به گزارش ایکنا؛ نخستین شماره از یازدهمین دوره دوفصلنامه علمی پژوهشی «حکمت معاصر» به صاحبامتیازی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بررسی دلالت آیه «اطیعوا» بر عصمت»، «تمایز احاطی در اندیشهی صائن الدین ابن ترکه و اسپینوزا»، «مسئله چگونگی تخلق به صفات الاهی در اخلاق عرفانی»، «نسبت دین و فلسفه در نگاه فیلون اسکندرانی و عبدالله جوادی آملی»، «خوانش تطبیقی ملاصدرا و نیشیدا کیتارو در برخی آراء معرفتشناختی (وجوه اشتراک)»، «فلاطوری و پرسش از خاستگاههای قرآنی فلسفه اسلامی»، «فلسفه اسلامی از امتناع تا ضرورت، تحلیل نظرات موافقان و مخالفان فلسفه اسلامی در دوره معاصر ایران».
دلالت آیه «اطیعوا» بر عصمت
در چکیده مقاله «بررسی دلالت آیه «اطیعوا» بر عصمت» میخوانیم: «این مقاله در زمینه کلام اسلامی به بررسی دلالت آیه «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» (نساء /59) بر عصمت انبیاء میپردازد. این آیه یکی از مهمترین آیات قرآنی است که از آن برای اثبات عصمت انبیاء، به ویژه نبی مکرم اسلام، و صاحبان امر استفاده شده است. استدلال به این صورت است که چون خداوند بهطور مطلق دستور به اطاعت از رسول خود داده است، این دلالت بر عصمت او از خطا و گناه میکند؛ چرا که اگر رسول معصوم نباشد، ممکن است در دستورات خود به مردم دچار عصیان یا خطا شود؛ در نتیجه، دستور مطلق خدا به اطاعت از او، منجر به تبعیت مردم از رسول در عصیان و خطایش خواهد شد و این خلاف غرض خداوند از ارسال رسول است. به نظر نویسنده، این استدلال مخدوش است و استفاده از اطلاق آیه برای اثبات عصمت بر اساس مباحث علم اصول و شرایط اخذ به اطلاق یک کلام درست نیست. آیه در مقام بیان عصمت یا عدم عصمت انبیاء نیست؛ بلکه صرفاً در مقام بیان اصل حکم ضرورت اطاعت از رسول و صاحبان امر توسط مردم است. علاوه بر اینکه قرائن عقلی و نقلی متعددی وجود دارند که آیه را از ظاهر مطلق آن منصرف و ضرورت اطاعت را مقید به عدم مخالفت دستورات رسول و صاحبان امر با کتاب و حکم خدا میسازند.»
خاستگاههای قرآنی فلسفه اسلامی
در چکیده مقاله «فلاطوری و پرسش از خاستگاههای قرآنی فلسفه اسلامی» آمده است: «این مقاله ضمن اشاره به انواع رویکردها به فلسفه و حکمت اسلامی در عالم معاصر، به بررسی رویکرد متفاوت عبدالجواد فلاطوری میپردازد. فلاطوری بر خلاف خوانشهای عمدتاً شرقشناسانه از فلسفه اسلامی که این سنت را ذیل سنت نوافلاطونی در فلسفه فهم میکنند، میکوشد تا نقشآفرینی قرآن در فلسفه اسلامی را با توجه به مطالعات تطبیقی و زبانی معاصر تبیین کند. از سوی دیگر، در تقابل با خوانش صدرایی و نوصدرایی معاصر و از قضا همسو با هایدگر، فلسفی شدن کلام و الاهیات اسلامی را مورد نقادی جدی قرار میدهد. طبق تحلیل فلاطوری، فلسفه و حکمت اسلامی حاصل برخورد دو جهان بینیِ از اساس متفاوت یعنی جهانبینی حاکم بر فلسفه و علوم یونانی و جهانبینی قرآنی است. آنچه از برخورد این دو جهانبینی به وجود آمد فلسفهای بود که اگر چه در صورت بیشتر یونانی ولی در محتوا عمدتاً قرآنی بود. بنابراین این فلسفه نه یونانی صرف، نه قرآنی صرف و نه آمیزه و التقاطی از این دو بلکه جریانی مستقل و ویژه بود که از سنتز و برآیند آن دو به وجود آمد.»
فلسفه اسلامی از امتناع تا ضرورت
در طلیعه مقاله «فلسفه اسلامی از امتناع تا ضرورت، تحلیل نظرات موافقان و مخالفان فلسفه اسلامی در دوره معاصر ایران» میخوانیم: «یکی از مناقشات معاصر در فلسفه اسلامی، مناقشه در اصالت آن است که به امکان آن میپردازد. این مسئله هویتی، در تاریخ فلسفه اسلامی و آینده فلسفه اسلامی تأثیر بسزایی دارد. در این خصوص، به نظر سه تن از متفکران معاصر مصطفی ملکیان، غلامحسین ابراهیمی دینانی و رضا داوری اردکانی پرداخته شده است. ملکیان با تقلیل فلسفه اسلامی به الهیات و کلام، منکر اصالت و امکان هرگونه فلسفه دینی از جمله فلسفه اسلامی میباشد. از طرفی، دینانی و داوری نه تنها بر اصالت فلسفه اسلامی و امکان آن تأکید دارند، بلکه از تعامل ضروری میان فلسفه و اسلام سخن میگویند. این تحقیق در چهار محور صورت پذیرفته و در قالب این محورها، دیدگاه ایشان مورد مطالعه قرار گرفته است. در تحلیل این دیدگاهها به توافق آنها بر مخالفت با فلسفه دینی و اختلاف آنها در دینی دانستن فلسفهاسلامی اشاره شده و بیان شده که میتوان با در نظر گرفتن روش برهانی و فرآیند استدلالی فلسفه اسلامی، به دفاع از امکان فلسفه اسلامی پرداخت. امتناع فلسفه اسلامی ناسازگار با واقعیت تاریخی فلسفه اسلامی دانسته شده و امکان آن نفی نگشته، ولی تداوم و تحقق امکان پیشروی آن تنها در صورتی میسر است که مسائل فلسفی کنونی و آینده نیز در نظر گرفته شود.»
انتهای پیام