کد خبر: 3932232
تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۱
رضا اسماعیلی در گفت‌وگو با ایکنا:

ما در شعر نبوی کم‌فروشی کرده‌ایم/ جشنواره‌های ادبی بیشتر تهدیدند تا فرصت

رضا اسماعیلی عقیده دارد؛ ما در عرصه «شعر نبوی» کم‌فروشی کرده‌ایم، چرا که فراز و نشیب‌های زندگی پیامبر مکرم اسلام(ص) به عنوان پرچمدار توحید و خاتم سلسله پیامبران الهی، در شعر دینی و آیینی روزگار ما منعکس نشده است.

کم‌فروشی در شعر نبوی/ پیامبر(ص) اسطوره‌ای دست‌نیافتنی یا اسوه قابل پیرویرضا اسماعیلی، شاعر پیشکسوت و پژوهشگر ادبیات آیینی، در گفت‌وگو با ایکنا، درباره وظیفه و رسالت اهل قلم - به ویژه شاعران و نویسندگان - در مقابله با هجمه‌های غرب نسبت به ساحت مقدس پیامبر اکرم(ص) گفت: خداوند در قرآن به قلم و آنچه می‌نویسد سوگند یاد کرده است و خطاب به پیامبر(ص) می‌فرماید: «اقْرَأْ؛ بخوان»، «الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ؛ بخوان به نام خدایی که به وسیله قلم آموخت»، «عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ؛ آنچه را که انسان نمى‌دانست». روایات متعددی نیز در این زمینه وجود دارد، در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است؛ مداد العلما افضل من دما الشهدا؛ که نشان از اهمیت و ارزش قلم دارد.

وی افزود: انسانی که با کتاب، کلمه و اندیشه سروکار دارد، با عالم هستی پیوند سازنده‌ای برقرار می‌کند و در شناخت پدیده‌های هستی به دانش و بینش جدیدی دست می‌یابد. رسالت اهل قلم همچون انبیای الهی، روشنگری و تلاش برای به فعلیت درآوردن توانمندی‌ها و قابلیت‌های الهی و فطری انسان برای رستگاری خود و جامعه است. از این منظر، اگر اصحاب فکر و فرهنگ به رسالت انسانی خود عمل نکنند، میدان برای تحریف حقایق و تَرک‌تازی دروغ‌پردازان فراهم می‌شود و جامعه رو به انحطاط می‌رود.

روشنگری؛ رسالت اهل قلم

اسماعیلی ادامه داد: ماهیت غرب، سلطه‌گری با وارونه جلوه دادن حقایق به منظور تحمیق و بهره‌کشی از انسان‌هاست. برای نیل به این مقصود، غرب از هر ترفندی استفاده می‌کند. تلاش برای استحاله ارزش‌های انسانی با شعار فریبنده «حقوق بشر» و «آزادی عقاید» از ترفند‌های قدیمی غرب است. امروز جامعه بشری به آن درجه از بلوغ انسانی و رشد معنوی رسیده است که فریب تبلیغات غرب را نخورد و در مقابل تبلیغات معنوی‌ستیز غرب خود را نبازد و از هویت انسانی خویش دفاع کند. رسالت اهل قلم برای صیانت از گوهر انسانیت «روشنگری» است. آنها با روشنگری می‌توانند جامعه را در مقابل هجمه‌های غرب واکسینه کنند و در مسیر اعتلای ارزش‌های انسانی و تکامل جامعه گام بردارند. این رسالت هنوز و همیشه اصحاب فکر و فرهنگ است. رسالت ابلاغ راستی و درستی به گوش انسان‌های آزاده و حق‌جو و مبارزه با زشتی‌ها و پلشتی‌ها. همان رسالتی که خداوند بر دوش پیامبران گذاشته است.

مؤلف کتاب «حنجره سرخ عشق» تصریح کرد: امروز، اهل قلم نیز بر مسند پیامبران الهی تکیه زده‌اند و باید در همان مسیری حرکت کنند که پیامبران الهی حرکت کرده‌اند. خداوند در آیه ۳۵ سوره مبارکه نحل صریحاً اعلام می‌کند که پیامبران وظیفه‌ای جز ابلاغ آشکار ندارند: «فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ؛ آیا جز ابلاغ آشکار بر پیامبران وظیفه‌اى است؟ و در آیه ۳۹ سوره احزاب کسانی که بی‌هیچ هراسی پیام‌های خداوند را به گوش مردم می‌رسانند، مورد ستایش قرار گرفته‌اند: «الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ؛ کسانى که پیام‌هاى خداوند را ابلاغ می‌کنند و از او مى‌ترسند و از هیچ کس جز خدا بیم ندارند.» خطاب خداوند در این آیه - به صورت غیرمستقیم - به اصحاب فکر و فرهنگ و اهالی قلم است. امروز نیز که منظومه معنوی انسانیت مورد هجمه غرب سکولار و دین‌ستیز قرار گرفته است، وظیفه همه روشن‌اندیشان، «روشنگری» و غبارزدایی از چهره «حقیقت» است.

