به گزارش ایکنا، متن یادداشت قاسم جعفری، سخنگوی کانون دانشگاهیان ایران اسلامی و عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور، به شرح ذیل است:
«امین معلوف»، روزنامهنگار مسیحی و معروف لبنانی میگوید: چنانچه اجداد من مسلمانانی بودند که سرزمینشان توسط مسیحیان اشغال شده بود هرگز امکان ادامه حیات نداشتند و حال آنکه مسیحی بودند و سرزمین آنان از سوی مسلمانان فتح شد و چهارده قرن است که زندگیشان ادامه دارد. تاریخ گواه است که مسیحیان پس از پیروزی، مسلمانان اسپانیا را کشتند تبعید کردند و یا به زور غسل تعمید دادند. یعنی درست در نقطه مقابل تعالیم اسلام و رفتار مسلمانان.
بررسی سیره نبی اعظم(ص) نشان میدهد که ایشان برای هدایت مردم بسیار حریص بود و در این راستا خود را چنان به رنج انداخت که خدای بزرگ فرمود: «لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ؛ تو خود را از این که برخی ایمان نمیآورند تلف میکنی.» (شعرا، 3). اما در عین دعوت مصرانه به توحید، پیامبر اسلام هرگز اجبار به پذیرش دین را خوش نداشت. قرآن کریم فرمود: «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ؛ برای پذیرش دین اجباری در کار نیست.» (بقره، 256) حتی در جایی به جد تصریح کرد که عدهای نباید به خاطر مسلمان شدن منت بگذارند بلکه خدا را بر آنان منت است که به اسلام هدایتشان نموده است؛ «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا ۖ قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ ۖ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» (حجرات،17). پیامبر خدا(ص) به محض ورود به مدینه و تشکیل حکومت به جای اجبار در پذیرش دین جدید با تابعان دیگر ادیان معاهده تعامل و همزیستی منعقد کرد و تا زمانی که آنان عهد نشکستند مفاد قرارداد را عملا محترم شمرد. به روایت تاریخ صحیح پیامبر خدا(ص) هرگز به این قرارداد رسمی بسنده نکرد و در عمل با صاحبان ادیان دیگر معاشرت عادی داشت، به عیادت مریضهایشان میرفت و با آنان معامله میکرد. حتی مشهور است که پیامبر(ص) از فردی یهودی قرض گرفت و زره خود را در رهنش نهاد و تا زمان رحلت رسول خدا(ص) زره نزد او بود.
قرآن جریان معاشرت مسلمانان با غیرمسلمانان را حتی در مقوله خوردنیها و نکاح (البته جزئیات فقهی باید در جای خود مطالعه شود) به زیبایی تبیین میکند: «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ۖ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ ۖ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ ۗ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ» (مائده، 5). همه طیبات و پاکیها، غذای اهل کتاب و زنان اهل کتاب به شرط رعایت حدود شرع بر شما حلال است. مؤلف کتاب المنتقی مینویسد: پیامبر خدا(ص) ساکنان مدینه را بر اساس قانون دولت و حقوق شهروندی اداره میکرد و نه تعالیم دینی و قبیلهای.
طرفه آن که برخی یهودیان معاهَد به هنگام تجاوز قریش به مدینه فارغ از اختلاف در دین برای دفاع از شهر در غزوه احد پیامبر(ص) را همراهی کردند. ابن مخیرِق نضری یهودی بود که با همکیشان خود برای همراهی پیامبر(ص) محاجه کرد و حتی وصیت کرد: «ان اُصبت فمالی لمحمد یصنع فیه ما شاء؛ در صورت کشته شدن اموال من در اختیار محمد (رسول خدا) قرار گیرد.» اتفاقا او در این نبرد در رکاب پیامبر(ص) و برای دفاع از مدینه به تعبیر امروز، «وطن» و نه به قصد «جهاد فی سبیل الله» که مسلمانان معتقد بودند جان داد و پیامبر(ص) فرمود: «ابن مخیریق بهترین یهودیان است.» مؤلفان کتابهای «الطبقات الکبری» و «کنز العمال» مینویسند؛ اتفاقا باغ و مزارع هفتگانهای که رسول خدا وقف کرد از اموال ابن مخیریق بود.
