه شنیدنی است وگاه احساس پژواک و آوایی ناشنیدنی دارد که در نفس جریان مییابد و ازنظر تأثیر به آوای شنیدنی موسیقی شباهت دارد. در این مقاله، سعی شده است تا مهمترین عناصر خلق موسیقی شنیداری و غیرشنیداری بررسی شود. با بررسی ساختار موسیقایی سوره مبارکه العادیات، که با شیوه توصیفیتحلیلی نوشته شده، این نتایج حاصل شده است که در بخش موسیقی بیرونی (شنیداری) دو بحر شعری رجز منهوک «مستفعلن فعولن» و خفیف مجزوء «فعلات مفاعیلن»سبب موزونشدن برخی از آیات شده، بهطوریکه برای به تصویر کشیدن سرعت اسبان و صحنه گرد و غبار بر انگیخته از سم اسبان،خلاقیتی چشمگیر است. اما در بخش موسیقی درونی، به مسئله آشناییزدایی و عناصر هنجارگریز طباق معنایی، تناوب، تقدیم و تأخر و التفات اشاره شده است و از مهمترین نتایج حاصل در این بخش، وجود تضاد معنایی است؛ چون خداوند متعال با استفاده از حروفی که دربردارنده صفات ضعیف هستند و در پراکندگی حروف در سوره «عادیات» نسبت به حروف قوی و اقوی غلبه فراگیر و توجهبرانگیزی دارند، معانی محکم و کوبنده را خلق کرده است.»
چالشها «کم» خبری در ترجمههای قرآن
در آغاز مقاله «چالشها و راهکارهای برگردان «کم» خبری در ترجمههای فارسی قرآن کریم» آمده است: «ترجمه قرآن کریم از این دیدگاه که کتاب فرستادهشده خداوند و شامل احکام و دستورات الهی، هدایت بشر و معجزه پیامبر اسلام به شمار میرود، توجه بسیاری از مترجمان و اندیشمندان را به خود جلب کرده است. ازآنجایی که ترجمههای قرآن مانند هر ترجمه دیگری ممکن است کاستیها و نقصهایی داشته باشد؛ بر همین اساس بازنگری آنها نیز اهمیت ویژهای دارد که در آن صورت نقد و اصلاح آن بهمراتب ضرورت بیشتری خواهد داشت. یکی از دشواریهای مترجمان در ترجمه قرآن کریم برگردان ادوات نحوی چون ادوات تقلیل و تکثیر ازجمله واژه «کم» است که گاهیمترجمان در برگردان آن با چالشهایی روبهرو میشوند که بررسی و نقد برگردان این واژه در ترجمههای فارسی قرآن کریم ضروری مینماید تا مشخص شود نوع «کم» چیست و کدام رکن جمله را مقید میکند. در مقاله حاضر با روش تحلیلیتوصیفی و مراجعه به منابع کتابخانهای و باتکیه بر منابع نحوی، تفسیری و لغوی ضمن تبیین و توضیح نوع «کم» و بیان چالشهای ترجمه «کم» یک نمونه ترجمه، برای الگوی آیاتی پیشنهاد شده که «کم» در آنها به کار رفته است، سپس با بررسی و نقد ترجمه مترجمانی چون رازی، فولادوند، مکارم شیرازی، خرمشاهی، مهمترین کاستیهای آنان را در برگردان «کم» بیان شده است. این کاستیها عبارتند از: تشخیص نوع «کم»، تعیین رکن مقید جمله، ناهماهنگی در ترجمه آیات مختلف، منعکسنشدن معنای مباهات و تفاخر در برگردان «کم» خبری و ترجمه تحتاللفظی حرف «من» قبل از تمییز.»
