وجوه مختلف قرائات و معانی «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»
کد خبر: 3912961
تاریخ انتشار : ۰۶ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۷:۱۳
آیت‌الله احمد عابدی تبیین کرد؛

وجوه مختلف قرائات و معانی «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»

آیت‌الله احمد عابدی در ادامه درس تفسیر خود به طرح بحث در زمینه مفهوم آیه «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» و تبیین وجوه مختلف قرائات و معانی «مالک» پرداخت.

به گزارش ایکنا؛ هفتمین جلسه از درس تفسیر آیت‌الله احمد عابدی، استاد سطوح عالی حوزه‌های علمیه، در کانال تلگرامی وی منتشر شد که متن آن را در ادامه می‌خوانید:

بحث به آیه «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» رسید. صاحب مجمع البیان می‌گوید: عاصم، کسایی، خلف و یعقوب الحضرمی، قرائتشان «مالک» بوده است و بقیه آن را «مَلک» خوانده‌اند. هیچ کس «الف» مالک را اماله نکرده است، یعنی برخی گفتند مالک و یا ملک اما کسی اماله نکرده است که تلفظی بین این دو باشد. اماله یعنی الف را طوری تلفظ کنیم که به یاء نزدیک باشد، یا فتحه را طوری تلفظ کنیم که به کسره نزدیک باشد. همه هم کاف را به جر قرائت کرده‌اند. در نقل‌های شاذ از اعمش آمده که کاف را به فتح قرائت کرده است و ربیعه نیز ملک یا مالک را تخفیف داده و لام را ساکن کرده است.

در ادامه صاحب مجمع دلیل این قرائات را توضیح می‌دهد و می‌گوید در اینکه کدام قرائت مدحش بیشتر است، اختلاف وجود دارد. در ابتدا ادله قائلان به قرائت مالک را آورده و می‌گوید کسانی که مالک می‌خوانند، مدح بیشتری می‌کنند، چراکه هرکسی مالک است، مَلِک آن کار نیز هست و هر کسی مَلک است، مالک نیست. مثلاً یک پادشاه مَلک است، اما مالک نیست، اما شما وقتی مالک منزل هستید، مَلک نیز خواهید بود. پس مالک یک معنای کامل‌تری دارد تا ملک و دربردارنده چیزهایی است که در ملک نیست.

مثلاً می‌گویند فلانی مالکِ دَراهم است، اما ملک دراهم اشتباه است. پس مالک یک معنای اوسعی دارد و وصف به مالک، اعم از وصف به ملک است. یعنی مالک معنای فراگیرتری دارد. خداوند مالک همه‌چیز است، اما اگر بگوییم ملک، دیگر شامل همه چیز نمی‌شود. خدای متعال خودش را مالک الملک توصیف کرده است. وصف خدا به مالک در ثنا و مدح بلیغ‌تر از ملک است. بنابراین، تا اینجا شواهدی اقامه کرده که مالک بهتر است.

اما در مورد کسانی که ملک قرائت می‌کنند نیز می‌گوید، این صفت امدح است و مدح بیشتری دارد. به این دلیل که مالک همیشه مالک یک چیز است، اما زیردست مَلک، یک جمعی است. نمی‌شود گفت یک نفر شاه است، اما فقط خودش یک نفر است. آنکه ملک است، زیردستان بیشتری دارد و ملک معنای عامی را در بردارد. مالک فقط می‌تواند مالک یک خانه باشد، اما ملک، نسبت به همه ملکیت دارد. محمد بن سری سراج، نیز همین نظر را داشته است. وی شاگرد فارابی فیلسوف بوده است و یک روز در یک جلسه‌ای، زجاج سوالی ادبی از او می‌پرسد که ایشان گیر می‌افتد. زجاج ناراحت می‌شود و می‌گوید تو ادعای ادبیات داشتی، اما اینطور گیر افتادی؟ در نتیجه فلسفه را کنار می‌گذارد و به سمت ادبیات متمایل می‌شود.

بنابراین، سراج گفته که ملک، کسی است که مالک چیزهای بسیار زیادی است، اما مالک، صرفا مالک یک چیز است. پس ملک بهتر است و ثانیا اینکه اگر شما مالک باشید، مالک شریک ندارد. مثلا می‌گویید من مالک این کتاب هستم و این کتاب برای شخص دیگری نیست، اما در مورد پادشاه اینطور است که شما مالک خانه خود هستید، اما پادشاه بر این خانه نیز تسلط دارد. پادشاه شریک همه مالک‌ها است، اما مالک شریک کس دیگری نیست و خدا ملک است، یعنی شما انسان‌ها که مالک هستید، خداوند شریک مالتان است. هر کسی که مالک است، مَلِکی مافوق خود دارد.

