به گزارش ایکنا؛ به نقل از صداوسیما، مشروح سخنان سرلشگر سلامی به شرح زیر است:
ابتدائاً خدمت همه نمایندگان شریف و بزرگوار ملت ایران شهادت مظلومانه سردار بینظیر و فرمانده تکرار نشدنی تاریخ اسلام و ایران سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی را تبریک و تسلیت عرض میکنم و تشکر میکنم از ریاست محترم مجلس شورای اسلامی که این فرصت را در اختیار بنده حقیر قرار داد تا مقداری پیرامون حوادث مهم تاریخساز و سرنوشتساز و تعیینکنندهای که در هفته گذشته اتفاق افتاد و رهاود شیرینیهای بینظیر و تلخکامیها و غمناکیهایی بود، توضیحاتی را خدمت عزیزان عرض کنم.
خدا را شاهد میگیرم آنچه را که میگویم، چیزی است که از قلب من جاری میشود و نتیجه اعتقادات، باورها، مشاهدات، یافتهها و تجربیات من از این ماجرا است. من از میدان یک پیروزی شگفتانگیز و بینظیر که ملت ایران در تاریخ حیات خود کسب کرده است، میآیم. از جایی که آمریکا این بار مستقیم و آشکارا از ایران بزرگ شکست خورد، هرچند متاسفانه غبارهای حادثه غمانگیز سقوط هواپیما هنوز امکان نداده است که ابعاد این پیروزی شگفتانگیز و خیرهکنندهای که جهان را به اعجاب واداشت، شناسایی شود.
بعدها میتوان در مورد آن دقیقتر سخن گفت. ما بعد از ترور و شهادت سردار عزیز و همرزمان ایشان کاملاً در فضای روانی یک جنگ ناشناخته با آمریکا قرار گرفتهایم. بعد از حادثه، این تصور به وجود آمد که آن اقتدار و شکوه و اعتبار ملت بزرگ ایران تحت تاثیر حادثه شهادت آسیب دیده است. ما برای لحظاتی با احساس جذر در اقتدار ملی مواجه شدیم. نیاز این بود که دوباره به حالت مد برگردیم و فشار افکار عمومی برای انتقام، بسیار سنگین بود. ما هم مثل همه شما و بیش از شما تحت تأثیر این حادثه قرار داشتیم. ما یکی از بهترین برادرانمان را از دست داده بودیم؛ یک اسطوره و تکه گاه بزرگ، اما وقتی مردم را میدیدیم، با احساس متفاوتی مواجه میشدیم. آمریکا فرمانده ما را شهید کرده بود و به ما اخطار داده بود که اگر عکس العمل نشان دهید، چه با تلفات، چه بدون تلفات، ۵۲ نقطه از کشور ایران را میزنیم. این حرف رئیسجمهور آمریکا بود.
دقت کنید ما از یک طرف تحت فشار سرعت عمل برای انتقام بودیم و باید اقدام متقابل را چسبیده به حادثه انجام میدادیم. حادثه برای ما غافلگیرکننده بود. آمریکا آمده بود حرف آخر را به ملت ایران بزند. آمده بود ملت ایران را برای همیشه بشکند، آمده بود دستهای ما را ببندد، قبض ید کند، آمده بود نشان دهد که مسیر تقابل ما با او یک سویه است. او میزند، ما پاسخ نمیدهیم و این در یک چشمانداز راهبردی به تصاعد تدریجی یک تهاجم یکجانبه میانجامید. این منطق قدرتهاست. قدرتها هرگاه در مقابل خود مقاومتی نبینند، خطوط فشار را گسترش میدهند. این خاصیت قدرت است، تجربه ماست، واقعیت تاریخی است. فکر کنید ما باید به سرعت پاسخ میدادیم و در عین حال دشمن میگفت عکسالعمل سنگین نشان میدهم. بین این مسئله که ما باید مقتدرانه عکسالعمل نشان میدادیم، ما هیچ گزینهای جز عکسالعمل آن هم قدرتمند نداشتیم، زیرا چیزی غیر از آن به تجاوز دشمن، ادامه این رفتار در مقیاس وسیع تا رسیدن به یک جنگ گسترده مسیر دیگری وجود نداشت.
