به گزارش کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ؛ أیمن حسین، مدرس و محقق سوری و دکترای علوم تربیتی از فرانسه با نگارش مقالهای پیرامون جایگاه مذهب در نظام آموزشی اسرائیل در اراض اشغالی مینویسد: در قانون اساسی اسرائیل، آموزش و پرورش بهطور رسمی و زیر نظر وزارت آموزش و پرورش از سن 6 تا 16 سال الزامی و رایگان بوده و موظف به تهیه برنامه درسی و اعطای مدرک است. نظام آموزشی در اراضی اشغالی همانند بیشتر کشورها در سه مرحله تدارک دیده شده است.
پیشدبستانی یا مهد کودک که اجباری نیست اما همه خانوادهها ترجیح میدهند که حداقل به مدت دو سال فرزندان خود را قبل از ورود به آموزش رسمی به این مدارس که تحت نظارت شهرداریها اداره میشوند، بفرستند.
تلاش برای القای افسانه هولوکاست بهعنوان واقعهای تاریخی از سالهای اولیه تحصیلی
این مراکز شامل مهدکودکهای سکولار و مهدکودکهایی با ساختار کاملاً یهودی است که با توجه به توانمندیهای عاطفی و قدرت درک کودکان، در این مرحله بر آموزش واژگان شفاهی زبان عبری، توسعه رشد ذهنی و جسمی کودکان از طریق فعالیتهای هدفمند و استفاده از اسباببازی و بازیهای مختلف تمرکز میشود. در سالهای اخیر، مربیان در این مرحله که بیشتر آنها دارای مدارک علمی هستند، باید فعالیتهای آموزشی ویژهای را درمورد افسانه هولوکاست به خردسالان ارائه دهند. فعالیتها غالباً بر اساس قصهگویی، نمایش تصاویر و پویانمایی انجام میشود.
این برنامه درحقیقت جنجالی را در سرزمینهای اشغالی بهپا کرد چرا که باعث ترس و نفرت در کودکان خردسال شد اما در نهایت به اتفاق آراء و با توجه به اینکه کودکان صهیونیست به اندازه کافی از افسانه هولوکاست شنیدهاند، ارائه این داستان به رسمیت شناخته شد تا جایی که زنگ ویژهای را هم به افتخار قربانیان این ماجرای دروغین در سراسر اراضی اشغالی به صدا در میآورند.
در سالهای اخیر، مربیان مهد کودکها در اراضی اشغالی که بیشتر آنها دارای مدارک علمی هستند، باید فعالیتهای آموزشی ویژهای را درمورد افسانه هولوکاست به خردسالان ارائه دهند. فعالیتها غالباً بر اساس قصهگویی، نمایش تصاویر و پویانمایی انجام میشود
حذف فرهنگ اسلامی و عربی از جامعه عبریزبان
از دهه 1980 اسرائیل به دنبال محتوای جدید در زمینه آموزش و پرورش است که تا به کمک آن فرهنگی مشترک ایجاد کند و بر اختلافات فرقهای و شکاف قومی ملی فائق آید. در همین راستا، قانون ملی آموزش و پرورش اراضی اشغالی سال 1953 در سال 1980 از سوی رژیم اسرائیل اصلاح شد كه به عنوان نقطه عطف مهمی در نظر گرفته شد زیرا اهداف آموزشی به اصطلاح استاندارد شدهای را برای مدارس دولتی عربی و عبری برقرار کردند. در این اهداف، به عنوان مثال تأکید شد که آموزش در مدارس دولتی اسلامی باید بر اساس مبانی فرهنگ عبری و تقویت خصوصیات جامعه عرب و اسرائیلی بدون ذکر صریح اسلام و تاریخ عربی فلسطین باشد و تأکید بر پذیرش اسرائیل به عنوان دولت باشد نه حکومتی اسلامی یا وابسته به جنبشهای اسلامی فلسطین.
با این حال، گزارشهای منتشر شده از سوی مراکز تحقیقاتی مستقل و بینالمللی واقعیتهای مهمی را نشان میدهند از جمله اینکه:
- برنامههای درسی پذیرفته شده در نظام آموزشی اسرائیل به جای آگاهی بخشی معنوی و اخلاقی به دلیل تکثر زبانی، فرهنگی و مذهبی موجود در جامعه، هنوز اختلافات فرقهای و قومی ایجاد میکند.