جالب است که اسلام علاوه بر عدم اجبار به اسلام آوردن، نه تنها زندگی مسالمتآمیز با غیر مسلمانان را ممشای خود قرار داده است که حفظ و حراست از اماکن عبادت آنان را نیز حکم الهی میخواند؛ «الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا ۗ وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ؛ اگر خداوند به واسطه برخی جلودار برخی نبود دیرهای مسیحیان، کنیسه یهودیان، کنشت زردشتیان و مساجد مسلمانان و خانههایی که در آن خداوند یاد میشود منهدم میشد.» (حج، 40) مطالعه تاریخ نشان میدهد که همین سیره آزادمنشانه پیامبر خدا(ص) پس از او نیز ادامه یافته است تا جایی که غیر مسلمانان با راحتی مناسک خود را به جا میآوردهاند.
مثلا مولف کتاب احسن التقاسیم مینویسد: مسیحیان در منطقه شامات در چهار زمان سال عید می گرفتند؛ ۱- عید فصح در ایام نوروز ۲- عید عنصره در فصل تابستان ۳- عید میلاد در زمستان ۴ - عید برباره در زمان نزول باران. ابن کثیر مینویسد مسلمانان در سرزمینهای فتح شده علاوه بر قضات مسلمان - برای رسیدگی به امور اهل کتاب - قاضی یهودی و نصرانی هم نصب میکردند. حتی مسجد معروف اموی در دمشق، حدود هفت دهه به دو بخش تقسیم شده بود؛ سمت چپ کلیسا و سمت راست مسجد بود و پیروان هر دینی با آرامش از در مشترک وارد میشدند و به محل عبادت خود میرفتند که البته بعدها در سال ۸۶ هجری عملا - احتمالا به دلیل کثرت مسلمانان و کاهش مسیحیان - کل مکان تبدیل به مسجد میشود. همچنین ابن کثیر از مکانهای مشترک آموزشی و حضور هر یک از طرفین در دروس و کلاسهای جاری دیگری با راحتی و بدون نگرانی خبر میدهد. این مسامحه و اختلاط به حدی بوده که امروز حتی آثار منفی آن با عنوان روایات دخیله، جعلی، اسرائیلیات و غیره در تراث اسلامی مشهود است.
حال سؤال این است چرا اسلام و مسلمانان با این دست و دلبازی و با روش زندگی مسالمتآمیز رفتار کردهاند؟ جواب روشن است؛ تعالیم وحیانی و نبوی بر مبنای آزادی انتخاب و رد اکراه و اجبار شکل گرفته است و همین مبنا میزان رواداری را در امت اسلامی افزایش داده است. از سویی اسلام از چنان غنا و استحکام ذاتی برخوردار است که هرگز نگران وجود تضارب آرا و اندیشهها نبوده و نیست. لذا میبینیم که امام صادق (ع) و به تبع او شاگردانش با پیروان ادیان مختلف و حتی دهریون و منکران خداوند با روی گشاده به بحث مینشینند. مناظرات امام رضا(ع) نیز یکی از جلوههای برجسته تحمل و رواداری دینی را ترسیم میکند و مثالهایی از این قبیل در تاریخ امت اسلامی کم نیست.