تعیین نوع انتقام
در عین حال به گونهای عمل میکردیم که دشمن عکسالعمل نشان ندهد، در حالی که رئیس جمهور اعلام کرده بود عکسالعمل نشان میدهد و همه مقامات سیاسی و نظامی ما باید چند تفوق به دست میآوردیم. یک تفوق اطلاعاتی که طبق آن باید تعیین میکردیم کجا را باید بزنیم، چقدر با چه شدتی؟ باید تفوق فناوری پیدا میکردیم. آنچه را که پرواز میدهیم، آسیب نبیند و سالم به مقصد برسد. اندازه آن بایستی با مقیاس عمل آمریکا تناسب داشته باشد. او قاسم سلیمانی را شهید کرده بود و بایستی قبل از تدفین شهید، این اتفاق میافتاد. عزیزان اینها همه عناصر اصلی قدرتاند؛ یعنی وقتی اینها وجود دارند، یک ملت هویت، حیات، عزت، اعتبار، اقتدار، موجودیت و احترام دارد و سرافکنده نیست. ملتی که سرفراز است، زنده است.
ما باید موجی از سرزندگی جدید در جامعه ایجاد میکردیم تا تراز بینالمللی نظاممان دوباره ارتفاع میگرفت. ما نمیتوانیم زیر سقف ارتفاع شایسته نظاممان در جهان زندگی کنیم. ما بزرگیم. تا آن روز ما خود را منطقهای میدانستیم و باید طراحیهای ما برای غلبه بر آمریکا از لحاظ فنی و تکنیکی تکنولوژیک خیلی دقیق بود، چون این نبرد هم تکنولوژیک بود، هم استراتژیک؛ یعنی ما هم باید در تکنولوژی پیروز میشدیم.
دشوارترین اقدام
امریکا نباید موشکهای ما را میزد. اگر موشکهای ما به هدف نمیرسید و اگر دقیق نبود و ویران نمیکرد، میدانید چه اتفاقی میافتاد؟ ما باید اطلاعات نقاط هدف را به دست میآوردیم نه مساحت. جنگ ما با آمریکا در میدان تکنولوژیک، جنگ نقطههاست نه مساحات. بعد از آن باید به گونهای عمل میکردیم که تصور دشمن در عکسالعمل را فرو میپاشاندیم. ما دیگر نمیتوانستیم در میدان عملیات روانی، دشمن را متوقف کنیم، بلکه باید روی زمین او را متوقف میکردیم؛ با شکلدهی به واقعیتهای سخت و این دشوارترین کار به نظر میرسید.
من قسم میخورم فرماندهان و عزیزان که در طراحی مسئله نقش داشتهاند، شاید چند شبانه روز حتی برای یک ساعت نخوابیدهاند و اگر ساعتی خوابیدند، خوابی توأم با دغدغه فراوان و البته نه نگرانی بوده است. ما میخواهیم با یک جنگ از یک جنگ بزرگ جلوگیری کنیم. این تنها راه ماست. باید غافلگیر میکردیم و دشمن را فریب میدادیم و باید برای واکنش متقابل آماده میشدیم. ما بازی جنگمان را تا آخر پیش بردیم. اینجا میدانی نبود که ما فکر کنیم میزنیم و تمام میشود. شما به جای ما بنشینید و بگویید پایگاه آمریکا را میزنم. او گفته پنجاه و دو نقطه عکسالعمل نشان میدهد، شما چه میکنید؟ او دوباره چه میکند؟ این رفت و برگشتها آیا به گسترش دامنه یا به کنترل تصاعد شما چگونه باید کنترل تصاعد انجام بدهید وقتی در یک جنگ ناشناخته قدم بر میدارید؟ ما برای اولین بار قرار بود مستقیم درگیر بشویم و بعد قطع کنیم. منطق ما برای درگیری فقط انتقام نبود، بلکه ما باید بازدارندگیمان را احیا میکردیم که این مهمتر بود.
شجاعانهترین تصمیم تاریخ ایران
ما توکل کردیم و این شجاعانهترین و حکیمانهترین تصمیم تاریخ ایران است. این الهیترین تصمیم ایران است که بر پایه منطق و تدبیر و توکل و قدرت استوار است و ما شاید از روز جمعه تا شب چهارشنبه همه چیز را آماده کردهایم. فکر کنید شما باید سامانهها را زیر رصد قویترین قدرت اطلاعاتی عالم گسترش بدهید و جا به جا کنید و ما برای چندین مرحله جنگ با احتمال گسترش دامنه دقیق، برنامهریزی کردهایم. هنوز آماده و کاملاً محیا هستند. هیچچیز از دید ما هنوز تمام نشده است و به خدا تکیه کردیم و این عملیات بزرگ انجام شد.
