محمود موسوینژاد، یک روانشناس در گفتوگو با ایکنا از خراسانجنوبی اظهار کرد: در روانشناسی برای اینکه بتوانیم یک مسئله و پدیده را حل کنیم، باید ابتدا آن را تعریف کنیم.
وی بیان کرد: استرس یک واژه انگلیسی به معنای فشار است که اغلب با موضوع منفی و یا در حالتهای ناخوشایند به کار میرود.
این روانشناس با بیان اینکه نمیتوانیم استرس را از بین ببریم بلکه باید آن را مدیریت کنیم، افزود: استرسها بسیاری از موارد ممکن است ناخوشایند باشند، اما گاهی میتوانند به دقت در عملکرد ما کمک کنند.
موسوینژاد بیان کرد: در این روزها که کرونا شیوع پیدا کرده است، لازم است استرسهای دردسرساز و استرسهای لازم و یا کمک کننده را از یکدیکر تفکیک کنیم.
وی افزود: ملال نیز یک احساس ناخوشایند و یا ناراحتی و حالتی از خلق بوده و مشخصههای آن غمگینی، نارضایتی و گاهی اوقات بیقراری و بیتفاوتی است.
این روانشناس بیان کرد: قاعدتا در زمانی که استرسهای منفی زیادی را در محیط تجربه کنیم، ملال و یا احساس ناخوشایند و ناراحتی افزایش مییابد.
موسوینژاد تصریح کرد: زمانی که انسان کارهای تکراری و با کمترین تغییرات محرکهای جذاب داشته باشد، این امر خستگی را برای او در پی دارد.
وی با بیان اینکه خستگی در حالتهای دیگر نیز به وجود میآید که لازم است انرژی روانی و فیزیولوژیک بازگشت کند، افزود: اگر بخواهیم در بستر و در بافت واقعیت ماندن در خانه و کرونا بحث کنیم، کمی حالت ویژه تر به خود میگیرد.
این روانشناس ادامه داد: قاعدتا شرایط کرونا استرس، ملال و خستگی را در پی دارد و اولین ویژگی که باید برای مدیریت کردن شرایط موجود در خود ایجاد کنیم پذیرش استرس، ملال و خستگی به عنوان پدیدهها و پیامدهای این روزها است.
موسوینژاد با بیان اینکه پس از پذیرش، رنج قبلی را برای حضور این موارد در زندگی تجربه نمیکنیم، تصریح کرد: مطلب دیگری که لازم است به آن توجه کنیم این است که این موارد وابسته به هیجاناتی نیز هستند.
وی بیان کرد: برای از بین بردن موضوع هیجانات لازم است به این نکته توجه شود که ما نمیتوانیم یک حالت هیجانی را نداشته و یا حذف کنیم.
این روانشناس اظهار کرد: لازم است طیفی از هیجانات را تجربه کنیم، به گونهای که یک سمت طیف غمگینی و سمت دیگر خوشحالی است و ما در بین این دو سو هستیم.
موسوینژاد تصریح کرد: تجربه خوشحالی با عدم وجود مطلق غمگینی وجود ندارد، به طور مثال یک ویژگی قهوه تلخی است اما چگونه در موقع استفاده در شکلات این تلخی ما را اذیت نمیکند، به این علت است که در موقع استفاده در شکلات، تلخی قهوه حذف نشده بلکه شدت شیرینی افزایش پیدا است.
وی افزود: در این طیف نیز غمگینی حذف نمیشود بلکه شدت فراوانی شادیها بیشتر میشود، در نتیجه برای تحمل موقعیتهای پراسترس و نگران کننده و ویژه نباید در پی این باشیم که هیجانات ناخوشایند و یا غمگینی را به صفر رسانده و حذف کنیم.
این روانشناس ادامه داد: همانقدر که بتوانیم تجربههای خوشایند را با فراوانی بیشتر تجربه کنیم، احساس خوشایند را به عنوان نتیجه خواهیم داشت.
موسوینژاد بیان کرد: لازم است بدانیم که سیستم بدن ما مانند شبکه برق نیست و بیشتر شبیه شبکه آب و آبرسانی است؛ یعنی زمانی که میخواهیم حالت خود را تغییر دهیم، مانند بستن تدریجی شیر آب است که همچنان مقداری آب در لوله باقی میماند، همواره مقداری از یک احساس دیگر در ما وجود دارد.
وی با بیان اینکه به این فاصله بین خواستن برای تغییر موقعیت تا زمانی که نتایج آن را میبینیم، اصل تاخیر میگویند، افزود: در واقعیت لازم است تحمل پریشانی را برای تکنیک حل مسئله و مدیریت فضای پراسترس داشته باشیم.
