به گزارش ایکنا، طی روزهای گذشته انتشار بخشی از اظهارات حجتالاسلام «مهدی دانشمند» در مورد موضوع تصدیق گفتن در تلاوت حاشیههای فراوانی را به دنبال داشت. در ادامه احمد ابوالقاسمی، قاری بینالمللی کشورمان، با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامی خود به این قضیه واکنش نشان داد و «حیدر حبالله»، از علما و محققان دینی لبنان، که چند سالی ساکن ایران است، در کانال تلگرامی خود مقالهای را در مورد تصدیق گفتن منتشر کرد.
حیدر حبالله سال ۱۹۸۹ درس خود را در حوزه «المدرسه الدینیه» در شهر صور آغاز کرد و در سال ۱۹۹۵ موفق به اتمام سطوح حوزه شد و پس از چند ماه شرکت در درس خارج بیع مرحوم شیخ محمد تقی فقیه و شیخ مفید فقیه، به ایران مسافرت کرد و نزد آیتالله سیدمحمود هاشمی شاهرودی حدود پنج سال درس خارج فقه و اصول را گذراند. در ادامه متن مقاله منتشرشده از نظر میگذرد؛
سوال[1]: به شیعیان ایراد میگیرند که میخواهند در هر چیزی با بقیه مسلمانها متفاوت باشند و برای این ادعا مثالی هم میزنند: همه مسلمین در انتهای قرائت قرآن میگویند «صدق الله العظیم» در حالی که شیعه میگوید: «صدق الله العلی العظیم». این «صدق الله العلی العظیم» از کجا آمده است؟ آیا واقعاً درست است که منظور از کلمه «العلی» در این جمله، امام علی(ع) است و به همین دلیل، امروزه شیعه، آن را در پایان قرائت قرآن، ذکر میکند؟
بیشتر بخوانید:
جواب: در حدیثی که آیت الله نمازی شاهرودی (متوفی 1405 هـ) در کتاب «مستدرک سفینة البحار» از «مسائل عبدالله بن سلام» نقل کرده چنین آمده است که عبد الله بن سلام از پیامبر(ص) پرسید: «قرآن را با چه چیزی شروع کنیم و به پایان بریم»؟ ایشان فرمود: «یا ابنسلام، ابتداءِ قرآن، بسم الله الرحمن الرحیم است و ختمِ آن، صدق الله العلی العظیم میباشد».[2].
مصدر و منبعِ قدیمیتر برای این روایت – که الان در دسترس ماست – کتاب بحار الانوار علامه مجلسی (1111 هـ) است.[3] اما با مراجعه به کتاب بحار الانوار – که آیتالله نمازی شاهرودی از آن نقل کرده – متوجه میشویم کلمهی «العلی» بین پرانتز واقع شده است که نشان میدهد – حداقل بنا بر برخی از نسخههای بحار الانوار – این کلمه نیامده است. اصلِ این حدیث در بحار الانوار طولانی است.