انتقام را بر مبنای تلفات انسانی هدفگذاری نکردیم
شب عملیات، ما میگفتیم انتقام میگیریم و وقتی من به عنوان یک فرمانده نظامی اعلام میکنم انتقام میگیریم، این مشخص است که شب حادثه تمام سیستمهای پروازی، پدافندی، جنگ الکترونیک شناسایی و همه چیز روی آسمان بود؛ یعنی آمریکاییها تمامقد آماده بودند. انتخاب هدف خیلی مهم بود. ما اول «التاجی» را انتخاب میکردیم، اما چون نزدیک به بغداد بود و عراقیها داخل آن بودند، هدف را تغییر دادیم. اتفاقاً دشمن هم خیلی از نقاط را تخلیه کرد و تصادفاً به پایگاهی منتقل کرد که ما در تغییر هدف آن را انتخاب کردیم: «عین الاسد» که حدود ۱۶۰ کیلومتر با بغداد فاصله داشت و ما این بار بر مبنای گرفتن تلفات انسانی هدفگذاری نکردیم.
واقعاً هدف ما کشتن سربازان دشمن نبود و برای ما اهمیتی نداشت، اما آنجا تجهیزات راهبردی دشمن از بالگردهای بلک هاوت، آپاچیها، پهپادها و یک مرکز فرماندهی و کنترل و آشیانهها و سولههای متعدد نگهداری تجهیزات بود. آنها اهداف ما بودند، ولی باید نقطه نقطه زده میشدند. عملیات ما بر مبنای تأثیر بود. آن چیزی که توازن را برقرار میکرد، نفس عملیات بود. اینکه ایران در فضایی که آمریکا تهدید کرده بود، به عکسالعمل سنگین شجاعانه عمل میکند. این حس قدرت است و اینجا آن برابری است. شکستن یک اعتبار جهانی و خرد و مچاله کردن آن.
خیلی از تخریبهای فیزیکی به این خاطر بود که ثابت کنیم که آن قدر برتری داریم که هر نقطهای را بخواهیم میزنیم و این اتفاق افتاد و توضیحات سردار حاجیزاده و مقایسه ماقبل و مابعد منطقه نیز همین را ثابت میکرد.
موشک کروز دقیق است و در این مطلب شکی نیست، ولی موشکهای بالستیک ما وقتی نقطهزن میشود، به معنای انتهای فناوری است و ما این تفوق را پیدا کردهایم.
به جز 2 موشک، همه موشکها به هدف اصابت کرد
این برتری و برتری فناوری ما سبب شد که آمریکاییها نتوانند هیچیک از موشکهای ما را ردیابی کنند و همه موشکهای ما به جز دو موشک به اهداف از پیش تعیین شده اصابت کردند.
اینکه رییس جمهور آمریکا گفت که هیچ یک از نفرات یا تجهیزات پایگاه آسیب ندیده، طبیعی است، چون برای عقبنشینی نیازمند مفر است و این واقعیت قابل کتمان نیست.
در مرحله بعد، وقتی جنگ الکترونیک را آغاز کردیم که مدرنترین جنگ روز است، همه پرندههای دشمن به آشیانه برگشتند.
دو برتری آمریکاییها یعنی قدرت هوایی و الکترونیک در یک مقیاس محدودی شکست و ما در برتری تاکتیکی هم توانستیم همه هدفها را نشانه بگیریم.
برتری استراتژیک ایران
برتری الکترونیکی و برتری تاکتیکی ما باعث برتری استراتژیک ما شد و به دشمن اعلام کردیم که اگر واکنش نشان دهید، واکنش بعدی ما سختتر خواهد بود.
برتریهای ما سبب شد آمریکاییها بیشتر تهدید کنند و ما برای عکسالعملهای دیگر آماده بودیم که البته رییس جمهور آمریکا تا غروب چهارشنبه عقبنشیینها را اعلام کرد و وقتی پشت به دوربینهای میرفت، من احساس کردم آمریکا تمام شده است.
در این مدت ما و فرمانده هوافضای ما در حال جنگ بود و ما لحظهای از پای ننشستیم و همواره در زمین و دریا و هوا با همه توانمندیها آماده بودیم.
