آیا شرط ورود به بهشت عذاب و سختی در دنیاست / مقابله قرآن با بدعت و خرافه‎گویی
کد خبر: 3937201
تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۹
حجت‌الاسلام مصطفی‌پور پاسخ داد:

آیا شرط ورود به بهشت عذاب و سختی در دنیاست / مقابله قرآن با بدعت و خرافه‎گویی

استاد بازنشسته دانشگاه خوارزمی اظهار کرد: اگر بگوییم خداوند گفته است که برای ورود به بهشت باید سختی بکشید یا اصطلاحاً «پِِرِِس شوید» حرف نادرستی است. مگر خداوند صفتی دارد که بخواهد برای دادن نعمت، انسان را عذاب دهد. اتفاقاً خداوند در قرآن می‌گوید همه تنگناها را از جلوی شما برداشتم و حتی بعد از مشکلات، آسانی هم وجود دارد.

غلامرضا مصطفی پور

قرآن کریم به مؤمنان توصیه می‌کند که در سخن کلام متقن و با پشتوانه صحبت کنند: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقولوا قَولًا سَديدًا؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از خدا پروا داريد و سخنى استوار گوييد». اسلام همواره بر نطق براساس عقلانیت و برهان علمی و سخن مستند به منابع موثق تأکید دارد، اما متأسفانه هر از گاهی مشاهده می‌کنیم که برخی از مسئولان کشور از جمله کسانی‌که در کسوت روحانیت هستند سخنانی را بر زبان می‌رانند که منجر به انعکاس گسترده در فضای مجازی و سوءاستفاده برخی رسانه‌های خارجی می‌شود.

از جمله این موارد سخنان اخیر یکی از ائمه جمعه کشور بود که در جایی بیان کرد: «رفتن به بهشت تحمل می‌خواهد، از بیرون فشار می‌بینید، از درون سختی می‌بینید «پِرِس می‌شوید»، باید مقاوم باشید، باید استقامت کنید، باید مقابله کنید با مشکلات، باید سنگر را خالی نکنید.» این سخنان با واکنش گسترده برخی از کاربران در فضای مجازی مواجه شد و یکی از سؤالاتی که پرسیده می‌شد این بود که آیا مسئولی که چنین سخنی بر زبان می‌آورد خودش به آن عمل می‌کند؟ یا اساساً هدف از چنین سخنانی چیست؟ برای بررسی بیشتر این موضوع با حجت‌الاسلام والمسلمین غلامرضا مصطفی‌پور، استاد بازنشسته دانشگاه خوارزمی به گفت‌وگو نشستیم که متن این مصاحبه در ادامه می‌آید:

ایکنا ـ ضمن تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. آیا این سخن را که برای رفتن به بهشت باید سختی‌های بسیاری بکشید و در واقع پِرِس شوید سخن درستی می‌دانید؟ آیا در متون دینی اشاره‌ای شده که این راه رفتن به بهشت است؟

دین اسلام دینی عقلانی است؛ بدین معنی که معمولاً اصول کلی آن با برهان، استدلال و منطق قابل اثبات است. اما باید عقاید را هم با برهان همراه کنیم مگر مواردی همانند کیفیت بهشت و جهنم و امثال آن. البته نمی‌توانیم بگوییم رابطه‌ای بین اعمال ما و آنچه در قیامت رخ می‌دهد وجود ندارد. ابن سینا در همین باره می‌گوید که جزئیات بهشت را چون پیامبر(ص) گفته است. بنابراین به آن اعتقاد داریم اما عقاید، توحید، پیغمبرشناسی، معادشناسی و امام‌شناسی ما باید عقلانی باشد.

آموزه‌هایی در دین داریم که مشروط به همگام بودن با عقلانیت است. لذا قرآن در آیات گوناگون مسائلی را مطرح می‌کند و می‌گوید هدف ما این است که در این باره تأمل و به حقایق آنها دسترسی پیدا کنید. نکته دیگر اینکه برخی برنامه‌های عملی شامل اخلاقیات وجود دارد که معیار آن باید انسانی باشد یعنی ارزش‌های انسانی مرتبط با مقوله اخلاق همانند کرامت انسان حفظ شود.

اگر معتقدیم انسان موجودی ارزشمند است، معیار تنظیم روابط ما با دیگران باید به گونه‌ای باشد که آنها را تحقیر نکنیم، بلکه تکریم کنیم. نکته دیگر درباره احکام الهی است که در این رابطه هم علمای ما گفته‌اند که تابع مصالح یا مفاسد واقعی هستند، یعنی اگر کاری باعث ضرر به جان، مال، آبرو، عقل یا دین می‌شود آن را انجام ندهیم. غزالی هم به این پنج مورد اشاره کرده است.

