به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا زائری، مدیرمسئول مجله خیمه و فعال فرهنگی و رسانهای، میهمان آخرین جلسه «موکب معرفت» از سلسلهگفتوگوهای اربعین حسینی این خبرگزاری بود. او در این گفتوگو که با محور عملکرد رسانهها در خصوص رخداد اربعین برگزار شد، به تحلیل این مسئله پرداخت که آیا اربعین و عاشورا فینفسه رسانه هستند یا خیر و عملکرد رسانهها در قبال این رخدادها چه قوتها و ضعفهایی داشته است.
ایکنا ـ برخی معتقدند واقعه عاشورا و جریان اربعین به مثابه رسانه است؛ چقدر با این دیدگاه موافقید؟
بستگی به این دارد که تعریف ما از رسانه چه باشد. اگر تعریف ما از رسانه یک وسیله ارتباط جمعی انتقال پیام با استانداردها و شاخصهای تعیین شدهای که در فهم و عرف عمومی ما وجود دارد مثل رادیو، سینما و روزنامه و ... باشد، دقیقتر این است که عاشورا و اربعین را یک پیام، محتوا و یا مضمون بدانیم که میتواند در قالبهای مختلف عرضه شود. با این دیدگاه پیام عاشورا ممکن است در فیلم روز واقعه بر پرده سینما بیاید یا در قالب مستند دیده شود و ... .
البته با قدری تسامح میتوان معنای رسانه بودن عاشورا و اربعین را نیز به کار برد. به این معنی که عاشورا و اربعین ظرفیت ارتباطی دارند. سادهترین مدل ارتباطی که مدل ارسطویی است یک منبع، یک مقصد و یک پیام دارد که در مسئله عاشورا و اربعین هر سه رکن محقق است. وقتی ما در مقابل ضریح امام حسین(ع) قرار میگیریم و یا پس از پیادهروی طولانی به کربلا میرسیم، اشک میریزم و منقلب میشویم پیامی در حال تبادل است و مهم اینکه در حال دریافت جواب پیام هم هستیم.
براساس تعبیری که در مضامین روایی ما وجود دارد، در زیارت میایستیم و میگوییم: «اَشهَدُ اَنَّکَ تَشهَدُ مَقَامِی تَسمَعُ کَلامِی تَرُدُّ سَلامِی؛ شهادت میدهم كه تو جايگاه مرا میدانی، كلام مرا میشنوی و جواب سلام مرا میدهی». یعنی ارتباط شخصی خود ما با مخاطب شکل و انتقال پیام صورت میگیرد. اما آنچه به عنوان رسانه در حوزه تبادل انبوه پیام برای مخاطب گسترده شکل میگیرد، تعبیری دارد که ترجیح میدهم بگویم اربعین و عاشورا مضامین و محتواهایی هستند که رسانه میتواند از آنها برای انتشار و انتقال پیام استفاده کند.
ایکنا ـ رسانههای جمعی ایران و جهان اسلام چقدر در جهانی کردن رویداد اربعین موفق بودهاند؟
جنس این مضمون و محتوا به دلایلی از جمله تعالی معنوی آن، گستردگی و عظمت اتفاق به راحتی در قالب رسانه جای نمیگیرند. از سوی دیگر معمولاً تجربههای موفقی در این زمینه نداشتهایم و باید اعتراف کنیم که سریع در مقابل این تحولات قرار گرفتیم. دنیای غرب پس از صدها سال که از شکل گیری روزنامه و صنعت چاپ در آنها گذشته بود، آرام آرام وارد عصر رادیو، بعد تلویزیون و ... شدند، اما ما خیلی سریع وارد فضایی شدیم که میخواهد پیام دینی را منتقل و از عاشورا و اربعین حرف بزند. یعنی بعد از انقلاب این دغدغه به وجود آمد.
