به گزارش ایکنا، کرسی ترویجی «امکانسنجی و چگونگی استنباط نظریه معنویت از قرآن»، امروز 30 آذرماه، با ارائه محمدمسعود سعیدی، عضو هیئت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی پژوهشگاه علوم فرهنگ اسلامی و احمد شاکرنژاد، عضو هیئت علمی پژوهشکده اخلاق و معنویت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این نشست، محمدمسعود سعیدی بیان کرد: نیاز است بتوانیم معنویت را از قرآن طوری تعریف کنیم که با سایر افرادی که در این زمینه دیدگاهی دارند، مقایسه ایجاد کرد. گاهی اوقات رویکردها طوری است که مقایسه مشکل میشود، اما باید تا جای ممکن این امکان وجود داشته باشد. از اینجا باید دید نظریه معنویت را چطور باید از قرآن استنباط کرد. معنویت خود یک واژه جدیدی است که حتی در لغتهای گذشته نبودند و اگر کتاب لغت را ببینید، مشخص است که کلمه معنوی نیز واژه جدیدی است. بنابراین چطور میتوانیم این مفهوم را از قرآن استفاده کنیم؟ برخی میگویند که معنوی همان ایمان است. این معنا از پیشفرضهای ذهنی است که در تبیین آن از قرآن استفاده نشده است و هرکس همین آموختهها و تجارب را مبنا قرار میدهد؛ لذا در گام اول باید معنویت را نه به صورت پیشفرض، بلکه مصرح تعریف کرد و ببینیم این مفهوم در قرآن چه ویژگیهایی دارد.
وی افزود: برای تعریف معنویت، تمام تعاریف مشهور درباره معنویت را در نظر بگیریم، به ویژه تعاریفی که اختصاص به دین خاصی هم ندارد. ملاک دیگر اینکه تعریفی را بگیریم که مشهورتر است و دیگر اینکه از متفاهم عرفی استفاده کنیم؛ برای نمونه فرایند نسبتاً پایدار جستوجوی امر قدسی یکی از تعاریف است که این ویژگیهای ما را دارد. اولاً ناظر به دین خاصی نیست و بین همه تعاریف مشترک است و از فهم عرفی نیز خارج نیست و این تعریف یک مفهوم را نشان میدهد. همچنین باید ببینیم قرآن در مورد این مفهوم چه میگوید.
عضو هیئت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی پژوهشگاه علوم فرهنگ اسلامی تصریح کرد: نکته دیگر اینکه، باید ببینیم نظریه چیست که براساس برخی از بینشها که وجود دارد، یکی از مباحث این است که اگر در مورد یک مفهوم و پدیدهای بسترهای شکلدهنده را شناسایی کنیم و پیامدهای این پدیدهها را بررسی کنیم، یک نظریه دادهایم، البته پدیدههایی که در علوم بحث میکنند، واقعیتهای بیرونی است. بنابراین اگر در مورد معنویت نیز این کار را کنیم که چه بسترها، فرایندها و مؤلفههایی دارد و اسم آن معنویت را فرایند نسبتاً پایدار جستوجوی امر قدسی بگذاریم، این کار نظریهپردازی است و نظریه معنویت را شکل دادهایم؛ یعنی مجموعه گزارههایی که از نظر قرآن نشان میدهد، چه بسترهایی برای این فرایند وجود دارد.
وی گفت: روش نظریهپردازی نیز دادهمحور است و کدگذاریهایی میشود و اگر به نظریهای میرسیم، هم معنویت را تبیین کردهایم و هم نظر قرآن را آوردهایم و بعد هم این مطلب را فقط از قرآن استفاده کردهایم و ذهنیتهای خود را کنار گذاشتهایم و مبتنی بر این هستیم که از آیات قرآن استفاده کنیم، بدون اینکه از ذهن خود استفاده کنیم. آن چیزی که از ذهن خود مطرح میکنیم، این است که معنویت را این چنین قرار میدهیم. باید معنویت را تعریف کنیم که بگوییم مقصود ما این است.