نقد و بررسی ترجمه الهی قمشهای و مکارم شیرازی
در طلیعه مقاله «نقد و بررسی ترجمه الهی قمشهای و مکارم شیرازی از سوره مبارکه یوسف با تأکید بر نظریه سطح صرفینحوی گارسس» میخوانیم: «نقد و بررسی روشهای ترجمه بهویژه در چند دهه اخیر محور توجه ترجمهپژوهان قرآن کریم قرار گرفته است. توجه و اهتمام فراوان در این عرصه، نشان میدهد نگرش مثبت زبانشناسان و ترجمهپژوهان در زمینه نیل به ترجمهای کامل، وفادار و مطلوب است. ترجمه متون مذهبی بهویژه متن قرآن کریم بهدلیل برخورداری از ظرافتهای بیانی و لغوی آن امری دشوار بوده و همواره نقد و ارزیابی شده است. دراینزمینه الگوها و مدلهای متفاوتی نیز ازسوی نظریهپردازان ترجمه ارائه شده است و چون معیاری مناسب و یا کارکردی دقیق در سنجش ترجمهها به کار میرود. ازجمله ترجمههای رایج قرآن کریم، ترجمه «مرحوم الهی قمشهای و مکارم شیرازی» است که همانند دیگر ترجمهها نقاط قوت و ضعف دارد. در این پژوهش با استناد به مؤلفههای نظریه خانم «کارمن گارسس» در سطح «صرفینحوی» دو ترجمه ذکرشده بررسی و نقد شده و برای این منظور مؤلفههای کاربستی این نظریه بر شواهد مستخرج از آیات سورهیوسف(ع) صرفا در سطح «صرفینحوی» تبیین شده و جنبههای ضعف و قوت ترجمههای مذکور تحلیل شده است. یافتههای پژوهش حاضر مبتنی بر روش تحلیلیتوصیفی و نشان میدهد مؤلفههایی همچون «ترجمه تحتاللفظی، بسط نحوی، قبض یا تقلیل نحوی، تغییر دیدگاهیا دگربینی، تغییر نحو یا تعدیل صورت و اشتباهات ترجمه» در سطح «صرفینحوی» نقد و ارزیابی میشود. مکارم در قبض نحوی بهتر است و قمشهای در تبدیلیا تغییر نحوی فوقالعاده است؛ اما با این حساب گاه در ترجمه تحتاللفظی و برداشت سطحی از واژهها، لغزشهایی دارند.»
مصداقیابی واژه «زقوم»
در چکیده مقاله «مصداقیابی واژه «زقوم» در قرآن با تاکید بر منابع تفسیری و گیاهشناسی» میخوانیم: «طبق آیات مبارکه قرآن، یکی از مجازاتهای در نظر گرفته شده برای دوزخیان، تناول از گیاهی با نام «زقوم» است. از ویژگیهای این گیاه، ایجاد حرارت و عطش در بدن گنهکاران است و تشبیه ثمره آن به «سر شیاطین»، ترس، وحشت و آزارندگی را تداعی میکند. در وجود مادی چنین گیاهی اختلافنظر وجود دارد. برخی «زقوم» را گیاهی معروف نزد عرب دانستهاند و برخی دیگر آن را مختص به جهان دیگر میدانند. بررسی واژه «شیطان» نشان میدهد اعراب جاهلی، «شیطان» را به «مار» نیز اطلاق میکردهاند و تشبیه ثمره گیاه «زقوم» به «سر شیاطین» به دلیل شباهت سر ماران با ثمره این گیاه است که از ویژگیهای آن، حمل سمی تلخ است. این سم نهتنها ایجاد عطش و سوختگی میکند، تا حد مرگ نیز انسان را پیش میبرد. هرچند منابع تفسیری بحثی جدی در زمینه وجود مادی این گیاه مطرح نکردهاند، با توجه به منابع جغرافیایی، گیاهشناسی و طبی و همچنین ویژگیهای این گیاه و واژههای بهکاررفته در رابطه با آن در قرآن، گیاهی با نام «خرمای صحرایی» یا «بلح الصحراء»، بیشترین مطابقت را با «زقوم» قرآن دارد.»
انتهای پیام