آموزش در مدارس دولتی اسلامی باید بر اساس مبانی فرهنگ عبری و تقویت خصوصیات جامعه عرب و اسرائیلی بدون ذکر صریح اسلام و تاریخ عربی فلسطین باشد و تأکید بر پذیرش اسرائیل به عنوان دولت باشد نه اعتقاد به حکومتی اسلامی یا وابسته به جنبشهای اسلامی فلسطین
- دین همچنان بخش قابل توجهی را از برنامههای درسی برنامهریزی شده اشغال کرده است. براساس گزارشی از سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) ، 14 درصد از ساعت تدریس در اسرائیل به دین اختصاص مییابد، یعنی چیزی سه و نیم برابر بیشتر از اروپا.
- از نظر عدالت نیز همچنین به نابرابریهای جدی بین مدارس دولتی یهودی و عربی از نظر منابع سرمایهگذاری شده، استفاده از نوآوریهای آموزشی، آموزش معلمان، میزان موفقیت در دوره کارشناسی و آینده دانشآموزان در بازار کار اشاره شده است که باعث میشود بسیاری از والدین مسیحی بهویژه از طبقه مرفه فرزندان خود را به منظور دستیابی به آموزش و ادغام بهتر اجتماعی، فرهنگی و زبانی و به امید قبولی در دوره لیسانس که مهمترین انگیزه آنها است، به مدارس دولتی عبری بفرستند.
- پشتیبانی شدید دولت از مدارس دولتی با ماهیت مذهبی همچنان و با قوت ادامه دارد که در واقع نشاندهنده رابطه بین آموزش و ایدئولوژی سیاسی است. به عنوان مثال، هر دانشآموز در دبیرستان عمومی مذهبی سالانه 40،000 شِکِل (10،000 دلار) خرج میکند، در حالی که دانشآموز دبیرستان سکولار 31000 شکل هزینه میکند.
- بیشتر مدارس خصوصی هنگام تدریس مطالب دینی، به دستورات آموزشی وزارت وقعی نمینهند.
آموزش بهطور کلی، بهویژه معارف دینی، نقش مهمی در احیای آداب و ارزشهای ملی و ایجاد هویت با ابعاد تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و کلامی خود دارد. با این وجود، قابل توجه است که آموزش مذهب در اراضی اشغالی با هدف محافظت از ایدئولوژی صهیونیسم و ساختارهای سیاسی و اجتماعی سنتی این رژیم جعلی از زمان پیدایشش در اواخر قرن نوزدهم مورد استفاده قرار گرفته است.
آموزش آکادمیک نفرت و نژادپرستی صهیونیستها علیه عربها و مسلمانان
خالد ابوعصبه، كارشناس مسائل تربیتی و مدیر مركز مطالعات تربیتی در منطقه «المثلث» فلسطین اشغالی 1948 در مقالهای درباره برنامههای تحصیلی صهیونیستها كه مالامال از افترا، نژادپرستی و مطالب تحریكآمیز است، مینویسد: برنامههای درسی مدارس اسرائیل بهصورت كلی نگرشی منفی نسبت به عربها به خصوص فلسطینیها ارائه میدهد و به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به آنها اهانت و توهین میكند. خالد میافزاید: «چهرهای بد از عربها ارائه میدهند انگار كه از جنس بشر نیستند و انسانی ابتدایی و به دور از تمدن و حقناشناس هستند و به زنها زور میگویند.»
علیرغم این كه برنامههای آموزشی و درسی یهودیان مملو از مطالب تنفرآمیز نسبت به عربها و فلسطینیان و اهانت به آنهاست، یهودیان مدام خواهان حذف مطالب تحریكآمیز علیه خود در برنامههای آموزشی كشورهای عربی هستند و هر اقدامی علیه هر یهودی را كاملاً دنبال و به آن رسیدگی میكنند، اما در مقابل میبینیم كه كشورهای اسلامی، عربی و فلسطین نسبت به این اهانتها و اقدامات تحریكآمیز هیچ واكنشی از خود نشان نمیدهند. این مسئله باعث شده كه دكتر ابوعصبه كشورهای اسلامی و عربی را نسبت به كوتاهی شدید در زمینه مقابله با مطالب توهینآمیز علیه مسلمانان و عربها در برنامههای آموزشی و درسی یهودیان برحذر دارد.
