کد خبر: 3943598
تاریخ انتشار : ۰۷ دی ۱۳۹۹ - ۲۰:۱۲

نظر به «وجه الله»؛ نقطه بلند اخلاق فاطمی

حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش بیان کرد: فاطمه زهرا(س) به محضر پدر عرضه داشت که هیچ نیازی ندارم، مگر اینکه نظر کنم و خود را در محضر خدا ببینم که می‌شود توحید. نقطه بلند اخلاق فاطمی همین‌جا است که می‌گوید من همه ارتباطی که با معنویت برقرار می‌کنم، این است که می‌خواهم به «وجه الله» نظر کنم که برای خدا و به خاطر خدا باشم و این می‌شود یک اخلاق متعالی که مثال ندارد و این معنویت را حضرت زهرا(س) از پدرش حضرت رسول(ص) گرفته است.

به گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین هادی سروش، مدرس حوزه و پژوهشگر دینی، سلسله مباحثی را در باب «خطراتی که ایمان را تهدید می‌کند» در اینستاگرام ارائه می‌دهد. در ادامه، متن مباحث، 6 دی‌ماه را می‌خوانید که با تمرکز بر موضوع «بلندای اخلاق فاطمی» ارائه شده است:

سخن در باب خطرات برای ایمان به اخلاق رسید و به مناسبت این شب‌ها، به بررسی اخلاق فاطمی می‌پردازیم. یکی از راهکارهای مهم برای اخلاقی شدن و نفوذ اخلاق در نهان انسان، توحید و توجه به خدای متعال است. حفظ زبان و توجه به دیگران نیز از جمله این راه‌ها است. اما یکی دیگر از عوامل موثری که اخلاق را در انسان نهادینه می‌کند، توجه به خدا است که عارفان از توجه به خدا تعبیر توحید را مطرح می‌کنند و علمای اخلاق نیز از آن گاهی به خلوص یا اخلاص تعبیر می‌کنند. توحید یعنی همه توجه به خداوند باشد که انسان را اخلاقی می‌کند و انسان را به بلندای پُراُمیدی می‌رساند.

آیه 111 سوره طه، محل بحث این جلسه است که از آیات کلیدی قرآن محسوب می‌شود. همانطور که آیاتی که در جلسات گذشته نیز مطرح شد از جمله آیات مهم بودند. آیاتی که در جلسه قبل مطرح کردیم، از سوره فصلت و در باب عفو و مدارا بود که خداوند می‌فرماید: «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ». ما کتابی از قرآن بالاتر در انسان‌سازی نداریم. استاد ما علامه حسن‌زاده می‌فرمودند هر وسیله صنعتی را که می‌خرید، مانند چرخ خیاطی، یک دفترچه‌ای کنار آن است و آن کتابچه در مورد درست استفاده کردن از آن دستگاه است و به شما یاد می‌دهد که من چرخ خیاطی هستم، پارچه را به دهان من بگذارید تا بدوزم. مبادا پوست را به من عرضه کنید، چون من چرخ چرم‌دوزی نیستم.

قرآن، مهم‌ترین نسخه انسان‌سازی

انسان، صنعت بزرگ الهی است و خداوند در کنار او کتابچه‌ای قرار داد و باید با این راهنمایی، انسان ساخته شود و این کتاب، قرآن است. اگر با قرآن انس داشته باشیم و زندگی کنیم، هرچه بخواهیم در قرآن وجود دارد. این قرآن در کنار اهل بیت(ع) که گویش و مفسر و مبین قرآن هستند، ما را به هرچه بخواهیم می‌رساند. اما به آیه محل بحث در این جلسه می‌رسیم که بسیار تأثیرگذار است. خداوند فرمود «وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ.»

