به گزارش ایکنا؛ ادریس هانی، متولد 1967 میلادی در شهر «مولای ادریس» مراکش است. او محقق و متفكر و از فعالان عرصه تقریب مذاهب اسلامی و از جمله اندیشمندان این کشور است که آثار ارزشمندی در حوزه «مطالعات اسلامی معاصر» دارد. ادریس هانی صاحب كتاب مشهور «لقد شیعنی الحسین» (به راستی كه حسين مرا شيعه كرد) است. او از نوجوانی مذهب تشیع را برگزید و با حس و حالی عاشورایی به دفاع از ولایت مشغول شد.
ادریس هانی معتقد است اساساً تفكر اصلاحی، شیعه و سنی نمیشناسد و رهبر انقلاب اسلامی ایران ادامهدهنده جنبش اصلاحی در جهان اسلام و ادامهدهنده راه رهبرانی است كه همواره مسئله وحدت و تقریب، از پایههای فكری و اعتقادی آنها بوده است؛ بنابراین چنین فكری نمیتواند منجر به تجزیه و تفرقه شود.
این اندیشمند و متفکر مراکشی در یادداشتی با عنوان «القضية الفلسطينية والوعي الشّقيّ»(مسئله فلسطین و شناخت مبهم و ناکافی) که آن را در اختیار ایکنا قرار داده است، به تحلیل و بررسی مسئله فلسطین و تلاش افراد و دولتهای سازشکار برای عادیسازی روابط با اسرائیل پرداخته است.
در یادداشت این تحلیلگر سیاسی مراکش آمده است: «مسئله فلسطین در روح و وجدان عربها و مسلمانان ریشه دارد، اما این موضوع باید همراه با آگاهی و شناخت باشد، چرا که طرح مسئله فلسطین در میان مسلمانان کافی نیست، بلکه این موضوع باید در افکار و اندیشهها، برنامهها و فرهنگ امت رسوخ پیدا کرده و مسئله مرکزی و اولویت آنها باشد.
مقاومت؛ تنها راه حل مسئله فلسطین
درباره راه حل بحران امروز فلسطین باید بگوییم که مقاومت تنها راه حل برای رسیدن به یک راه حل واقعی و عادلانه است و راه حلهایی که اعتبار و ارزش آن از راه حلهای شکستخورده عربی گرفته شده باشد، صلحی به همراه نخواهد داشت، بلکه تنها عنصری بحرانزا خواهد بود که تداوم رنج و گرفتاری بیشتر ملت فلسطین، تشدید بحران سیاسی جهان اسلام و بیثباتی امنیت بینالمللی را در پی خواهد داشت، بنابراین مقاومت تنها راه حل است همانطور که «ادگار موران»، فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی بیان میکند که «مسیر آینده فقط از طریق مقاومت مشخص میشود».
جهان عرب آگاهی کامل سیاسی و حقیقی نسبت به مسئله فلسطین ندارد، بنابراین سؤال اینجاست که با وجود نبود این آگاهی، آیا مسئله فلسطین میتواند به یک مسئله محوری و اولویتدار و به دغدغه اصلی امت اسلام تبدیل شود؟
در برخی انقلابهایی عربی که با نام «بهار عربی» رخ داد، تلاش زیادی شد که مسئله فلسطین از اولویت اصلی و خط مقدم خارج و اولویتهای دیگر پُر اهمیت نشان داده شوند که تلاش برای جابجایی این اولویتها بیانگر این موضوع بود که در آرمان و اهداف این جنبشها نوعی ابهام و کجروی وجود دارد و در حقیقت، این نوع نگرش بیانگر ضعف آگاهی ژئوپلیتیکی نسبت به مسئله فلسطین بود.
امروز در برخی کشورهای عربی، مسئله فلسطین و توجه به هویت و آرمان آن را در تضاد با امنیت ملی کشور خود میدانند که از آن میتوان به مصیبت و شکست دیگری تعبیر کرد.
در دوره معاصر درباره مسئله فلسطین با شبهات و مغلطههایی مواجه هستیم که در میان بخشهایی از امت اسلام رواج یافته است و در این میان، گروهها و افرادی تلاش میکنند با سوءاستفاده از این مغلطهها و شبههافکنیها، نوعی ابهام و سردرگمی نسبت به این مسئله ایجاد کنند، اگرچه بخشی از این شبهات و ابهامات به دلیل نبود آگاهی و شناخت کافی مسلمانان رواج پیدا کرده است.