البته گاهی فقدان تجربه و مبانی تئوری و نظری نیز مشهود است. برای مثال در دنیای غرب، مسیحیت که صدها سال قبل از اسلام نازل شده در دسترسی و دستیابی به ابزارهای ارتباطی در حوزه دین از ما جلوتر است. مسیحیت پس از سالها کار در حوزه مطالب دینی در رسانهها به این نتیجه رسیدند که صحنههای تراژیک و غمانگیز را با نمای بسته نگیرند اما صحنههای شاد را نمای بسته بگیرند؛ این یک تجربه کاملاً رسانهای است و مبنایی دارد. مثلاً وقتی به دار آویخته شدن حضرت مسیح(ع) را در یک مراسم عمومی که مردم گریه میکنند با نمای بسته بگیریم، صورت دفرمه شده، قیافه به هم ریخته و حالت منقلب افراد حاضر در مراسم برای فردی که این صحنه را در خانه و از تلویزیون نگاه میکند حس معنوی را منتقل نمیکند اما منقلب شدن مردم در صحنه برای افرادی که در همان صحنه حضور دارند و در حال اشک ریختن هستند اثر میگذارد. پس ابزار رسانهای قدرت انتقال این مفهوم را ندارد اما حضور در محل مراسم این قدرت انتقال مفاهیم را دارد.
اما وقتی فضا شاد و بانشاط است و در یک جشن مذهبی نمای بسته فردی را که در حال شادی است میگیریم، حس شادی از چهره فرد به مخاطبی که از رسانه برنامه را دنبال میکند منتقل میشود؛ این تجربه کاملاً حرفهای است که رسانههای ما به آن توجه ندارند و حتی خلاف آن عمل میکنند. حال در فضای رسانههای دینی ما نمای بسته فردی را نشان میدهند که در آخرین شب جمعه حضور خود در کنار بقیع در حال قرائت زیارت است. حال دوربین صدا و سیمای ما وسط تاریکی نور به صورت آن فرد میاندازد و گزارشگر از او سؤال میکند چه احساسی دارید؟ معلوم است که احساس آن فرد منتقل نمیشود. بلکه حتی گاهی از این نماها سوء استفاده میشود و همین تصویر در شبکههای اجتماعی مورد تمسخر قرار میگیرد و طبیعی است که این اتفاق بیفتد، چون کار ما غلط است. پس باید توجه کنیم گاهی نشان دادن قداستها و ارزش آن به این است که با حفظ فاصله نشان داده شوند.
مستندی در مورد حرم امام رضا(ع) ساخته شده بود که دوربین حرکت را نشان میداد، زمزمه افراد بود ولی تصویر بر روی کسی زوم نمیکرد، وقتی هم که به سمت ضریح حرکت میکرد گویی دوربین ناخواسته در حال خم شدن و تعظیم کردن است و در نهایت هم از حریمی به ضریح جلوتر نمیرفت و القا میکرد که اینجا حریمی نیست که دوربین بتواند به راحتی وارد و هر چیزی را منتقل کند.
در یک جمعبندی میتوانم بگویم هم عاشورا و اربعین محتوای خاصی است که به راحتی ابزار رسانه نمیتواند آن را منتقل کند و هم در حوزه تجربه و تخصص ما عقب هستیم و به تازگی در حال تجربه کردن و آموختن هستیم. البته کارهای خوبی در حال تولید است و جوانان تازه دارند یاد میگیرند چگونه با این مضمون و محتوا کار کنند. به خصوص برای مخاطب بینالمللی باید توجه داشته باشیم که لزوماً دغدغهها، مسئلهها و یا باورهای ما وجود ندارد و حتی در داخل کشور خودمان هم مخاطبانی هستند که به محض اینکه اسم امام حسین(ع) میآید منقلب نمیشوند و اشک نمیریزند. ما مخاطبانی داریم که چنین فضایی ندارند؛ اما آیا توانستهایم فضای عاشورا و اربعین را به آنها منتقل کنیم؟ آیا توانستهایم پیام عاشورا را به مخاطبی که به هر دلیل با صدا و سیما کاری ندارد و اگر کار دارد هم آن مفاهمه ابتدایی را ندارد، برسانیم؟
اساساً با این مخاطب باید با کدهای دیگری ارتباط برقرار کرد و با زبان دیگری با او حرف زد. اما متأسفانه آنقدر که بر روی زبان لفظی تمرکز داریم و میگوییم مثلاً با اعراب به زبان عربی و با انگلیسیها باید به زبان انگلیسی سخن بگوییم، به زبان لفظی که همان زبان منطق ذهنی و زبان فهم آدمها است توجه نداریم.