گاه سؤال می‌شود که چرا مشروبات الکلی حرام است؟ پاسخ این است که چون عقل انسان را تباه می‌کند. چرا زنا حرام است چون خانواده را نابود می‌کند، چرا دروغ و غیبت حرام است چون آبروی انسان را می‌برد بنابراین اگر خداوند چیزهایی را منع کرده به دلیل ضررهایی است که برای ما دارد و اگر در مواردی ما را به انجام کارهایی دستور داده به خاطر مصالحی است که در آنها وجود دارد؛ بدین معنی که اگر آنها را انجام دهیم به حفظ عقل، دین، جان، مال و آبروی ما برمی‌گردد. روایات فروانی هم داریم که این مسائل را برای ما روشن می‌کند که احکام تابع مصالح و مفاسد واقعی است.

یکی از مواردی که قرآن کریم ما را از انجام آن بازداشته تحریف واقعیت یا خرافه‌گرایی، دروغ و بدعت است، یعنی چیزهایی که از دین نیست را نباید وارد دین کنیم. این یک اصل کلی است که باید احکام و اخلاق اسلامی با عقلانیت حفظ شود و اگر به آنها پایبند باشیم مصالح دنیوی و اخروی ما تأمین و از مفاسد دنیوی و اخروی دوری خواهیم کرد.  هرکسی درباره دین حرف می‌زند باید به این نکات توجه کند.

گاهی می‌گوییم بهشت رفتن زحمت دارد اما معنای این سخن غیر از این است که انسان تحت فشار قرار گیرد چراکه اگر شما احکام دینی را انجام دهید خودش یک زحمت است. وقتی خداوند را به درستی بشناسیم و به این خدای شناخته‌شده عشق بورزیم و اطاعت کنیم طبیعتاً این عبادت و اطاعت را یک شرافت و افتخار برای خود می‌دانیم و به تعبیر حضرت امیرالمؤمنین(ع) «این افتخار برای من بس که بنده خداوند باشم».

قطعاً بندگی خداوند یک افتخار است چون با دلایل عقلی ثابت می‌شود که خداوند موجود کاملی است و حتی اختیار و وجود ما در دست اوست. لذا باید در برابر آن تسلیم باشیم. اینجا دیگر زحمت و فشاری نیست، بلکه آنچه ما را به بهشت می‌برد همین اعمالی است که خداوند در مورد آنها به ما دستور داده است و اگر این کار با معرفت تحقق پیدا کند هیچ زحمتی برای انسان در پی ندارد.

البته گاهی خداوند انسان‌ها را مورد آزمایش قرار می‌دهد تا ببیند این انسانی که مدعی ایمان است در ایمان خود صادق است یا خیر؟ لذا فراز و نشیب‌هایی برای وی پدید می‌آورد. خداوند در قرآن می‌فرماید که ما انسان‌ها را گاهی به خیر و گاهی به شر امتحان می‌کنیم تا روشن شود آیا انسان به درستی از نعمت‌ها استفاده می‌کند یا نه و آیا شکر نعمت‌ها را به جای می‌آورد یا خیر؟ خداوند وعده داده است که اگر انسان شکر نعمت‌ها را به جای آورد، آن را افزایش می‌دهد. لذا این فراز و نشیب‌ها به صورت طبیعی در زندگی انسان وجود دارد. گاهی ممکن است انسان را از طریق یک بیماری آزمایش کند تا مشخص شود که آیا انسان در قبال آن بیماری، کفر می‌گوید یا برای درمان آن به دکتر مراجعه می‌کند. لذا با این امتحان‌ها جوهره وجود انسان شکوفا می‌شود.