«مقابله به مثل» توصیه خداوند نیست

این پژوهشگر ادبیات در پاسخ به اینکه آیا قلم در مقابل قلم می‌تواند اثرگذار باشد یا باید راهکار دیگری به کار گرفت، گفت: خداوند در آیات ۱۰۸ سوره انعام و ۵۳ سوره اسراء نحوه برخورد اهل ایمان با انسان‌های مُزوّر و سفسطه‌گر را به درستی بیان کرده است. به طور کلی خداوند در مباحثی که مرتبط با فکر و اندیشه و عقیده است، شیوه «مقابله به مثل» را توصیه نمی‌کند. در آیه ۱۰۸ سوره انعام، خطاب خداوند به اهل ایمان چنین است: «و شما مؤمنان به آنچه مشرکان غیر از خدا می‌خوانند، دشنام ندهید تا مبادا آن‌ها از روی ظلم و جهالت خدا را دشنام دهند.» و در آیه ۵۳ سوره اسراء خداوند ما را سفارش به «قول احسن» می‌کند: «وَ قُلْ لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ ۚ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِینًا/ و بندگانم را بگو که همیشه سخن بهتر را بر زبان آرند، که شیطان (بسیار شود به یک کلمه زشت) میان آنان دشمنی و فساد برمی‌انگیزد، زیرا دشمنی شیطان با آدمیان واضح و آشکار است.» در این دو آیه خداوند حجت را بر اهل قلم و دانشوران جامعه تمام کرده و آنها را به اقامه حجت و دلیل روشن برای دفاع از حق و منکوب کردن باطل فراخوانده است. البته این رسالت متفکران و روشن‌اندیشان جامعه است، بدیهی است که نهاد‌های حقوقی برای مقابله و پیشگیری از هجمه سفسطه‌گران و باطل‌اندیشان به ارزش‌های دینی و معنوی وظیفه دیگری دارند.

وی درباره اینکه آیا این اهانت‌ها را می‌توان گرایش‌های اسلام‌ستیزانه دانست که به دلیل هراس از اسلام و تاثیر آن و گسترده شدن اسلام در سراسر جهان شاهد چنین اتفاقاتی هستیم، بیان کرد: بله، بی‌هیچ شکی رگه‌های اسلام‌ستیزی در این هجمه‌های کور و نابخردانه قابل رصد و ردیابی است. زیرا امروز، اسلام مترقی – اسلام ناب محمدی – بزرگ‌ترین مانع برای زیاده‌خواهی‌های غرب و تحقق آرزو‌های جاه‌طلبانه اوست. اما غرب اهداف دیگری را نیز از این جاروجنجال و‌ های و هیاهو دنبال می‌کند. از دیگر اهداف غرب «وحدت‌شکنی» و ایجاد گسل‌های عمیق دینی بین ادیان توحیدی است. در واقع هدف غرب از گل‌آلود کردن آب، به راه انداختن جنگ‌های دینی و گرفتن ماهی مراد از این وضعیت نابسامان است. هدف غایی و نهایی غرب تسلط کامل بر جهان، شبیه‌سازی فرهنگی و ایجاد جهان یک قطبی با دامن زدن به جنگ رسانه‌ای است.

جثه نحیف شعر نبوی

شاعر «ملکوت کلمات» در ادامه درباره توجه اندک شاعران و نویسندگان به خلق اثر درباره پیامبر(ص) نسبت به ائمه معصومین(ع) گفت: ‌اگر بگوییم «شعر نبوی» در مقایسه با سایر زیرشاخه‌های شعر آیینی، در سال‌های بعد از انقلاب جُثه‌ای نحیف‌تر و ضعیف‌تر داشته است، اغراق نکرده‌ایم. فقط کافی است مروری اجمالی بر دفتر‌های شعر شاعران مذهبی بعد از انقلاب داشته باشیم، تا به درستی این گفته پی ببریم. البته این سخن به معنای نفی و انکار آثار درخشان و خوبی نیست که توسط شاعران توانمند و ارجمند نسل انقلاب، هرساله تولید و عرضه می‌شود. آنچه بیش‌تر مورد نظر است، کمیت و کیفیت شعر‌های خوب نبوی در مقایسه با دیگر زیرشاخه‌های شعر آیینی است که به راستی نسبت معقول و قابل قبولی نیست.