یعنی با افراد به زبان آنها حرف میزنیم اما چیزی میگوییم که مفهوم و عمق معنایی که مد نظر ماست را به آنها نمیرساند. در مجلس روضه ما میگوییم «بیبیجان» همه میفهمند یعنی چه اما وقتی در فضای عمومی که مخاطبان انبوهی داریم که هر کدام متعلق به دنیای دیگری هستند همه افراد نمیفهمند بیبیجان یا ارباب یعنی چه. حتی از این بالاتر منطق ذهنی آدمها را داریم. ممکن است به هر دلیل کسی تعلق عاطفی و وابستگی اعتقادی و ایدئولوژیک را به سیدالشهدا نداشته باشد، آیا ما توانستهایم با این فرد حرف بزنیم؟
ایکنا ـ چه ظرفیتهای مفهومی در اربعین ایجاد شده که پوشش رسانهای آن میتواند برای مردم دنیا و قشر خاکستری ایران خوب باشد؟
در اربعین صحنهای داریم که از بُعد بینالمللی از کشورها، ملتها، ادیان و مذاهب مختلف در مراسم حضور دارند. در این صحنه حجم بینظیری از مردم در یک بازه زمانی محدود، به سمت یک مقصد در حال حرکت هستند که در جهان نظیر ندارد. براساس باور ما هم این مسئله زمینهسازی ظهور است که با آشنایی مردم جهان با امام حسین(ع) محقق میشود.
حضرت آیتالله حاج آقا مجتبی تهرانی(ره) و آیتالله جوادی آملی تصریح کردهاند که مقدمه جهانی شدن امام زمان(عج) و ظهور امام عصر، جهانی شدن مظلومیت امام حسین(ع) است و شاهد این اتفاق در اربعین هستیم. در اینکه این جریان با ظهور ارتباط دارد شکی نیست.
به تعبیر استاد محمدرضا حکیمی، چهار ایستگاه و نقطه در تاریخ داریم شامل؛ بعثت، غدیر، عاشورا و ظهور حضرت مهدی(عج) که این موارد را بدون ارتباط با هم نمیتوان تحلیل کرد. شما بعثت پیامبر(ص) را بدون غدیر نمیتوانید بفهمید، غدیر را بدون عاشورا و عاشورا را نیز بدون ظهور نمیتوان درک کرد. وقتی امام زمان(عج) ظهور کنند و کنار کعبه بایستند، لحظهای که دوربینهای تمام دنیا آن لحظه را مخابره خواهند کرد، آن فرد خود را فرزند حسین(ع) معرفی میکند. پس معلوم میشود آن زمان در تمام دنیا مردم امام حسین(ع) را میشناسند و این اتفاق در حال رخ دادن است و اکنون در نقاط مختلف دنیا پرچم مظلومیت امام حسین(ع) بلند است و در اربعین این جلوه را میبینیم.
ایکنا ـ یعنی حضور سلایق، علایق و تیپهای مختلف در اربعین با یک مقصد، نوعی ظرفیت است؟
بله؛ در کنار این همراهیها و همدلیها، مهم آن است که جلوه اساسی، توحید است و اینگونه نیست که امام حسین(ع) دور از توحید باشد و این مسیر مثلاً منافاتی با حج داشته باشد؛ چیزی که برخی از رسانههای معاند سعی کردند بر روی آن مانور دهند و نشان میداد به دنبال ایجاد دوگانگی بین اربعین و حج هستند، در حالی که اینگونه نیست و اگر این زوار اینگونه با اشتیاق به سمت سیدالشهدا میروند به این دلیل است که امام حسین(ع) ذوب در خدا و فانی در الله شده است و در واقع مسیر به سمت خداست.
