هادی محمدی، کارشناس مسائل منطقه، در گفتوگو با ایکنا، درباره تحولات منطقه با حضور بایدن در قدرت گفت: تحولات منطقه پازل پیچیدهای دارد که پیچیدهتر هم خواهد شد. البته این پیچیده شدن در آینده به لحاظ امنیتی و نظامی نیست بلکه از منظر نوع رویکردهای کاخ سفید به منطقه است که در قالب راهبرد هماهنگسازی و حداکثرسازی ظرفیتها به روشهای نرم است که با روشهای دوران ترامپ متفاوت است.
وی افزود: آمریکا در دوران ترامپ نسبت به عربستان سعودی یک نوع نگاه تجاری در حوزه دیپلماسی داشت که در قالب ادبیات و نگاه گاو شیرده به عربستان و رفتار غیرعادی در مناسبات سیاسی و دیپلماتیک عملی میشد اما در دوره جدید ابزارها و روشهای حقوق بشری برای پروژه متحولسازی ساختار سیاسی، فرهنگ و جامعه عربستان به کار گرفته میشود و آمریکا از این طریق سعی میکند همان کارکردهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی را از عربستان دریافت کند.
محمدی اظهار کرد: البته یک نوع بدبینی بین نگاه بایدن و محمد بن سلمان وجود دارد که البته بدین دلیل نیست که آمریکا دلسوز آقای خاشقجی و مسائل حقوق بشری است، بلکه کارنامه و عملکرد محمد بن سلمان برای آمریکا پرهزینه است و محمد بن سلمان یا باید سیاستهای خود را تغییر دهد یا اینکه یک جراحی در ساختار قدرت سعودی انجام شود و فرد دیگری که سیاستهای آمریکا را با هزینه کمتری اجرایی کند به قدرت برسد.
این کارشناس مسائل منطقه بیان کرد: بخش دیگری از سیاستها از طریق موضوع عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل دنبال میشود. آقای بایدن و دموکراتها نگاه مثبتی به شخص نتانیاهو ندارند و حتی این مسئله از دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون مطرح بوده لذا ممکن است در این راستا در داخل اسرائیل هم تحولات جدیدی رخ دهد و افراد تازهای به قدرت برسند، اما سیاست پیوند کشورهای منطقه با رژیم صهیونیستی، یک پروژه بزرگ جهانی ایالات متحده آمریکاست که در این دوره مدیریت بخش مربوط به غرب آسیا به رژیم صهیونیستی واگذار میشود.
محمدی ادامه داد: زیرا آمریکا در این دوره مجبور است در سیاست جهانی خود بر روی مهار چین و روسیه بیشتر تمرکز کند و لذا شاید از وزن حضور نظامی و توجه به غرب آسیا تا حدی بکاهد اما این بدان معناست که مدیریت بخشها و مناطق مختلف را به همپیمانانی مانند اسرائیل میدهد و افسار کشورهای عربی را که وارد فرآیند عادی سازی روابط شدهاند، به رژیم صهیونیستی میسپارد.
وی تصریح کرد: نگرانی دیگر دموکراتها که ممکن است به تحولات جدید در منطقه منجر شود مربوط به سیاستهای روسیه در قبال ترکیه است که احتمال دارد به پیکره ناتو آسیب وارد کند و ترکیه به منزله بزرگترین پیاده نظام ناتو به دلیل فراز و فرودها در روابط بین ترکیه و آمریکا و ترکیه و ناتو، به سمت روسیه متمایل شود و البته روسیه نیز طی سالهای گذشته زمینه این نزدیکی را فراهم کرده است.
محمدی یادآور شد: به نظر میرسد در این منطقه شاید اتفاقی شبیه عربستان سعودی بیفتد و اگر آقای اردوغان رضایت دولت دموکرات بایدن را جلب کند یک هماهنگی بین ترکیه و آمریکا شکل خواهد گرفت که حتی میتواند بخشی از دسته بندیهای منطقهای را تغییر دهد. اما اگر بایدن با اردوغان و حزب عدالت و توسعه کنار نیاید ممکن است یک شرایط شبه کودتای سیاسی در ترکیه ایجاد شود و آمریکا از سایر احزاب سیاسی ترکیه در مقابل حزب عدالت و توسعه حمایت کند.
این کارشناس مسائل منطقه ابراز کرد: نظرسنجیهای داخل ترکیه نشان میدهد حزب عدالت و توسعه که بیش از پنجاه درصد از ظرفیتهای و سرمایه اجتماعی و صندوق رأی را در اختیار داشت امروز این رقم به پایینتر از 40 درصد تنزل پیدا کرده است. این بدان معناست که آمریکا از طریق فشارهای اقتصادی که به ترکیه وارد کرده و در دوره بایدن این فشارها را با فشارهای سیاسی تلفیق میکند، میتواند ساختار سیاسی ترکیه را ائتلافی کرده تا حزب عدالت و توسعه دیگر یکهتاز عرصه سیاسی نباشد و از طریق این اهرمها، سیاست خارجی، داخلی و منطقهای ترکیه را مدیریت کند.
وی در تشریح سیاست آمریکا در حوزه قفقاز در دوره بایدن گفت: آمریکا ذیل استراتژی مهار روسیه با مجموعهای از اقدامات از جمله خلع سلاح، فرسایش محیط داخلی و ناامنسازی محیطهای امنیت خارجی روسیه، قفقاز را به یک نقطه پایگاهی برای خود تبدیل میکند و پایگاههای جدید آمریکا در گرجستان در قالب ناتو یا در پوشش آموزش نظامی مستقر میشوند.
