کد خبر: 3917990
تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۸:۵۵

نگاه کریمانه ائمه(ع) انسان را نجات می‌دهد / داستان آشیخ حسین در تبریز

حجت‌الاسلام انصاریان با اشاره به داستان روضه‌خوانی که با نگاه کریمانه امام حسین(ع) زندگی‌اش متحول شد، بیان کرد: در ادعیه داریم که خدایا به ما نظر کریمانه داشته باش که اگر این نظر کریمانه شامل حال ما شد، هم توفیق نوکری برای امام حسین(ع) پیدا می‌کنیم و هم بر تقوای ما افزوده خواهد شد.

به گزارش ایکنا؛ نخستین جلسه از مراسم عزاداری امام حسین(ع) با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ حسین انصاریان، امروز، سی و یکم مردادماه، در تهران برگزار شد که در ادامه متن صحبت‌های ایشان را می‌خوانید:

یک حاکمی به شکار رفته بود و عادت داشت که هر وقت به شکار می‌رفت خورجینش را از حدود هزار دینار پر می‌کرد. یکبار تنها افتاد و وقتی نیت کرد از صحرا برگردد و خودش را به افرادش برساند به پیرمردی برخورد که مرکبش بار هیزم داشت که از در گل فرو رفته بود و نمی‌توانست در بیاید. پیاده شد و به پیرمرد گفت شاید بتوانیم دو نفری این مرکب را از گل درآوریم اما باید بارش را بیندازیم. بار را انداختند و مرکب درآمد. گفت کمک کنیم و این هیزم را بار بزنیم و این کار را کردند.

معجزات یک نگاه کریمانه

حاکم به سر و وضع این پیرمرد که نگاه کرد فهمید آدم زحمت‌کشی است و وضع مناسبی ندارد. پیرمرد درآمد اندک و خانه گلی کوچکی داشت. او را صدا زد و گفت دامنت را بگیر، می‌خواهم قدری به تو پول بدهم. گفت لباس من دامنی ندارد که در آن پول بریزم. گفت ظرف داری؟ گفت ظرف هم ندارم. خورجین را داد و گفن بردار و برو. به محل رسید و مرکبش را تغییر داد و یک مرکب تند و تیزی خرید، سپس خانه‌اش را هم تغییر داد. آشناها از او پرسیدند چه شد که تمام زندگی تو تغییر کرد؟ گفت به دلیل یک نظر کریمانه.

ما در دعاها نیز داریم که می‌گوییم به ما یک نگاه کریمانه بیندازید. این نگاه کریمانه خیلی کارها می‌کند و ما را کنار اهل بیت(ع) نگه می‌دارد و به ما حال و اشک و گریه می‌دهد، همچنین به ما نیرو و توان ترک گناه می‌دهد و موجب می‌شود ما برای عبادت توان داشته باشیم.

یکبار خدمت مرحوم آیت‌الله آخوند ملاعلی در همدان بودم که به بنده محبت و لطف داشتند و بنده نیز به ایشان ارادت صمیمی داشتم، چون برای من یقینی بود که از اولیای خداست و در زمان خودش از مراجع طراز اول شیعه بود. هر سال ایشان مطالب بسیار مهم آخرتی و ایمانی و اهل بیتی برای من می‌فرمودند و گریه‌شان نیز برای امام حسین(ع) مانند ابر در بهار بود؛ یعنی یک گریه فوق‌العاده‌ای بود. حس می‌شد وقتی دارد گریه می‌کند گویی دارد می‌بیند و گریه می‌کند.

یک داستانی که ایشان برای من نقل کرد، این بود که گفتند من طلبه بودم و در یکی از مدارس همدان درس می‌خواندم. یک روز یک آقای باادبی دم در حجره من آمد و گفت چرا من باید در کاروانسرای خرابی باشم که آب و امکانات درستی هم ندارد. من برای خودم تاجر هستم و اینجا هم کسی را نمی‌شناسم. من را به این اتاق راه بده. می‌گوید او را راه دادم. شب او را دیدم که شب مردان خدا و تهجد و گریه است. خوشحال شدم که این مهمان را خدا برای من رسانده است. من نیز طلبه جوانی بودم و برای من تعریف‌های زیادی کرد و گفت در شهرمان تبریز یک روضه‌خوانی داریم به نام آشیخ حسین، نوکر امام حسین(ع) که نامش این بوده است. می‌گفت که این یک داستان عجیبی دارد و چون می‌خواهید بعداً روضه‌خوان شوید برای شما تعریف می‌کنم.

داستان آشیخ حسین در تبریز

می‌گفت درآمد این شیخ حسین بسیار اندک بود و زندگی‌اش سخت می‌گذشت و به تدریج زبان همسرش به سرزنش باز شد تا شب عید نوروز فرارسید. همه خانه‌ها را تمیز و نونوار کردند، همسرش به او گفت چه کسی گفته تو نوکر حسین باشی؟ چرا نجار و تاجر نشدی؟ این از خانه بیرون می‌رود و می‌چرخد و دو قران پول قرض می‌کند و سنجد می‌خرد. همسرش برآشفته‌تر می‌شود. یک زیرزمینی در خانه داشت که به آنجا رفت و سر به دیوار گذاشت و گریه کرد که یابن‌رسول‌الله(ص) مرا به خاطر این وابستگی به تو سرزنش می‌کنند. در همان حال خوابش برد و دید یک آقایی به او گفت شیخ حسین امام(ع) تو را می‌خواهد. گفتند خود ایشان دعوت کرده است و در ادامه مچ دست او را گرفتند و با زور محضر امام بردند.

می‌گوید امام یک نگاهی به من کرد و گفت چه کسی گفته نوکر من باشی؟ اما شیخ حسین، از امشب نوکر من هستی. گفت عظمت این خطاب بیدارم کرد. از زیر زمین بالا آمدم و دیدم همسرم به من احترام کرد و یک صبحانه خوبی فراهم کرد. در زدند. این شیخ حسین رفت دم در و دید از طرف حکومت مأموری آمده بود و گفت حاکم تو را می‌خواهد. لباس پوشیدم، دیدم اول عید همه بزرگان خدمت حاکم رفته‌اند. حاکم نشست و گفت نوکر حسین روضه بخواند. گفتم روز اول سال و روز عید روضه برای چیست؟ او روضه خواند و مجلس از گریه داشت از حال می‌رفت. تمام که شد به پول آن زمان، 50 تومان در سینی گذاشت و به من دادند. بعد آنهایی که دیده بودند گفتند مناسبت این کار چه بود؟ گفت من دیشب امام حسین(ع) را خواب دیدم، فرمود که فردا صبح به دنبال نوکر من بفرست تا روضه بخواند.

نوکران امام حسین(ع)، خطاب به شما می‌گویم که شما خیلی محترم هستید. یقین دارم با نشانه‌هایی که از خودم و شما می‌شناسم این نگاه کریمانه پشتوانه ماست که اگر این نگاه پشتوانه ما نبود، در مقابل این همه مکاتب ابلیسی با این همه قدرت تبلیغات، ما هم از امام حسین(ع) فاصله می‌گرفتیم.

انتهای پیام
captcha