اما آنچه علت اساسی نگارش این مقاله است این است که اینک در هزاره سوم غربیها چرا با همه ادعاهای فراوان در خصوص آزادی، لیبرالیسم، پلورالیسم و... قدرت تحمل حضور مسلمانان را در جامعه خود ندارند؟ چرا از نمادهای دینی مثل روسری، دایر بودن مساجد، وجود مدارس خاص اسلامی و غیره هراس دارند؟ چرا از هیمنه روحی نام و نشان و رسم و سیره رسول خدا (ص) بر اروپا و امریکا واهمه دارند؟ اگر اروپاییها و آمریکاییها واقعا خود را صانع و صاحب تمدن قوی و پیشرفته میدانند و فکر میکنند که شاهکار تمدنی شان پایان تاریخ است چرا حضور اقلیتی مسلمان را که به زعم آنان بنیه فرهنگی ،علمی و تمدنی ضعیفی دارند تاب نمیآورند؟! مگر نمادی چون «برند حلال» ناقض کدام اصول زندگی غربی است؟ محدود کننده آزادی است؟! بر هم زننده نظم و امنیت جامعه است یا چه مشکلی ایجاد میکند؟
خیلی سادهانگاری است که نشر و بازنشر کارهای سخیفی چون کاریکاتورهای موهن به ساحت مقدس نبی اعظم (ص) را در فرانسه و برخی کشورهای دیگر مسئله ساده و بدون برنامهریزی قبلی بدانیم و فکر کنیم که اعلام پشتیبانی در بالاترین سطح رسمی یعنی ریاستجمهوری یک کشور مدعی طلایهداری حقوق بشر از آن، عملی سلیقهای و موردی است. واقعیت این است که امریکا و اروپا و سیاستگذاران پس پرده به جد نگران گسترش اسلام هستند. آنان چنین میاندیشند که اگر رشد جمعیت مسلمانان با روند فعلی پیش برود ممکن است در آینده نه چندان دور مثلا ۲۰۵۰ میلادی ترکیب جمعیت این قاره کاملا متفاوت شود. مکرون در واقع به نیابت از گردانندگان پشت صحنه هژمونی حاکم بر دنیا وارد میدان شده است و در واقع اینان پهلوان پنبههایی را میمانند که در عین ترس و لرزش سعی میکنند خود را تنها نفسکش و میداندار اداره عالم قلمداد کنند اما به دلیل ضعف ذاتی با هر صدایی و تحرکی رنگ میبازند که نکند صاحب ضربه نهایی وارد عمل شود.
قدرتمداران و صاحبان اندیشه مادی و دنیایی غرب ثابت کردهاند که موجوداتی کینهجو، انتقامگیر و تمامیتخواه هستند و برای رسیدن به اهداف دنیایی خود هر جنایتی را با هر مقیاسی جایز میشمارند. در این جا سخن «امین معلوف» را که در صدر بحث آوردهایم یادآور میشوم؛ آنان میگویند مسلمانان اروپا یا باید نابود و تبعید شوند و یا باید تن به غسل تعمید دهند. همان حقیقتی که قرآن کریم ۱۴۰۰ سال پیش آشکار کرده است؛ «وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ ۗ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ۙ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ» (بقره، 120)
نکته آخر این که در تقابل با این پدیده زشت که غربیها به جلوداری فرانسه در پیش گرفتهاند ما چه باید بکنیم؟
برخی پیشنهاد نادیده گرفتن این حرکت سخیف و عنادآمیز را دادهاند. اینها گویا نسخه علاج چنین مسئلهای را بر اساس قاعده «بیتوجهی به باطل موجب فراموشی و نابودی آن است» دانستهاند که پر واضح است با توجه به برنامهریزی دشمن برای ادامه حرکتهای زنجیرهای از این دست این نسخه شفابخش نیست. استدلال این گروه از جمله یکی از رهبران یا مدیران یک تشکیلات اسلامی در فرانسه آن است که پیامبر(ص) خود با هجوکنندگان چنین برخورد میکرد، یعنی اشعار و طعنههایی که آنان با عنوان «مذمم» بیان میکردند با کرامت نادیده میگرفت. البته اینها باید به یاد بیاورند که پیامبر(ص) به رغم سعه صدر و اخلاق رحمانی که داشت دستور تعقیب برخی هجوگویان و شاعران بدزبان را صادر کرد. از سویی این مسئله متفاوت از حرکتی احساسی و تکمضرابی است؛ بحث برنامهریزی برای محو آثار اسلامی بر اساس استراتژیهای شیطانی درازمدت برای تأمین اهداف دنیاطلبان است. پس سکوت پاسخ شایستهای از فرد یا جامعه متصف به مؤمن قوی نیست.