پیشداوریهایی در خصوص زائران امام حسین(ع) داریم و تصور میکنیم فقط افراد خیلی مذهبی با چهرههای کلیشهای زائر میشوند و همین کلیشهها باعث شده تصاویر ثابتی داشته باشیم، اما باید این دیدگاه حذف شود. اگرچه طی چند سال اتفاقات خوبی رخ داده و کلیپهای برجستهای ساخته شده و عکسها و سفرنامههای خیلی خوبی تهیه شده، مثلاً سفرنامه «به سفارش مادرم» که روایت سفر اربعین فردی است که اصلاً نمیخواسته به این سفر برود و در شرایطی مجبور میشود به این سفر برود.
متأسفانه برخی اوقات، تولیدات به جای اینکه مبتنی بر ذوق هنری افراد باشد، کار یا سفارش سازمانی است. کار در حوزه دینی وقتی نتیجه میدهد که افراد به ذوق و علاقه خودشان آن را تهیه کنند. منظورم این نیست که کار سازمانی خوب نیست بلکه منظورم این است که نباید چیزی بر تولیدکننده اثر تحمیل شود. به هر حال رسانه ظرفیت محدودی دارد اما میتواند حامل پیام اربعین باشد به شرط اینکه ظرفیت، علایق و شرایط مخاطب را در نظر گیرد. ناچاریم از نقطهای شروع کنیم که مخاطب هست. بسیاری از کارهای تولید شده در این سالها در فضای رسانه کارهایی است که برای مخاطب مذهبی جوابگو و عالی است، اما با مخاطبی که در این فضا نیست و این دغدغهها را ندارد، نتوانستهایم ارتباط برقرار کنیم.
باید از خود سؤال کنیم آیا مسائل و سؤالهای افرادی که دغدغههای دینی ندارند یا شکل دغدغههای آنها متفاوت است را شناخته و پاسخ دادهایم؟ اگر مخاطبی در ذهنش این است که این افراد(زائران اربعین) پول ما را دارند به عراق میبرند، آیا به این دیدگاه جواب درست دادهایم؟ اگر در ذهن عدهای از مردم این است که افراد میروند که فقط غذا بخورند آیا به این مسئله جواب دادهایم؟
ایکنا ـ از صوت و تصویر میتوان به خوبی برای ارائه این پاسخها استفاده کرد؟
بله؛ این از جاخالیهای رسانه است. تولیدات متعددی ارزشمندند اما یکسری کارها انجام نشده است. در انتقال پیام عاشورا و اربعین به مخاطب عام و در فضای بینالمللی باید بیشتر کار کرد، چون در فضای بینالمللی با مخاطبانی مواجه هستیم که با ما فاصله زیادی دارند. ممکن است فهم این افراد از عاشورا در حد همان تعابیری است که مثلاً از گاندی نقل میشود. ما میدانیم که در هند، لبنان و سایر کشورها ارتباط عمیق عاطفی بین مردم و امام حسین(ع) وجود دارد ولی این ارتباط مبتنی بر اعتقاد ایدئولوژیک نیست. شناختن این نقاط و فهم این محورها برای انتقال پیام تعیین کننده است.
ایکنا ـ برخی معتقدند در بازنمایی جریان اربعین دچار برخی شعارزدگیها و کارهای کلیشهای و غلو میشویم؛ دیدگاه شما چیست؟
این واقعیت است. در پیادهروی اربعین کسانی میآیند که چه بسا نماز هم نخوانند یا فقط نماز میخوانند. یعنی اینطور نیست که همه زائران پیادهروی اربعین نماز شب بخوانند. وقتی این بخش را به خاطر ملاحظات، چهارچوبها و ... نمیگوییم در واقع تصویر مورد نظر خودمان را مخابره میکنیم، در حالی که عظمت این حادثه خیلیبزرگتر است. در این مسیر افرادی را داریم که قبل از این مراسم چه بسا جنس خود را دو برابر قیمت به مردم میفروخته اما اینجا کل زندگی خود را فدا میکند و این ارزش دارد. حجم ازخودگذشتگی مردم در اربعین را در هیچ مکان و زمانی نمیبینیم. چرا نباید این را ببینیم و این صحنه با عظمت را به دلیل برخی ملاحظات محدود نشان دهیم. اگر ما این ملاحظات را کنار بگذاریم در اصل به مخاطبان عام میگوییم تو هم میتوانی بیایی. پیام اربعین این است که همه میتوانند بیایند. نباید به مخاطب بگوییم که تو اگر چادری هستی میتوانی بیایی و لاغیر. اگر حزب اللهی هستی، بسیجی هستی، از جهت ایدئولوژیک فلان اعتقاد را داری و ... میتوانی بیایی.