در شب حمله به پایگاه آمریکایی، همه پرندهها و پهپادهای آمریکایی از خلیج فارس تا شمال عراق و حتی روی آسمان ما بودند و ما آماده پاسخ به هر تهدیدی بودیم.
آن شب شرایط جنگی بود و ما و هیچ نیرویی تا صبح نخوابیده بود تا اینکه خبر و ماجرای سقوط هوایپما پیش آمد که بسیار تلخ بود
سقوط هواپیما کام ما را تلخ کرد
تا پیش از آنکه ما متوجه شویم که موشکهای ما به هواپیما خورده، همین حادثه سقوط هواپیما کام ما را تلخ کرده بود.
در آن شب، تهدیدهای متقابل ما همواره موشکی و هوایی بود و با وضعیت بالاترین حد آماده باش، پدافندها قلب عکسالعملها بودند.
پدافندها باید جنگ را اداره میکردند و برای همین سامانهها هم در منطقه گسترش یافته بود تا از منافع کشور و مردم دفاع کنند و اجازه ندهند که آتش دشمن به روی مردم و منافع آنها ببارد.
با توجه به این آمادگی و اینکه نباید اجازه میدادیم که دشمن به کشور تعرض کند، خبرهای متفاوت دیگر هم میرسید از جمله اینکه تعدادی پرندههای کروز دشمن به پرواز در آمدهاند و این امر سبب شد تا سامانههای پدافندی خود را برای انهدام کروزها و موشکها و هواپیماهای دشمن آماده کنند.
خطای انسانی
کروز به لحاظ سرعت یک هواپیمای بدون سرنشین بزرگ است و مانند آن در ارتفاع پایین حرکت میکند.
برادر ما در آمادگی جنگی بوده و لحظاتی هم ارتباطش با مرکز اس او سی قطع شده و خبر پرواز کروزها را روی رادارها دریافت کرده و موقعیت پرواز هواپیمای مسافری نسبت به سامانهها را در رادار نزدیکشونده تشخیص داده و تصمیم گرفته است.
وقتی هواپیماها در راستای سامانهها قرار میگیرند، کوچک میشوند و اگر عمود بر مسیر باشند، بدنه آنها در معرض امواج قرار میگیرد و بزرگتر نشان داده میشود و برادر ما با این وضع تشخیص داده که کروز است و آن را منهدم کرده است.
فرمانده سپاه با اشاره به همزمانی شلیک و سقوط هواپیما، در همان لحظات اولیه ما مشکوک شدیم و این فرضیه به وجود آمد که ممکن است موشک به آن اصابت کرده باشد.
ما خود منشأ این فرضیه بودیم و اگر چنین نبود، هیچ فردی نمیتوانست متوجه شود. ما هیچ کاری نکردیم، نه چیزی را جا به جا کردیم و نه سامانهها و گرافیکهای راداری را جمعآوری کردیم.
سردار حاجیزاده هم آماده بود که شاید کروزهای دیگری شلیک شود و با توجه به آمادگی ما از خلیج فارس تا شمال عراق، خبر سقوط هواپیما برای ما تردید جدی ایجاد کرد.
برای اثبات فرضیه، منتظر جعبه سیاه نشدیم
برخورد موشک به هواپیمای در حال اوج گرفتن، وقتی پر از سوخت است، باید آن را منفجر کند، در حالی که در تصاویر این هواپیما آرام در حال سقوط بود. این مسئله ما را بیشتر مشکوک کرد.
بررسیهای بیشتر و متخصصان ما و ستاد کل با بررسیهای بیشتر و همچنین نظرات شاهدان عینی و حضور میدانی در محل سقوط و مشاهده قطعات، احتمال اثبات فرضیه را بیشتر میکرد.
حتی قطعات را به آزمایشگاه نبردیم و جعبه سیاه هم بازخوانی نشد که اگر چنین بود، باید رسیدن به اثبات فرضیه زمان بیشتری طول میکشید.
وقتی تیم کارشناسی ما به نتیجه رسید که هواپیما مورد اصابت قرار گرفته، شروع به تنظیم بیانیه برای اعلام به مردم کردیم.
ما و فرمانده ما همواره در میدان جنگ بوده و هستیم، و ما در جنگ با آمریکا بوده و هستیم و ما سرباز ملتیم و خدای بزرگ را شاهد میگیرم که دوست داشتم داخل این هواپیما باشم و سقوط کنم و بسوزم، ولی شاهد این ماجرای غم انگیز نباشم.