خداوند آیت‌الله بهاءالدینی را رحمت کند. در دهه شصت که تازه به قم رفته بودیم، شب‌های جمعه در مسجد کوچکی که در کنار منزلشان بود، درس اخلاق می‌گفتند و هر هفته شب جمعه یک آیه را می‌خواندند و همان را تکرار می‌کردند و موثر هم بود. یک شب جمعه‌ای که خدمت ایشان رسیدیم، این آیه را مکرر می‌خواند که «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ». این آیه سوره طه نیز چنین آیه‌ای است و بسیار موثر است. خداوند می‌فرماید همه هستی و هرچه در این عالم رخی می‌نماید و وجهی دارد و از عدم بیرون آمده و به وجود رسیده است و به قول عارفان وجه است و چهره‌ای دارد، در مقابل حضرت حق در مقام کرنش و تواضع هستند.

تفاوت اخلاق قرآنی و غیرقرآنی در چیست؟

اگر می‌خواهیم سهمی ببریم و حیاتی از آن حی داشته باشیم و قیامی از آن قَیوم مطلق داشته باشیم، راهش این است که به خلوص و توحید و خدا برسیم و فقط نیت‌ها الهی و خدایی باشد و این است که انسان‌ساز است و اخلاق را به صورت جدی در وجود انسان وارد می‌کند. در غرب در اخلاق رشدهایی کرده‌اند و کسی هم منکر نیست، اما اخلاقی که در قرآن و عترت مطرح است، تفاوت‌هایی دارد. آنها نوع‌دوستی و توجه به وجدان و منفعت‌گرایی دارند که اینها در اخلاق تأثیرگذار است، اما نقطه فقدانی که باید به آن توجه کنیم که در اخلاق قرآنی و فاطمی وجود دارد، عبارت از توحید و توجه به حضرت حق و خلوص است.

سخن در این جلسه همین است که اگر اخلاق برای خدا نباشد، شاید انسان را خسته کند، اما اگر معیار و محور خدا و توحید و خلوص باشد، انسان را بالا می‌برد و به او بها و ارزش بزرگی می‌دهد. لذا در بحث انفاق، در ابتدای سوره بقره فرمود: «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ»، یعنی انفاق و دیگر اعمال اخلاقی انسان‌های مومن این است که به غیب ایمان دارند و پسِ پرده را مورد توجه قرار داده‌اند که بسیار مهم است و جای آن در بحث‌های فلسفه غرب خالی است. در زمانی این مباحث را مطرح می‌کنیم که روزها و شب‌ها متعلق به حضرت مسیح(ع) است و تولد آن پیامبر بزرگ الهی است. اما ببینید چطور دین مسیحیت و حتی یهودیت را شرک فراگرفت. اما دینی که توحید در آن سیطره دارد، اسلام و مخصوصاً تشیع است و توحید خاستگاه بزرگ تشیع است و در میان همه اولیای الهی وقتی به اهل بیت(ع) نگاه می‌کنیم، می‌بینیم توحید در وجود آنها موج می‌زند.

در مکتب قرآن و اهل بیت(ع) اخلاق نقطه پایان نیست

سِرش این است که اخلاق نقطه پایانی نیست و این تفاوت اخلاق از دیدگاه قرآن و از دیدگاه غیرقرآن است. غیرقرآن اخلاق را نقطه پایان می‌داند و می‌گوید وقتی به اخلاق عمل کردید، تمام است و به سعادت رسیدید، اما اینطور نیست. عبارت مهم شیخ اکبر محی‌الدین عربی در فصوص الحکم این است که می‌گوید آن کسی به مقام قرب الهی رسیده که اول اخلاقی شده باشد و اخلاق را در وجود خودش پیاده کرده باشد. سپس می‌گوید باید آن اخلاق را چشیده باشد و صادقانه اخلاق را در وجود خودش پیاده کرده باشد و مرتبه مهم اینکه، از اخلاق به تعلق رسیده باشد. این عارف بزرگ می‌گوید باید از تخلق به تعلق رسید، یعنی از اخلاقی بودن باید به مرحله‌ای رسید که انسان تعلق به خدا پیدا کند و فقط خدا را ببیند.