در ابتدای آن، عباراتی است از خودِ علامه مجلسی. ایشان در ابتدای این روایت مینویسد: «در برخی کتابهای قدیمی، این روایت را یافتم و لذا با همان الفاظش، در اینجا آوردم. همچنین این روایت را در کتاب «ذکر الاقالیم و البلدان و الجبال و الانهار و الاشجار» – با اختلافِ کمی در مضمونش و تفاوت بسیار در الفاظ – پیدا کردم. به برخی از آنها در سیاق این روایت اشاره کردم. این روایت بدین صورت است: مسائل عبدالله بن سلام – که نامش اسماویل بود و پیامبر(ص) وی را عبد الله نامید – از ابن عباس رضی الله چنین نقل میکند که وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله مبعوث شدند به علی(ع) دستور داد تا نامهای به کفار و نصاری و یهود بنویسد؛ پس علی(ع) نامهای نوشت که آن را جبرئیل بر پیامبر(ص) املا میکرد پس نوشت .[4]
این حدیث همانطور که اشاره کردیم طولانی است و علامه مجلسی به صورتِ «وجادة» – به حسب اصطلاحِ علماء حدیث – به آن دست یافته است. یعنی علامه مجلسی، این کتاب را در یک مکان دیده و ما نمیدانیم چگونه به دستش رسیده است؟ آیا نسخهای که به دست او رسیده، مورد وثوق است یا نه؟ سپس علامه این متن را از آن کتاب نقل میکند آن هم به همین شیوهای که خودش تصریح مینماید. پس علامه مجلسی، سند و طریقی به این کتاب ندارد و یا اینکه لااقل به ما نمیگوید طریقِ معتبری دارد که به عبد الله بن سلام – در قرنِ اول – برمیگردد؛ این در حالی است که بین علامه مجلسی و عبد الله بن سلام، 10 قرن فاصله است. لذا واقعاً سخت است به حدیثی همچون حدیث فوق آن هم بدین شیوه، اعتماد کرد؛ مگر اینکه بنا را بر قبولِ قاعده تسامح در ادله سند گذاریم و این قاعده را شاملِ چنین روایاتی نیز بدانیم.
در برخی از گزارشهای تاریخی چنین آمده که مسلمین در جنگ احزاب، این جمله را – صدق الله العلی العظیم – میگفتند بدون اینکه ذکر آن، مربط با قرآن کریم و پایانِ تلاوتِ آن باشد.
نراقی (1209 ه) هنگام بیانِ آدابِ تلاوت قرآن چنین مینویسد: «افتتاحِ قرائت با این جمله: «اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم» و اینکه هنگام فارغ شدن از قرائت هر سوره بگوید: صدق الله العلی العظیم و بلغ رسوله الکریم اللهم انفعنا به و بارک لنا فیه و الحمدلله رب العالمین».[5] اما نراقی، به ما نمیگوید مستند این جمله خاص برای ختمِ تلاوتِ قرآن چیست. بنابراین با توجه به تمام مطالب فوق، نمیتوان مستحب بودنِ ختمِ تلاوت به عین این جمله را از نظر شرعی ثابت کرد. حتی با تتبع در نصوص، مشخص میشود که جمله «صدق الله العظیم» در مصادری یافت میشود که در مقایسه با مصادرِ جمله «صدق الله العلی العظیم» تا حدودی، قدیمیتر است.
شیخ طوسی (460 ه) در «مصباح المتهجد» و نیز «کفعمی» در «المصباح»، درباره اعمال «أم داود» چنین مینویسد: «يُسْتَحَبُّ أَنْ يَدْعُوَ بِدُعَاءِ أُمِّ دَاوُدَ وَ إِذَا أَرَادَ ذَلِكَ فَلْيَصُمِ الْيَوْمَ الثَّالِثَ عَشَرَ وَ الرَّابِعَ عَشَرَ وَ الْخَامِسَ عَشَرَ فَإِذَا كَانَ عِنْدَ الزَّوَالِ اغْتَسَلَ فَإِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ صَلَّى الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ يُحْسِنُ رُكُوعَهُنَّ وَ سُجُودَهُنَّ وَ يَكُونُ فِي مَوْضِعٍ خَالٍ لَا يَشْغَلُهُ شَاغِلٌ وَ لَا يُكَلِّمُهُ إِنْسَانٌ فَإِذَا فَرَغَ مِنَ الصَّلَاةِ اسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ وَ قَرَأَ الْحَمْدَ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ سُورَةَ الْإِخْلَاصِ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ آيَةَ ال ْكُرْسِيِّ عَشْرَ مَرَّاتٍ ثُمَّ يَقْرَأُ بَعْدَ ذَلِكَ سُورَةَ الْأَنْعَامِ وَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ الْكَهْفِ وَ لُقْمَانَ وَ يس وَ الصَّافَّاتِ وَ حم السَّجْدَةِ وَ حم عسق وَ حم الدُّخَانِ وَ الْفَتْحِ وَ الْوَاقِعَةِ وَ الْمُلْكِ وَ ن وَ إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ وَ مَا بَعْدَهَا إِلَى آخِرِ الْقُرْآنِ. فَإِذَا فَرَغَ مِنْ ذَلِكَ قَالَ وَ هُوَ مُسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةِ- صَدَقَ اللَّهُ الْعَظِيمُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ- الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ الَّذِي لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ- وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ الْبَصِيرُ الْخَبِير».[6]
اما متنِ فوق – البته اگر به شکل دیگری نیامده باشد – نیز استحباب گفتنِ «صدق الله العظیم» هنگام ختمِ تلاوت قرآن را ثابت نمیکند. این متن اگر از نظر سندی هم صحیح باشد میتواند استحباب این جمله را فقط در اعمال أم داود ثابت نماید؛ وگرنه عموم و یا اطلاقی ندارد که شامل مواردِ دیگری از تلاوت قرآن شود. پس ما نصوص قرآنی و روایی نداریم که شکلِ خاصی از تصدیق[7] را برای ختم تلاوت قرآن، توصیه کند و لذا انسان میتواند پس از ختم تلاوت، از هر کدام از دو شکلِ مذکور – بدون هیچ فرقی میانِ آنها – استفاده کند. البته اگر کسی عقیده داشت که باید حتیالامکان، از اهل سنت، متمایز بود، استفاده از «صدق الله العلی العظیم» ترجیح دارد؛ اما این ترجیح به خاطرِ خودِ این جمله با قیودِ مذکورِ در آن نیست بلکه بدین خاطر است که این جمله یکی از مظاهرِ تمایز با اهل سنت میباشد.
در نتیجه اگر شیعه پس از تلاوت قرآن بگوید «صدق الله العلی القدیر» باز هم این تمایز حاصل شده است. اما در مقابل، ممکن است کسی بگوید ما اساساً چنین اصلی نداریم که بر مبنای آن لازم باشد حتیالامکان از اهل سنت متمایز باشیم و لذا برای اثباتِ هر تمایزِ خاص، نیاز به دلیلِ خاصی داریم؛[8] در این صورت، اگر شکلِ رایج ختمِ تلاوت، همان «صدق الله العظیم» است شاید مناسب نباشد وارد مسائلی شویم که بیش از این، وضعیت مسلمین و اتحادِ آنها را تحت الشعاع قرار میدهد؛ مگر اینکه برای چنین کاری، توجیهاتِ عقلی و شرعی داشته باشیم.
اما درباره این ادعا که شیعیان، «صدق الله العلی العظیم» را به این خاطر میگویند که مقصود از «العلی» در آن جمله، امام علی(ع) است؛ باید بگویم نه از مصادر و منابعِ شیعیان و نه از علما و مراجعِ آنها، چنین ادعایی ثابت نشده است؛ بلکه مقصود از این کلمه، توصیفِ خداوند متعال به عُلُوّ و عظمت است همان طور که عینِ همین توصیف در آخر آیة الکرسی و آیاتِ دیگر قرآن نیز آمده است؛ هر چند تعبیر «العلی الکبیر» در قرآن بیشتر از تعبیرِ «العلی العظیم» آمده است.
____________
[1] حب الله, اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع, ج 1 سوال 76.
[2] نمازی شاهرودی, مستدرک سفینة البحار, ج 8 ص 485.
[3] مجلسی, بحار الأنوار, ج 57 ص 243.
[4] مجلسی, ج 57 ص 241.
[5] نراقی, جامع السعادات, ج 3 ص 294.
[6] الطوسی, مصباح المتهجد, 807; کفعمی, المصباح للکفعمی (جنة الامان الواقعیة), 531.
[7] . یعنی گفتنِ صدق الله العلی العظیم و یا صدق الله العظیم و یا …
[8] . و این دیدگاه براساس مباحثی که قبلاً ارائه کردیم ترجیح دارد
انتهای پیام