طرح دو شبهه
از جمله شبهاتی که مطرح میشود، این است که فلسطین هیچگاه کشور نبوده است، این در حالی است که همگان میدانند که فلسطین پیش از سقوط دولت عثمانی، یک ایالت خودمختار بود که مرز و بوم، مردم و فرهنگ خود را داشت و قبل از اعلامیه «بالفور» و اجرای طرح تئودور هرتزل(بنیانگذار جنبش سیاسی صهیونیسم) و روند کوچاندن و آوارگی اجباری فلسطینیان به خارج و مهاجرت یهودیان جهان به فلسطین اشغالی، این سرزمین ماهیتی فلسطینی داشت، اما طرح سایکس ـ پیکو(تقسیم سرزمینهای تحت حکومت پادشاهی عثمانی میان انگلیس و فرانسه) کاملا به ضرر فلسطین تمام و سبب شد که این سرزمین رفته رفته به اشغال صهیونیستها دربیاید.
شبهه دومی که زیاد درباره مسئله فلسطین مطرح میشود، این است که فلسطینیها زمینهای خود را فروختهاند که میتوان از آن بهعنوان «افسانه فروش زمین» نام برد، چرا که این یک دروغپردازی است که حتی مغایر با حقوق و قوانین بینالملل است و مبتنی بر ناآگاهی و جهل نسبت به مفهوم دولت است.
این سؤال مطرح میشود که حتی اگر فلسطینیان زمینهای خود را فروخته باشند، آیا این میتواند مجوزی برای اشغالگری سیاسی باشد؟ در پاسخ باید بگوییم که فروش املاک با فروش حاکمیت تفاوت دارد، چرا که هنوز کشاورزان فلسطینی هستند که خود را متعلق به زمین از دست رفته خود میدانند و درباره آن شعرسرایی میکنند.
شبهه دیگری که مطرح میشود، این که برخی گروههای فلسطینی به آرمان فلسطین خیانت کردهاند که در رد این مسئله باید بگوییم که هیچ موقع حتی بهصورت فردی نیز اقدامی غیرقهرمانانه و ذلتبار از سوی مجاهدان مقاومت در مسئله فلسطین رخ نداده است و مردم فلسطین نمونه بارز ایستادگی در برابر اشغال هستند بهطوری این ملت بزرگ توانستند با عملیاتهای دلیرانه و چریکی خود از آرمانهای فلسطین دفاع کنند، کودکان فلسطینی امروز اراده قوی و همت بلند را از مردان مقاومت و بزرگان خود به ارث بردهاند و هنوز با سادهترین امکانات از جمله سنگ در برابر اشغالگری ایستادهاند. مبارزان فلسطینی تاکنون تمامی توطئهها برای حل و فصل مسئله فلسطین را در سختترین مراحل خنثی کردهاند.
عواقب حذف فلسطین
زمانی که میگوییم فلسطین مسئله محوری جهان اسلام است، این موضوع با اولویتهای ملی دولتها و جوامع مغایرت ندارد. اگر قضیه فلسطین را محوری دانستیم و به آن اولویت دادیم بدین معنا نیست که از اولویتهای ملی خود شانه خالی کنیم. در واقع فلسطین موضوعی راهبردی و یک مسئله امنیت ملی برای همه کشورهای عربی و اسلامی است و حذف فلسطین عواقب و پیامدهای ژئوپلیتیکی جدی برای کشورهای منطقه خواهد داشت که از جمله آن تقسیم کشورهای عربی و تقویت یک رژیم استعماری خواهد بود که امنیت و توسعه منطقه را با چالش مواجه خواهد کرد.
گروهها، افراد و برخی دولتمردانی که به دنبال عادیسازی روابط با اسرائیل هستند، متأسفانه با دستاویز قرار دادن این شبهات و با جهل و ناآگاهی سیاسی و تاریخی و بیتوجهی به قوانین و آییننامههای بینالمللی، سخنانی دردسرساز مطرح میکنند، اما باید تأکید کنیم که عادیسازی روابط با اسرائیل هیچ پیروزی و موفقیتی برای کسی که به دنبال عادیسازی روابط است، به ارمغان نخواهد آورد، مردم فلسطین قاطعانه مخالف همه اشکال حل و فصل ناعادلانه مسئله این کشور هستند و عادیسازی روابط قطعاً محکوم به شکست است».
ترجمه وتنظیم: مجید عبیداوی
انتهای پیام