نمونه‌هایی از اخلاق فاطمی

ما از اخلاق این را می‌خواهیم، نه صرف اینکه وجدانمان راضی باشد یا منفعت ببریم و به دیگران محبت کنیم. ما می‌خواهیم فقط خدا را ببینیم و توحیدمان قوی شود و ملاک در اخلاقی‌شدن این است. با این نگاه وقتی وارد اخلاق فاطمی می‌شویم، نکات مهمی می‌بینیم. روایتی را مرحوم صدوق در کتاب امالی نقل می‌کند که پیامبر خدا(ص) فرمودند فاطمه زهرا(س)، سیده زنان است از زنان اولین تا آخرین. یعنی از پیدایش تا انتهای خلقت اینطور است. امام صادق(ع) فرمود قبل از شما هزاران هزار عالَم و آدم خلق شد و به معاد خود رسیدند و بعد از شما نیز هزاران هزار عالم و آدم خلق می‌شود و به معاد خود می‌رسد. پس ما نمی‌دانیم قبل از ما چه مقدار عوالم و انسان بوده است. فاطمه زهرا(س) از اولین و آخرین، سیده نساء عالمین است.

در ادامه روایت، رسول خدا(ص) فرمود فاطمه پاره تن، نور چشم و میوه قلب من است. سپس پیامبر(ص) می‌فرماید وقتی فاطمه زهرا(س) در سجاده عبادت می‌ایستد، نور او عوالم فرشتگان را روشن می‌کند. خدا به فرشتگانش خطاب می‌کند که ای فرشتگان من، به بنده خوبم فاطمه زهرا(س) نگاه کنید. نکته مهم روایت این است که فرمود فاطمه زهرا(س) با قلب و باطن و با همه حقیقتش به عبادت من رو کرده است که همان توحید است که در مورد آن سخن می‌گوییم که باید محور اخلاق، خدا باشد. همه عالم رهسپار او است و او را می‌بیند و من نیز او را می‌بینم و اینجا است که خدا از فاطمه زهرا(س) تعریف می‌کند که به ملائک می‌گوید او با قلب و نهان و صداقت و حقیقتش روی به سوی من می‌آورد که می‌شود اخلاق متعالی.

روایت دیگر در این زمینه این است که رسول خدا(ص)، حضرت زهرا(س) را ملاقات کردند و پس از اینکه اشک رسول خدا(ص) جریان پیدا کرد، فرمودند ای فرزندم خدا برای تو سلام رسانده است. ببینید اگر کسی بتواند در مسیر توحید بیفتد و زندگی و اخلاق و نگاهش توحیدی باشد، به چه رتبه‌های بلندی می‌رسد و این اخلاق کجا و آن اخلاق‌هایی که در فلسفه‌های رایج دنیا مطرح است کجا. پیامبر(ص) به حضرت زهرا(س) فرمودند خداوند این پیغام را به شما می‌رساند که از من هرچه می‌خواهی طلب کن. حضرت(س) در پاسخ فرمودند ای رسول خدا(ص) به حضرت حق تعالی این مطلب را برسانید که لذت در خدمت خدا بودن و مناجات کردن با خدا، من را از اینکه از او دعایی کنم و سوالی کنم غافل می‌کند. چنان در لذت با او و مناجات با او سیر می‌کنم که از اینکه از او چیزی بخواهم و یا چیزی طلب کنم غافل می‌شوم.

فاطمه زهرا(س) به محضر پدر عرضه داشت که هیچ نیازی ندارم، مگر اینکه نظر کنم و خود را در محضر خدا ببینم که می‌شود توحید. نقطه بلند اخلاق فاطمی همین‌جا است که می‌گوید من همه ارتباطی که با معنویت برقرار می‌کنم، این است که می‌خواهم به «وجه الله» نظر کنم که برای خدا و به خاطر خدا باشم و این می‌شود یک اخلاق متعالی که مثال ندارد و این معنویت را حضرت زهرا(س) از پدرش حضرت رسول(ص) گرفته است.

انتهای پیام
captcha