وی افزود: اگر در این معدود سروده‌ها نیز تأمل کنیم، به روشنی درخواهیم یافت که بیشتر آن‌ها لهجه‌ای عاشقانه و توصیفی دارند و نگاه شاعر به پیامبر صرفاً نگاهی «تجلیلی» است تا تحلیلی و کاربردی. حال آنکه نیاز امروز جامعه دینی ما پیش و بیش از «تجلیل» - که افراط در آن همیشه به «تحریف» می‌انجامد - «تحلیل»، «تبیین» و «تعریف» است. برای مسلمان معاصر، دانستن اینکه «پیامبر که بود؟ چه کرد؟ و چه گفت؟» مهم‌تر از دانستن رنگ چشم و سیاهی گیسو و زور بازوست. ولی دریغ و درد که پرداختن به «صورت»، «آب و رنگ» و «خط و خال» بزرگان دین، ذهن و زبان بسیاری از شاعران را مشغول کرده و آنها را از پرداختن به «سیرت» و «حقیقت» نبوی باز داشته است.

اسماعیلی گفت: باید فروتنانه بپذیریم که ما در عرصه «شعر نبوی» کم‌فروشی کرده‌ایم، چرا که فرازونشیب‌های زندگی پیامبر مکرم اسلام(ص) به عنوان پرچمدار توحید و خاتم سلسله پیامبران الهی، آن‌گونه که شایسته و بایسته است در شعر دینی و آیینی روزگار ما منعکس نشده و به شیوه شاعرانه مورد تبیین، تحلیل و واکاوی قرار نگرفته است. آنچه در آیینه شعر نبوی روزگار ما از پیامبر اکرم(ص) برجسته شده، معرفی پیامبر به عنوان یک «اسطوره» دست‌نیافتنی است تا یک «اسوه» قابل پیروی. حال آنکه خداوند در قرآن پیامبر را به عنوان «اسوه حسنه» معرفی می‌کند و در آیه ۱۱۰ سوره کهف خطاب به رسول اکرم(ص) می‌فرماید: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی... بگو: جز این نیست که من هم مانند شما بشرم (لکن) به من وحی می‌شود.» این موضوع می‌تواند دلایل گوناگونی داشته باشد که از عمده‌ترین آنها می‌توان به تعلل نهاد‌های فرهنگی مسئول در پرداختن شایسته و بایسته به این مهم، فقر دانسته‌های مستند شاعران نسبت به تاریخ اسلام، عدم آشنایی با سیره و سنت پیامبر(ص)، هیئت محوری و جشنواره‌زدگی اشاره کرد.

این شاعر پیشکسوت در پاسخ به اینکه برگزاری جشنواره‌های ادبی در رابطه با پیامبر اکرم(ص) می‌تواند انگیزه خلق آثار ادبی فاخر و نه هر اثری باشد، گفت: برگزاری جشنواره‌های ادبی در حوزه شعر آیینی حکم یک تیغ دولبه را دارد. هم می‌تواند تهدید باشد، هم فرصت. اگر برگزاری این جشنواره‌ها صرفاً به منظور دادن بیلان کار و هزینه کردن بودجه سالانه نهاد‌های فرهنگی باشد، یک تهدید است که در درازمدت باعث فرسایش و تهیدست شدن شعر آیینی روزگار ما می‌شود. ولی اگر برگزاری جشنواره‌ها هوشمندانه، هدفمند و به منظور شناسایی و تربیت شاعران مستعد و اعتلا و ارتقای شعر و ادبیات آیینی باشد، می‌توان به چشم یک «فرصت» به آن نگاه کرد. با کمال تأسف باید گفت که در حال حاضر به دلیل بی‌برنامه‌گی و نابسامانی فرهنگی، جشنواره‌ها برای جامعه ادبی ما بیشتر به یک تهدید تبدیل شده‌اند تا فرصت.

گفت‌وگو از سمیه قربانی

انتهای پیام
captcha