ما به فدایی این ملت بودن عادت کردهایم و برای حرف خدا را شاهد میگیرم که حاضر هستیم ما و نیروهای ما و فرماندهان ما و فرزندان ما برای آرزوهای این ملت فدا شوند و تکه تکه شوند.
هیچ وقت چنین شرمنده نبودهایم
ما حاضر به فدا شدن برای ملت هستیم و میدانیم تا فردی را به اندازه خانواده خود دوست نداشته باشد، حاضر نیست فدایی باشد.
ما همه مسافران هواپیمای ساقط شده را خانواده خود، بچههای خود، برادران خود، مادران و پدران خود میدانیم و میگویم که هیچ وقت به این اندازه شرمنده نبودهام، اما بارها عرض کردهام که جبران میکنیم.
ما خطا کردهایم، اما این خطا غیرعمد بوده است. عذرخواهی میکنیم و قول میدهیم که جبران کنیم.
تعدادی از هموطنان ما به خاطر خطای ما شهید شدند، ولی ما قول میدهیم که در برابر دشمن اجازه نمیدهیم که کوچکترین آسیبی به این کشور و مردم برسد و تار مویی از سر ملت ایران کم شود، ما ایستادهایم مثل ستون، تیر میخوریم، ولی زانو نمیزنیم.
این چند روز ما فرصت تلویزیون دیدن نداشتیم و از تحلیلها هم اطلاع نداریم و فقط به این فکر میکردیم که اگر ثابت شد اتفاقی افتاده، چگونه آن را مدیریت کنیم.
ما از چیزی نگران نیستیم و فرمول همه چیز را داریم و در جهان سربلند هستیم.
عذرخواهیم
ما اشتباه کردهایم و از خداوند و ملت ایران میخواهیم که ما را ببخشند، ما بعد از اعلام این حادثه، مصصمتر هستیم که آن را جبران کنیم.
ما اشتباه کردیم. ما اول از خداوند میخواهیم که انشاءالله ما را ببخشد. بعد هم ملت ایران و خانوادههای این عزیزان و ما برای این حادثه مصممتر شدیم به هر شکل جبران کنیم، ولی این واقعیت را بدانید که سربازان این وطن را که امروز در مقابل آمریکا سینه ستبر کردهاند، برای این ملت عزت به ارمغان آوردند و یک ابر قدرت را شکستند.
من، چون میترسم زیاد ابعاد این حادثه را بگویم و ممکن است این تصور ایجاد بشود که من میخواهم حادثه بعدی را در آن حماسه بزرگ ادغام کنم، اکراه دارم بگویم که چه اتفاقی افتاده است.
داستان رجزخوانی آمریکا برای ایران تمام شده، ایران بلند شده و سربرافراشته است. امروز همه جهان قدرت ایران را میبینند. ببینید که این رژیمهای مرتجع متحد چه حسی دارند؟ اسرائیلیها چه روحیهای دارند؟ اروپاییها چطور به شما نگاه میکنند؟
قدرت فوقالعاده، اطلاعرسانی ضعیف
این معیار قضاوت است که هر وقت دیدید یک قدرت بزرگ در یک نبرد محدود، بیعکسالعمل ماند، یعنی بدانید قدرت شما فوقالعاده است. اگر به جنگ گسترده نرسید، شما قدرتمندید. ممکن است در اطلاعرسانی ضعف داشتیم. چون واقعاً سیستم هواپیمایی کشور ما به دلیل حیطهبندیهایی که در بررسیها وجود دارد، واقعا در جریان مسائل نبودهاند و با معیارها و موازین خودشان به قضیه نگاه میکردند، اما آنها انسانهای صادقی بودهاند.
این نظام بهترین نظام است. در کجا یک نظام و یک سپاه خودش تلاش میکند که حقیقت را ثابت کند؟ و حقیقت را کتمان نمیکند؟ ما اگر میخواستیم کتمان کنیم، خدا شاهد است که کسی نمیتوانست آن را اثبات کند.
تسلیم اراده ملت هستیم
اینکه دنیا فرضیه میسازد و میگوید، همیشه بوده است. اما ما از ترس اینکار را نکردیم، چون دیگر ترسی وجود ندارد. ما هنوز در اثنای جنگیم. من نمیگویم که خدایی ناکرده آن کار قابل توجیه است. نه! واقعاً یک اشتباه در یک نقطه بود که اصلاً به سیستم و نظام واقعاً مرتبط نیست.
