غفلت فرق اسلامی از پیوند ظاهر و باطن قرآن / ملاکات سیر ظاهر به باطن استخراج شود
کد خبر: 3936835
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۳۹۹ - ۱۷:۰۲
حسین کلباسی‌اشتری تشریح کرد:

غفلت فرق اسلامی از پیوند ظاهر و باطن قرآن / ملاکات سیر ظاهر به باطن استخراج شود

عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: باطن نمی‎تواند از ظاهر منفصل شود و جمیع عرفای واقعی الهی به خصوص در سنت امامیه، وقتی به بحث ظاهر می‌‏رسند، تقید سالک به ظاهر شریعت را مورد تأکید قرار می‎دهند، لذا آسیب دنیای اسلام و فرق گوناگون این بوده که فکر کرده‌اند ظاهر و باطن قرآن هیچ ارتباطی ندارند.

حسین کلباسی

به گزارش خبرنگار ایکنا، کرسی «پیوند ظاهر و باطن قرآن با تکیه بر آیات و روایات» امروز سوم آذرماه 99 با حضور محمدحسین بیات، عضو هیئت ‌علمی گروه قرآن و حدیث دانشگاه علامه طباطبایی، حسین کلباسی‌اشتری، عضو هیئت‌ علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و حجت‌الاسلام والمسلمین مصطفی بروجردی، پژوهشگر قرآنی، برگزار شد. متن سخنان حسین کلباسی‌اشتری در ادامه می‎آید؛

ابتدا باید بگویم که هیچ ادعایی در زمینه قرآن‌پژوهی ندارم، اما از باب تنوع نگرش و زاویه دیدی که همه به این کتاب آسمانی داریم و نکاتی در این زمینه بیان می‌کنم. نکته نخست این است که در معنای واژه ظاهر و باطن باید قدری دقت کنیم. به نظر می‎رسد ظاهر در ذهن برخی به معنای امر سطحی جلوه می‌کند، در حالی که ظاهر در اینجا به معنای آشکار است؛ چه در کتاب مفردات راغب و چه در کتب دیگر ظاهر به معنای امر آشکار شده است و مشتقات آن در خود قرآن نیز دلالت بر چیزی دارد که آشکار شده و طبیعتاً در مقابل پنهان و خفی است؛ بنابراین ظاهر به معنای امر پیش پا افتاده نیست بلکه چیزی است که در خشکی و دریا ظاهر شده است.

تأویل خارج از علم بشری است

این ظاهر و باطن با هم نسبتی دارند و در جمیع تفاسیر ما هم منعکس شده است. این نسبت را خود قرآن هم برای ما توضیح می‌دهد بدون اینکه بخواهیم تفسیر کنیم. به نظر می‌رسد ظاهر و باطن ادامه تفسیر است و با چیزی که درباره تأویل گفته می‌شود متفاوت است. آن چیزی که در مورد تأویل آمده و تقریباً اجماع مفسران است، ناظر به متشابهات است و نه محکمات، چون تکلیف متشابهات روشن است.

اساساً متشابه و تأویل که از صدر اسلام و شاید قبل از آن هم وجود داشته مورد مناقشات بسیاری بوده است، اما در اسلام تقریباً اجماع بر این است که تاویل از علم بشری خارج است و دسترسی به آن در حوزه آگاهی افراد عادی و در واقع امکان رسوخ در علم به این معنا نیست؛ لذا تکلیف تأویل را باید از تکلیف ظاهر و باطن جدا کنیم، چراکه اگر هم پیوندی باشد غیرمستقیم است.

حدیث در چارچوب عقول مخاطب

نکته دیگر اینکه بحث ظاهر و باطن که در ادامه تفسیر است، تابع قواعدی است که به نظر می‌رسد در خود آیات نهفته باشد؛ اگرچه برخی از این قواعد برای افراد عادی نیز روشن نیست. در برخی از آیات معانی‌ای وجود داشته که غیرمعصوم به آن احاطه نداشته است، اما بعد از آشکار شدن مشخص شده که معنا در خود آیه نهفته بوده است. نکته دیگر این است که بسیاری از آیات که به نظر می‌رسد جنبه محکمات دارد، در مقام تفسیر چنانچه متصل به علم امام نشود، منجر به برداشت‌های نادرست یا مخالف خواهد شد.

نکته دیگری که باید اشاره کنم این است که در باب حدیث، مجموعه احادیث و روایات و اخبار ما، معانی و دلالت‌های قرآن و تشریع را به کمال رساندند که در این زمینه هم اتفاق نظر وجود دارند، اما مسئله این است که اگر قرار است مخاطب حدیث نیز بنده معمولی باشد، معلوم نیست درک و دریافت صحیحی از حدیث معصوم در فهم قرآن داشته باشد؛ لذا باید قدر عقول نیز در نظر گرفته شود. واقعیت امر این است که معنای بسیاری از آیات و روایات هنوز برای بشریت مکشوف نشده است؛ لذا امام صادق(ع) خطاب به جابر بن یزید می‎فرمایند: آنچه ما برای شما پوشیده داشتیم، از آنچه بر شما آشکار شد بسیار بیشتر است، چراکه تحمل آن را ندارید.

ارتباط باطن و ظاهر در عرفان

از این مطالب چنین نتیجه گرفته می‎شود که بحث ظاهر و باطن قرآن و انتقال از دلالت‌های لفظ به معانی ثانوی نهفته در الفاظ، خارج از قاعده‌ای نیست که منجر به تفسیر من عندی شود و آسیبی که دنیا اسلام و فرق گوناگون داشته‌اند این بوده که فکر کرده‌اند ظاهر و باطن قرآن هیچ ارتباطی ندارند. علامه طباطبایی در فصل اول رساله البدایة که از رسالات خالص عرفانی است، به احکام اعتباری و حدیثی اشاره می‌کند و تأکیدشان این است که اعتباریات را به نسبی‌انگاری وصل کرده‌اند؛ چراکه معتقدند در تحت هر اعتباری، حقیقتی است و ما اعتبار لغزنده و سیال نداریم.

باطن نمی‎تواند از ظاهر منفصل شود؛ لذا حتی جایی که پای عرفان در میان است، جمیع عرفای واقعی الهی به ویژه در سنت امامیه وقتی به بحث ظاهر می‌‏رسند، در تقیّد سالک به ظاهر شریعت تأکید می‎کنند. خود علامه طباطبایی می‎گوید یکی از مشکلات عرفای اسلامی این بوده که از ظاهر فاصله گرفته و یا به آن به چشم یک امر پیش پا افتاده نگاه کرده‌اند،  در حالی که عارف واقعی، ظاهر شریعت را کنار نمی‎گذارد. نکته دیگر اینکه اگر دکتر بیات به ملاکات سیر ظاهر به باطن توجه کنند، هندسه این کار تکمیل می‎شود.

انتهای پیام
captcha