عظمت دستگاه امام حسین(ع) این است که در همین اربعین کسانی را میبینید از جریانهای مختلف که به سمت یک مقصد حرکت میکنند. قرار است با ظهور امام زمان همین یکپارچگی را شاهد باشیم و این اتفاق دارد تمرین میشود. اربعین تمرین یکدلی، همراهی و متحد شدن است که باید این را نشان داد و نباید به گرایش خاص منحصر کرد. یکی از ظلمهایی که در اربعین شد این بود که برخی با نیت خیر اصرار داشتند عکس فلان عالم دینی، رهبری سیاسی و ... را به حرم امام حسین(ع) ببرند که این خطرناک است. نباید کاری کنیم که عدهای احساس جدایی و تفاوت کنند. اعتقاد همه اهل عزای امام حسین(ع) این است که فردی که آمد در مجلس امام حسین(ع) و پایش را داخل گذاشت کسی حق ندارد بپرسد بیرون دَر چه کردهای و چه کارهای؟
ایکنا ـ سخن پایانی شما با مخاطبانی که امسال دلشان برای زیارت تنگ شده اما اربعین نرفتهاند چیست؟
یکی از عظمتها و ارزشهای مکتب اهل بیت(ع) این است که منحصر به زمان و مکان و منحصر به محدودیتهای ظاهری نمیشود. هر کسی دلش هوای محبوب را کند، همین که فرد به یاد محبوب خودش هست با او همنشین است. مهم نیست که ما اکنون کربلا هستیم یا نه؛ ممکن است کربلا در دل ما باشد. خیلیها بودند که با پیامبر اکرم(ص) بیشترین رابطه را داشتند اما با ایشان نبودند. اویس قرنی که پیامبر(ص) فرمودند در بهشت همنشین من است فردی است که حتی یکبار هم پیامبر(ص) را ملاقات نکرد و جالب اینکه بعد از هزار و 400 سال هر کسی اسم اویس قرنی را میبرد یاد پیامبر(ص) میافتد، یعنی اویس با پیامبر(ص) گره خورده است. وقتی اویس به زیارت پیامبر(ص) آمد، ایشان به سفر رفته بودند و نتوانست پیامبر را ببیند و چون مادرش دستور داده بود سریع برگردد، مجبور شد به سرعت بازگردد. اطاعت مادر و آن شیفتگی درونی به پیامبر(ص) باعث شد که اویس همنشین رسول خدا شود.
پیامبر(ص) وقتی رسیدند شروع کردند به بو کردن در و دیوار و فرمودند از طرف یمن بوی خدا میآید. یعنی وقتی اویس محمدی شد، بوی خدا از او برمیخیزد، حتی اگر یکبار هم پیامبر(ص) را ندیده باشد.
فردی به من میگفت امسال چون به اربعین نرفتهام ناراحتم، تصمیم گرفتم به صورت قاچاقی بروم که همسرم گفت نرو. به او گفتم میخواهی برای کیف خودت بروی یا برای خدا؟ اگر میخواهی برای خدا بروی که خود خدا تکلیف را مشخص کرده و گفته نشستن مرد در کنار زن و بچهاش از اعتکاف در مسجد پیامبر(ص) عزیزتر است. امام حسین(ع) به این راضیتر است که در شرایط کنونی تو در کنار همسر و فرزندت باشی. گاهی اطاعت امر پدر و مادر، رسیدگی به خانواده و یا رسیدگی به مشکلات نیازمندان برای خدا محبوبتر و عزیزتر است و اتفاقاً امام حسین(ع) بیشتر سراغ چنین شخصی میرود.
انتهای پیام