این روانشناس با تاکید بر شناخت سیستم مکانیزم عملکرد بدن، اظهار کرد: برای هیجانات شبیه سیستم آبرسانی هستیم که سریعا نتیجه آن را نمیبینیم.
موسوینژاد بیان کرد: لازم است برای مدیریت رفتار خود سه جزء روانشناسی شامل؛ افکار یا شناختها، احساسات و رفتار را بشناسیم.
وی افزود: افکار من همان کلمات و تصاویری هستند که در ذهن من جریان دارند؛ احساس، تجربه یا ادراک هیجانات درونی ماست و رفتار نیز آنچه قابل مشاهده است و حالت بروز بدن ماست.
این روانشناس ادامه داد: این سه جزء با یکدیگر در ارتباطند و به آن چرخه فکر، احساس و رفتار گفته میشود و بر طبق نتایج پژوهشها، افکار نقطه شروع ادراکات احساسی و رفتارهای ما هستند.
وی افزود: به عنوان مثال زمانی که پنجره با یک صدای بلند بسته میشود، با خود فکر میکنیم که شاید دزد آمده باشد و در این موقع احساس ترس دارم و رفتارها متفاوت میشود.
این روانشناس بیان کرد: حال اگر فکر خود را تغییر دهیم و فکر کنیم این صدا ناشی از باد است و این احساس ترس ایجاد نمیشود و رفتارها بی توجهی و یا بستن پنجره خواهد بود.
موسوینژاد بیان کرد: آنچه که به مدیریت فرد در این وضعیت میانجامد، شناخت چرخه فکر، احساس و رفتار است و برای اینکه بتوانیم آنها را بهتر بشناسیم یکی از تکنیکها خودگوییها و گفتوگوی درونی است و در این صحبت کردن با خود باید بدانم که دارم چه میکنم و چه حسی را تجربه میکنم.
وی افزود: برای اینکه این وضعیت را کنترل و یا مدیریت کنیم، باید دو فرض را درنظر بگیریم که افکار و احساسات پدیدههای متفاوتی هستند و افکار و احساسات، رفتارها را به وجود میآورند.
این روانشناس بیان کرد: برای آگاهی بیشتر در خودگوییها، میتوانیم از این سوالها برای مدیریت رفتارها کمک بگیریم؛ از خود بپرسیم این وضعیت چه کمکی به من میکند؟ من دوست دارم چه وضعیت بهتری را تجریه کنم؟ و چه حالتها و مواردی اکنون دوست ندارم داشته باشم؟
موسوینژاد با بیان اینکه با پرسیدن این سوالات از خود میتوانیم تنطیم رفتاری را در خود افزایش دهیم، افزود: لازم است بدانیم تغییر ملال، استرس و خستگی صرفا با فکر کردن نیست و لازم است یک سری اقدامات و یا رفتارها را انجام دهیم.
وی بیان کرد: ممکن است در این وضعیتها احساس ناامیدی در فرد بیشتر شده و بر روی بدن اثرگذار باشد که به آن اثر ذهن بر بدن میگویند.
این روانشناس بیان کرد: اگر چند دقیقه به لیموترش فکر کنیم، بزاق دهنمان ترشح میشود و علاوه بر آن ممکن است حرکتهایی خفیف در حالتهای چهره ایجاد شود که این فکر بدن من را کنترل میکند.
موسوینژاد با بیان اینکه باید موقعیت رفتاری خود را تغییر دهیم و توجه به تنفس باعث میشود فکرهای مزاحم کاهش یاید، افزود: موقع راه رفتن حتی در خانه نباید حالت ضعیف داشته باشیم.
وی بیان کرد: اگر به مدت ۵ تا ۷ دقیقه به این صورت راه برویم غلظت هورمونهای بدن تغییر میکند، هورمونهای عامل استرس کاهش و هورمونهای عامل تجربه قدرت و احساس خوب افزایش مییابند.
وی با بیان اینکه علاوه بر آن ترشحات هورمونهای دیگر چون سروتونین و دوپامین افزایش مییابد، تصریح کرد: ایجاد رفتار و یا تغییر موقعیت و ایجاد حرکت، احساس و تجربه ذهنی را تغییر میدهد.
این روانشناس بیان کرد: به همین خاطر است که در رسانهها تاکید زیادی به مراقبههای ذهنی و از همه مهمتر ورزش میشود.
موسوینژاد یادآور شد: امیدواریم با بهرهگیری از این روشها تجربه این روزها به تجربه خوشایند و تحمل بهتر منجر شود.
انتهای پیام