این برادر ما که اینکار را کرده، با یقین کرده است. الان که با او صحبت میکنیم، میگوید یک چاقو بدهید که انگشتم را قطع کنم. اتفاق افتاده و ما وقتی یقین پیدا کردیم، اطلاعرسانی کردیم. با این حال ما حاضریم هر تصمیمی، هر چه که باشد، بپذیریم. ما نسبت به اراده ملت عزیز و بزرگ ایران تسلیم هستیم.
ما تسلیم این شرایط هستیم. تشکر میکنم از حوصلهای که به خرج دادید. بازهم عرض میکنم که ما بیش از همه ناراحتیم، چون مسئولیت داریم. هیچ وقت فکر نمیکردیم که یک روز از سوی ما آسیبی به مردم وارد شود.
والسلام علیکم و الرحمهَُ الله و برکاته
قوت قلب سرباز در میدان با حمایت مردم
همچنین سردار سلامی بعد از شنیدن سخنان چند نماینده به بیان سخنانی پرداخت که در ادامه میخوانید:
جداً عرض سلام دارم محضر نمایندگان شریف و عزیز و ارجمند. احساس بسیار مثبت دارم و تشکر میکنم از حمایتهای ارزندهای که در خلال اظهار نظر نمایندگان عزیز شنیدم. خیلی طبیعی هست که ما به عنوان یک سرباز در میدان، قوت قلب میگیریم، وقتی مردم و نمایندگان مردم از ما حمایت میکنند.
این نکته را که فرمودند یک غم بزرگ را به شکست تبدیل نکنید، درست است. من نکاتی را دارم. اول از همه میخواستم تشکر کنم از همه نمایندگان عزیز مجلس به واسطه مواضع اخیر ضدآمریکایی و تروریستی قلمداد کردن همه فرماندهان و ارتش آمریکا که این واقعیت با ترور سردار قاسم سلیمانی اثبات شد و از آن ۲۰۰ میلیون یورویی که به نیروی قدس سپاه تخصیص داده شد، صمیمانه تشکر میکنم. یک عرض تسلیت هم به ملت عزیز ایران و رهبر عظیمالشأن و نمایندگان عزیز و خصوصا خانوادههای داغدار این عزیزان دارم.
شاید بیشترین سوال این بود که چرا آسمان کلییر نبود یا چرا از پرواز هواپیما جلوگیری نکردید؟ اولاً این موضوع در صلاحیت سپاه نیست؛ یعنی جزء اختیارات سپاه نیست که پروازها را لغو کند. سامانههای ما تحت پوشش پدافند هوایی یکپارچه کشور هست و مسئولیت این موضوع با سپاه نیست. ضمن اینکه من فکر میکنم که چون واقعاً دامنه زمانی عکسالعمل دشمن مشخص نیست، بالاخره میتوان فرودگاه را چند ساعت تعطیل کرد و مثل زمان زمان جنگ ممکن است هفتهها طول بکشد.
بررسیها ادامه دارد
همین الان هم این شرایط برقرار است. در هر صورت این قضیه ارتباط هم که فرمودند، شاید ما هنوز به نتیجه نرسیدیم. بررسیهای ما ادامه دارد و ممکن است قطع ارتباط سامانه ما با مرکز کنترل مطرح باشد. اما ما هنوز قرینهای نداریم. ممکن است در اثر عمل جمینگ باشد و ممکن است این اتفاق افتاده باشد. ممکن است این اخلال به شکل طبیعی در آن لحظات به وجود آمده باشد. نکته بعدی در مورد خانوادهها، ما عرض کردیم این خانوادهها را خانوادههای خود میدانیم. آنها بسیار شریف، عزیز و گرامیاند. ما از دیروز اسامی و آدرس این عزیزان را به دست آوردیم و همه سپاه را در تهران و استانها بسیج کردیم که فرماندهان ما به اتفاق افراد موجه محلی به این عزیزان سرکشی و دلجویی کنند و از آنها عذرخواهی کنند.
تلاش میکنیم که مراسم این عزیزان و تشییع جنازهها در شأن شهدا برگزار شود؛ و خوب همینطور که ما به سایر شهدا احترام میگذاریم و تجلیل و تکریم میکنیم، انشالله اینها هم که نمادها و شعائر ما هستند، مورد احترام قرار خواهند گرفت. نکته خاص دیگری ندارم.
انتهای پیام