ایکنا ـ آیا اساساً طرح این بحث‌ها را درست می‌دانید؟ چه ضرورتی دارد که برخی مسئولان و افراد دارای تریبون، دائماً از لزوم عذاب کشیدن انسان برای رسیدن به بهشت سخن بگویند؟

اگر تبیین این موضوعات براساس این توضیحی که ارائه دادم باشد اشکالی ندارد اما اگر بگوییم خداوند فرموده که اگر قرار است وارد بهشت شوید باید سختی بکشید یا اصطلاحاً پِرِس شوید، حرف نادرستی است. مگر نعوذ بالله خداوند عقده‌ای دارد که بخواهد برای دادن نعمت، انسان را عذاب دهد. اتفاقاً خداوند می‌گوید همه تنگناها را از جلوی شما برداشتم و حتی بعد از مشکلات، یک آسانی هم وجود دارد. در قرآن کریم آمده است: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا؛ پس بدان که به لطف خدا با هر سختی البته آسانی هست» (شرح / 5)

لذا وقتی گزینشی حرف بزنیم این مشکلات هم پدید می‌آید و اگر حرفی را به صورت ناقص مطرح کرده و همه‌جانبه مطرح نشود به جای اینکه عاملی مثبت باشد زمینه تمسخر دیگران را فراهم می‌کند، در این شرایط هم خود انسان را از جایگاهی که دارد ساقط و هم متأسفانه اصل دین را زیر سؤال برده و باعث تحقیر و استهزا دین می‌شود.

ایکنا ـ تا چه حد باید سخنان مسئولان و افراد دارای تریبون براساس مطالعات علمی باشد تا زمینه سوءاستفاده فراهم نشود؟

متأسفانه بسیاری از سخنرانی‌ها بدون مطالعات علمی و توجه به نیازهای مخاطب است. بنده زمانی در روستا منبر می‌رفتم که در یکی از ایامی که شاید بعثت بود و از بلندگو هم پخش می‌شد حرفی مطرح کردم که روز بعد یک پزشک جلوی بنده را گرفت و گفت آیا به این سخنان اعتقاد داری؟ بنده گفتم بله مبنای فلسفی و عرفانی هم دارد و قابل توجیه است اما بعد از اندکی تأمل به این نتیجه رسیدم که ممکن است مخاطب بنده نتواند مباحث فلسفی و عرفانی را درک کند لذا تصمیم گرفتم بر اساس توانایی مخاطبان سخن بگویم.

از سوی دیگر گاهی اوقات ممکن است افرادی بریده‌ای از سخنان این سخنران را بردارند و در شبکه‌های اجتماعی پخش کنند بدون اینکه بدانیم قبل و بعد از آن چه بوده است لذا روحانیون و سایر گویندگان مراقب باشند که هر حرفی را مطرح نکنند مگر اینکه مستند باشد و همان حرف مستند هم به درستی تببین شود تا مبادا زمینه کج‌فهمی را فراهم کند.

ایکنا ـ مسئله دیگر این است که متأسفانه برخی از کسانی‌که چنین سخنانی را بیان می‌کنند حرف‌شان با عمل آنها همخوانی ندارد و در بسیاری از موارد خودشان صاحب خانه‌ها و ثروت‌ آنچنانی هستند. ریشه پدید آمدن چنین وضعیتی را چه می‌دانید؟

این نکته‌ جای تأمل زیادی دارد. این افراد که مسئول به معنای عامل هستند باید در عرصه عمل نیز به گونه‌ای اقدام کنند که با زندگی مردم سازگاری داشته باشد. مخصوصا اگر روحانی باشند باید بدانند که بنده روحانی در برابر مردم به عنوان عالم به دین، مسئولیت دارم. قرآن بارها گفته است چرا چیزی می‌گویید که به آن عمل نمی‌کنید؟ وقتی این آقایان، خودشان به گفته‌های قرآن و معصومین عمل نمی‌کنند نباید چنین مسائلی را در میان مردم مطرح کنند چراکه رویه‌ای نادرست است و تبعات زیادی دارد.

ما باید پای حرف مردم بنشینیم و عمل ما به همان شکلی باشد که در میان مردم مطرح می‌کنیم. دعایی مربوط به امام زمان(عج) وجود دارد که وقتی به علما می‌رسد انتظار اول از عالم، زهد یعنی دلبستگی نداشتن به دنیا و امثالهم را مطرح می‌کند و دومین ویژگی این است که عالم باید خیرخواه باشد یعنی اگر خوبی دیگران را می‌‌خواهد عیب آنها را بپوشاند اما متأسفانه برخی از مسئولان این انتظارات را به خوبی برآورده نمی‌کنند؛ حتی یکبار مطلبی دیدم که به نقل از یکی از روحانیون سرشناس گفته شده بود که از وقتی بی‌حجاب‌ها وارد بورس شدند بورس سقوط کرد اما سؤال این است که این مسائل اقتصادی چه ربطی به مسئله بی‌حجابی دارد؟ لذا اگر همه‌جانبه و براساس مطالعات علمی حرف بزنیم چنین مشکلاتی پیش نمی‌آید.

انتهای پیام
captcha