محمدی اظهار کرد: همچنین اگر مذاکرات قرهباغ و مناسبات آذربایجان و روسیه به منوال فعلی پیش رود امکان اینکه آمریکا بتواند آذربایجان را جذب ناتو کند یا زمینه استقرار نظامی خود را فراهم کند، محدود است. در حالی که آمریکاییها معتقد بودند از طریق جنگ قرهباغ و فعال شدن ابزارهای تسلیحاتی و یا حمایتهای امنیتی از دولت الهام علیاف، حضور قویتری را برای خود در این کشور فراهم میکنند. اگر این اتفاق بیفتد دریای خزر با حضور آمریکا و ناتو به محیط پرچالشتری تبدیل میشود اما در چشمانداز نزدیک وقوع چنین رخدادی بعید است.
محمدی در خصوص تحولات یمن با حضور بایدن گفت: در این حوزه حتماً اتفاقات جدیدی شکل میگیرد و آمریکا به جز اینکه حوزههای آبراهی را به شدت برای استراتژی جهانی خودش و مهار تجارت چین و جاده ابریشم در اولویت قرار میدهد، زیرساختهای کنترلی، نظارتی و سلطهگرانه خود و متحدانش از جمله اسرائیل را گسترش میدهد و استقرار نیروهای اماراتی در بخشی از این منطقه نماد برنامهریزیهای خاص آمریکا برای این منطقه است.
این کارشناس مسائل منطقه بیان کرد: استمرار جنگ داخلی در یمن موضوعی نیست که مورد مخالفت آمریکا باشد اما این جنگ داخلی به زعم آمریکاییها باید به سمتی برود که دسترسی نیروهای انصارالله و نیروهای یمنی را به باب المندب و دریای سرخ محدود کند، اما آنها همچنان درگیر جنگ داخلی باشند و آمریکا هم با پول عربستان و امارات هزینه جنگ داخلی را میپردازد.
وی افزود: لذا محتوای مذاکرات سیاسی بایدن راجع به موضوع یمن تقریبا همان سیاستهای گذشته ولی با ادبیاتی جدید است. اما معادلات صحنه داخلی یمن تا حدود زیادی تغییر پیدا کرده و ابزارهای متحدان آمریکا به شدت فرسایش یافته و آسیبپذیر شده است و از طرفی مقابل انصارالله و حکومت یمن در صنعا قدرت خوبی پیدا کردهاند.
محمدی اظهار کرد: نشانه این تغییر موازنه هم این است که بعد از نزدیک شدن انصارلله و ارتش یمن به مآرب، اخیرا تعدادی از تانکرهای نفت، بنزین و گازوئیل که ماهها در کنار بندر حدیده توقیف شده بودند و اجازه ورود نداشتند، آزاد شدند و حتی قیمت سوخت از دوره ریاست جمهوری علی عبدالله صالح ارزانتر شده است. لذا فرآیند مذاکرات سیاسی و اهدافی که آمریکا در یمن دنبال میکند مسیر کوتاهی نخواهد بود و به نظر میرسد جنگ در یمن با کفه برتر انصارالله ادامه پیدا میکند.
محمدی درباره رویکرد دولت بایدن در خصوص جمهوری اسلامی ایران گفت: بهترین گزینه آمریکا این است که با افزایش کارتهای بازی و فشار و به کارگیری هوشمندانه آنها، بتواند جمهوری اسلامی ایران را به مسیر تسلیم و سازش سوق دهد. این کار از طریق چند اقدام تاکتیکی و در عین حال مؤثر و با کارکرد راهبردی دنبال میشود. یکی از این اقدامات بازگشت بدون هزینه به برجام و استفاده از ابزارهای مؤثر آن مانند مکانیسم ماشه است.
این کارشناس مسائل منطقه بیان کرد: اقدام دوم آمریکاییها به کارگیری ادبیات مطالبهگرانه و افزایش سقف مطالبات از دائمی کردن محدویتهای جمهوری اسلامی ایران در برجام تا در دستور کار قرار دادن مسائل موشکی و منطقهای و همچنین استفاده از اهرم فشار مطالبه کشورهای منطقه مانند رژیم صهیونیستی، عربستان و امارات، که با گستاخی خواهان حضور در مذاکرات آتی 1+5 با ایران میباشد، است.
وی تصریح کرد: دولت بایدن سعی میکند از طریق این کارتهای بازی متنوع اولاً اجماعسازی را در اروپا ایجاد کند و ثانیاً به بیطرفسازی، محدود کردن یا محتاط کردن سیاستهای روسیه و چین در حمایت از جمهوری اسلامی شکل دهد تا به این دو وسیله بتواند با فشارهای هوشمندتر مسیر جدیدی را علیه ایران ایجاد کند.
محمدی این اتفاقات را در چشمانداز نزدیک دانست و گفت: انتخابات ریاست جمهوری 1400 ایران و نتیجه آن میتواند تأثیراتی را بر روی این راهبرد آمریکا در قبال ایران بگذارد که یا آن را کند و بی اثر کند و یا شاید براساس اخلال و تأثیرگذاری آمریکا در دولتسازی آینده بتوانند به جریان مرده لیبرالی در کشور جان بدهند و در کنار آن بحرانسازی سیاسی و اقتصادی مطرح است.
وی ابراز کرد: اما چشمانداز نزدیک ایران با آمریکا استمرار وضعیت فعلی است. ضمن اینکه آمریکا سیاست کاهش نیروهای نظامی خود را در بخشی از غرب آسیا دنبال میکند اما ممکن است تغییر موازنه قدرت در سوریه و عراق تأثیراتی بر روی این رهبرد آمریکا بگذارد.
انتهای پیام