گزینه دیگر راه مقابله و مواجهه است؛ البته یادمان باشد مواجهه باید در ابعاد علمی، اقتصادی، هنری، رسانهای باشد. یعنی هر کسی از جایگاه خود سربازیاش را برای رسول رحمة للعالمین ثابت کند. عالم حوزه و دانشگاه قلم و بیان خود را به کار گیرد، فعال اقتصادی رفتار اقتصادیاش را بر مبنای تقویت و نصرت دین خدا و پیامبرش تنظیم کند، هنرمند مسلمان اگر عمل و زبان رسای هنر را برای دفاع از ساحت خیر النبیین (ص) به کار نگیرد پس دیگر به چه کاری می آید؟ رسانه های رسمی و غیر رسمی الآن باید مفید بودن خود را به اثبات برسانند.
مسئله دیگر مواجهه دیپلماتیک است که دو ساحت دارد؛ الف: دیپلماسی رسمی که وظیفه خاص مردان و سازمانهای مربوطه است و متاسفانه در این وادی سکانداران دیپلماسی ما کمی عقبتر از برخی کشورهایند. ب: دیپلماسی عمومی؛ یعنی حرف زدن با مردم مغرب زمین و همه ساکنان کره خاکی برای روشن شدن حقیقت و افشای منشأ شر و فتنه در عالم . مثلا همین اقدام حکیمانه و مهمی که رهبر معظم انقلاب با مخاطب قرار دادن جوانان فرانسه آغازگر آن بودند تا دیگران با علم و منطق بسط و نشر دهند.
یکی از رسالتهای مهم در دیپلماسی عمومی آن است که افراد و شخصیتهای حقیقی و حقوقی و رسانهها بتوانند با زبان قابل فهم ساکنان مغرب زمین، جدایی حساب اربابان سلطه و ثروت را از مردم و جوامع غربی از نظر مسلمانان تبیین کنند.
البته یکی از راههای پرهزینه و کمفایده مسیر برخورد و مواجهه سخت، نظیر ترور و غیره است که به طور مبنایی با آموزههای دینی و سیره نبوی سازگار نیست گر چه باید پذیرفت که ارباب قدرت و هژمونی سلطه مواد و ملاط این آش را خود مهیا کردهاند و اگر کسانی دست به چنین اقدامی میزنند شاید بشود گفت، خود کرده را تدبیر نیست. بازی با حیثیت، هویت، اعتقادات و احساسات جمعیت دو میلیاردی مسلمانان قطعا به نفع عاملان و آمران چنین حرکت و نقشههای شیطانی نیست.
اینک در آستانه میلاد پیامبر رحمت و هفته وحدت اسلامی بسیار غمبار است که جنود ابلیس با خلق مسائلی اینچنینی اذهان مسلمانان را از قضایای اصلی و مهمی مثل قدس و فلسطین، هروله حکام زبون برخی کشورهای اسلامی برای عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر قدس، مشکلات و فتنه پدید آمده در بسیاری از کشورهای اسلامی و ایجاد فتنه و تفرقه در میان ملتهای آنان، منحرف کردهاند. مشکلاتی که با تمسک و اعتصام به حبل الله و در سایه نام و تأسی به سیره رسول اعظم(ص) نه تنها قابل حل بود که به یقین میتوانست بنای تمدن نوین اسلامی و بازگشت شکوفایی علمی و اجتماعی امت پیامبر(ص) را به همراه داشته باشد. کاش امرا و علمای امت اسلامی تا دیر نشده به طور واقعی به آموزههای قرآنی و سنت نبوی برگردند تا بیش از این مایه عبرت آیندگان نباشیم و دشمنان خدا از ضعف امت محمد(ص) برای رسیدن به اطماع خود بهره نگیرند. گر چه ما مطمئنیم که خداوند دین خود را نه تنها حفظ میکند که تمام و کمال میبخشد.
انتهای پیام