محقق اسرائیلی: نظام آموزشی ما مانع تحقق صلح است
نتایج پژوهشی که اخیراً در اراضی اشغالی انجام گرفته است، نشان میدهد که کتابهای درسی مراکز آموزشی صهیونیستی مانعی جدی در راه تحقق صلح با اعراب است. صالح النعامی، تحلیلگر برجسته مسئله فلسطین در این خصوص با نگارش مقالهای آورده است: دادههای به دست آمده از این پژوهش که توسط ایلی بودیا، از پژوهشگران صهیونیست و استاد دانشگاه حیفا انجام گرفته است، حکایت از آن دارد که کتابهای درسی و آموزشی مدارس اراضی اشغالی بیش از نیم قرن است که آتش درگیری و جنگ میان اعراب و اسرائیل را روشن نگاه داشته و علاوه بر آنکه باعث تداوم حالت جنگ شده است، به سان یک مانع جدی در مسیر تحقق صلح دو طرف عمل کرده و میکند.
دادههای به دست آمده از این پژوهش که توسط ایلی بودیا، از پژوهشگران صهیونیست و استاد دانشگاه حیفا انجام گرفته است، حکایت از آن دارد که کتابهای درسی و آموزشی مدارس اراضی اشغالی بیش از نیم قرن است که آتش درگیری و جنگ میان اعراب و اسرائیل را روشن نگاه داشته و علاوه بر آنکه باعث تداوم حالت جنگ شده است، به سان یک مانع جدی در مسیر تحقق صلح دو طرف عمل کرده و میکند
این پژوهش همچنین نشان میدهد که کتابهای درسی کودکان صهیونیست آکنده از تصاویر کلیشهای و افکار بستهبندی شده در خصوص عربها است و بذر کینه و نفرت نسبت به آنها را در ذهن دانشآموزان صهیونیست میکارد تا جایی که میتوان به این نتیجه روشن رسید که آنچه در داخل مدارس رژیم اشغالگر قدس میگذرد، تا حد زیادی در تصمیم رهبران این رژیم در خصوص ادامه جنگ یا برقراری صلح تعیین کننده و تأثیرگذار است. این تحقیق که تحت عنوان مناقشه اعراب و اسرائیل در کتابهای تاریخ مدارس عبری انجام گرفته و از سوی مؤسسه اسرائیلشناسی «مدار» در رامالله منتشر شده است، نشان میدهد که کتابهای درسی پرورش دهنده یک نوع چالش پنهان میان دو طرف بوده و به صورت غیر مستقیم به برافروختن آتش جنگ مسلحانه دامن زده است.
أیمن حسین، مدرس و محقق سوری در پایان مقاله خود تأکید میکند: باید درک کنیم که بحث صلح با اسرائیلیها دیگر محدود به مرزها نیست، بلکه به مالکیت اماکن مقدس موجود در آن که به شدت مورد استقبال اعراب و مسلمانان است، مربوط میشود.
این تغییر سیاسی در روند صلح اگر سیاستمداران، رهبران و مقامات از هر جناحی از زمان تأسیس رژیم جعلی عبری در سال 1947 به دنبال تقویت نقش و جایگاه سنتهای مذهبی یهود در سیستم مدارس نبودند و علاوه بر تأسیس چنین مدارسی، افراد مذهبی زیادی را نیز در تدریس و تعیین اهداف آموزشی مود نظر صهیونیسم درگیر نمیکردند؛ مطمئناً به عنوان یک روند کلی در رژیم اشغالگر مورد توجه نبود.
از این رو، هرکسی که توهم صلح و عادیسازی روابط با اسرائیل را دارد باید نگران این مسئله باشد که این نوع سیستم آموزشی تنها مولد موجی از نفرت، عدم تحملپذیری مذهبی، تعصب دینی و ظهور نسلی جدید از افراطگرایان صهیونیست در برابر فلسطینیان و سایر اعراب و مسلمانان خواهد بود.
انتهای پیام