همچنین همیشه باید بین مالکیت و حاکمیت فرق گذاشت. هرکسی مالک خانه خودش است، حاکمیت آن را ندارد و هرکسی نمی‌تواند در خانه خودش پرچم کشور دیگری را بزند و مَلِک حاکمیت دارد. هر مَلکی، مالک است، اما هر مالکی، ملک نیست. همه ما مالک هستیم، اما ملک نیستیم. پس بهتر است بگوییم خداوند مَلک است.

خداوند نیز مالک ملک است یعنی ملک است. چراکه خداوند مالک همه شاهان و آنچه در ملک شاهان است. معنای اینکه میگوییم ملک یوم الدین یعنی خدا ملک دنیا را مالک است و به هر کسی دلش خواست می‌دهد.

اما به «يَوْمِ الدِّينِ» می‌رسیم. روز قیامت در انحصار ملکیت خدا است و فقط خدا مالک است و او ملک الملوک است. این ملک الملوک در آدم‌ها نیز گاهی به کار می‌رود. مثلا می‌گویند فلانی شاهِ شاهان است. ملک‌الملوک یعنی کسی است که زیردستانش شاه هستند. اما نمی‌گویند ملک‌الملک، چراکه مُلک صفتی است که بر فعل جاری نمی‌شود و از یک فعل ساخته نشده و خودش یک مصدر است. اما این آیه اضافه مَلک به زمان است و در همه مواردی که مَلک به زمان اضافه شود، مدحش بسیار زیاد است. آیه نیز در مقام مدح خدا نازل شده است.

قبل از «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»، آیه «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» است که در مقام مدح خداوند است. آیه «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» نیز در مقام مدح است، پس هر دو به یک معنا می‌شوند. ربوبیت و مُلک، هر دو قریب به‌هم هستند و از نظر معنا یک‌چیز را می‌فهمانند. ابوعلی فارسی نیز می‌گوید تا به حال دلیل آوردیم که مالک بهتر است و بعد گفتیم مَلک بهتر است. حالا مجدداً یک دلیل که مالک بهتر است بیان می‌کنیم و یک دلیل نیز اقامه می‌کنیم برای بهتر بودن مَلک.

ابوعلی فارسی می‌گوید خداوند می‌گوید «وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّه» که شاهد بهتر بودن قرائت مالک است. «الامر له» و یا «مالک الامر» یک معنا دارند، پس اینکه می‌گوید «الامر له» یعنی «مالک». لام نیز در «لله» همان مالک را می‌فهماند. اما شاهد دیگر برای اینکه مالک بهتر است، آیه «لَا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئًا» است. هیچ کسی مالک نیست، بلکه فقط خدا مالک است. این دو شاهد برای اینکه بگوییم مالک درست است.

اما مویداتی برای اینکه مَلک باید قرائت شود، وجود دارد؛ یکی از آنها این است که فرمود «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ». پس مُلک قیامت برای خدا است و باید بگوییم «مَلِک یوم الدین» که همان مُلک و پادشاهی است، چراکه اسم فاعل مُلک می‌شود مَلک و اسم فاعل مِلک می‌شود مالک. وقتی می‌گوید مُلک قیامت برای خدا است مانند این است که بگوییم مَلک روز قیامت است. شاهد دوم اینکه فرمود «فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ» و شاهد دیگر اینکه می‌فرماید «الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ».

اما در ادامه از نظر لغت بحث می‌شود. مَلک یعنی آنکه قدرت دارد و قدرتش وسیع است و سیاست و تدبیر هم دارد و به معنای زمام‌داری است، اما مالک یعنی هر کسی که می‌تواند در مالش تصرف کند. پس مالکیت یعنی حق تصرف و ملکیت یعنی زمام‌داری. کتابی که دست شما است، مالک آن هستید و می‌توانید در آن بنویسید و کسی هم نمی‌تواند شما را منع کند. اگر کسی عاجز باشد، در موردش مالک به کار می‌رود، اما مَلک به کار نخواهد رفت. اگر کسی ناتوان است، می‌شود گفت مالک هست، مثلاً یک کسی دستش فلج است و نمی‌تواند در کتابش چیزی بنویسد، اما به هر صورت مالک است، اما در مورد مَلک هیچ وقت نمی‌گویند شاهی است که قدرت ندارد.

انتهای پیام
captcha