در بخش دیگری از این نشست، شاکرنژاد به ارائه نظرات خود پرداخت و گفت: نفس اینکه از روشهای جدید برای حل معماهای قدیم استفاده میکنیم، کار مهمی است، ولی قطعاً هر نوع ابداعی ابهاماتی نیز تولید میکند که رفع آنها به تقویت کار کمک میکند. چالشی وجود دارد و آن اینکه بخواهیم معنویت را تعریف کنیم و سپس ویژگیها، مؤلفهها، بسترها و ... آن را بگوییم، میگویند که براساس متن مقدس بحث کنید، اما چالش این است که واژه معنویت را نداریم و حال که این طور است، چطور باید این کار را بکنیم؟ تعریفی را براساس چندین تعریف ارائه کرده و آن را ملاک قرار دادند و به سراغ دادهها رفته و تعریف خود را محک زدهاند و با پاسخ به سوالات دیگری مانند فرایندها و پیامدها سعی کنند، نظریهای را به معنای موسع صورتبندی کنند.
وی با بیان اینکه چند نوع ملاحظه باید رعایت کرد، اظهار کرد: یکی در مورد تعریف و یکی نیز مربوط به روششناسی و سوم هم اینکه آیا هدف ایشان از این کار برآورده میشود یا نمیشود و با این کار به هدف ایشان که دستیابی به نظریه معنویت است، میرسیم یا خیر که سومین بحث چالشی است که میتواند رقم بزند. ایشان میخواهند نظریهای ارائه شود که برای مدعیان جدید معنویت الزامآور باشد.
شاکرنژاد تصریح کرد: در مورد تعریف شیوه خوبی دارند و یک تعریف را از تعاریف دیگر اصطیاد کردند، اما به نظر بنده در این کارها دوباره به تعریف باید بازگشت و تعریف، بازتعریف میشود و این بازتعریف را در کار ایشان ندیدم و شاید هم انجام شده باشد؛ برای نمونه این مفهوم جستوجوگری که یکی از اضلاع مهم تعریف ایشان است، را شاید بشود با برخی از مفاهیم قرآن مانند صراط، سبل و بحث جهاد تفهیم کرد، اما جستوجوگری یک مفهوم جدید است. اینکه یکی از مؤلفههای اصلی تعریف را جستوجو قرار دهیم، یعنی این جستوجو مرکزی برای تعریف شده است و اگر این کار را نداشته باشیم، معنوی نیستیم، اما وزن این جستوجوگری از کجا آمده است؟ آیا وقتی به آیات مراجعه کرده و به تعریف بازگشته این مقوله تعریف شده یا نشده است؟ فرایند بازتعریف در این روششناسی باید روشن شود که چطور دیده شده است.
عضو هیئت علمی پژوهشکده اخلاق و معنویت افزود: نکته دیگر در مورد روش ایشان است. روشهای کمی و کیفی در علوم اجتماعی مربوط به کنشها و واکنشهای اجتماعی است. فرایندهای اجتماعی را میسنجد و خیلی دشوار است که از یک روشی که در علوم اجتماعی است برای تبیین و تحلیل متون بهره ببریم و باید حلقههای واسط زیادی بگذاریم تا به استفاده از آنها برسیم. اگر به من بگویند در مورد معنویت در قرآن کار کن، میگویم یک کار معناشناسانه است و اگر هم بخواهم از روششناسیهای مدرن استفاده کنم، به سراغ مواردی میروم که معناشناسانه است و یا به سراغ روشهای کمیتر و یا تحلیل محتوا میروم و یا روشهای کیفی را اتخاذ میکنم و با این کارها بهتر میتوانیم متن را بفهمیم.
وی در پایان بیان کرد: نکته دیگر اینکه در فرایند تحلیل با این چالش مواجه هستیم که یک کلمه را در ملازمات ببریم یا خیر و این نیازمند این است که به سراغ بحثهای معناشناسانه است برویم. برای نمونه کلمه عبد و عبودیت را آقای سعیدی در ملازمها قرار دادهاند. ما یک چالشی داریم که عبودیت یا عبد خودش دو معنا دارد؛ یک معنای عبد این است که ما بنده و تسلیم هستیم و یکی دیگر اینکه ستایشگر یک نفر هستیم و اساس کلمه عبد یا ایمان را بدون تحلیل روابط بینامتنی نمیشود فهمید و نمیتوان نظریه معنویتی از قرآن درآوریم که فقط مبتنی بر قرآن باشد، چون معانی واژگان را نیاز داریم و اگر بخواهیم این معانی را استخراج کنیم، باید به روابط بینامتنی توجه کنیم. عبد را وقتی میفهمیم که به بافت پیشاقرآنیاش نگاه کنیم یا به روایات توجه کنیم.
انتهای پیام