حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی اکبرنژاد، تولیت مؤسسه فقاهت و تمدنسازی، در گفتوگو با ایکنا، گفت: فقه جواهر و تأکیدی که علما به خصوص امام(ره) داشتند از چند جهت قابل بررسی است؛ گاهی فقه جواهری در برابر جریانات روشنفکری مطرح میشود؛ مثلاً کسی روانشناسی و جامعهشناسی خوانده و برداشتی از آیات و روایات را بیان میکند، در حالی که تسلط چندانی هم ندارد. شبیه برخی جریانات روشنفکرانی که قبل و بعد از انقلاب دچار سوء برداشت شدند و عمدتاً بر یافتههای بشری تأکید میکردند تا قرآن و سنت. این رویکرد غلط است و از سخنان امام(ره) برداشت میشود که ایشان بر فقه جواهری تأکید میکردند تا برداشتهای ما گرفتار روشنفکری نشود. در حقیقت این امر رویکردی فنی و علمی در تفقه به دین است.
اکبرنژاد با بیان اینکه رویکرد دیگر آن است که فقه جواهری را به معنای فقه عقلایی مطرح میکنیم نه با روشهای مندرآوردی، اظهار کرد: مثلاً اهل تسنن اجماع، رأی و قیاس را درست کردهاند ولی فقه جواهری مبتنی بر ادله و روایات اهل بیت(ع) است که رویکرد عقلایی دارد. روشهایی که گاه عرفا و فلاسفه برداشتهای غیرعقلایی از آیات و روایات دارند و مراد از فقه جواهری رویکردی در تضاد با این سلوک تفسیری و تحلیلی است.
تولیت مؤسسه فقاهت گفت: گاهی مراد از فقه جواهری آن است که میخواهیم دین را براساس روشی که صاحب جواهر میفهمید بفهمیم، یعنی نباید از روش و سلوک فهم و اجتهاد ایشان خارج شویم که این برداشت اشتباه است و امام(ره) هم به این مورد پایبند نبودند. گواه این موضوع ابتکاراتی است که ایشان در فقه داشتند، همانطور که شهید صدر، آیتالله خویی، بروجردی و دیگران به سبک و روش اجتهادی صاحب جواهر پایبند نبودند، زیرا مانع خلاقیت است و رویکرد فنی به دین و اینکه منابع ما مبتنی بر عقل و سنت باشد اهمیت دارد.
وی اضافه کرد: اگر کسی گفت که قواعد عقلایی که شما در کتاب و سنت از آن استفاده کردهاید دوبرابر چیزی است که در اصول هست، اشکالی ندارد، زیرا ما را متوجه برخی خلأها میکند یا ممکن است کسی بگوید که ایراداتی در روش اجتهاد وجود دارد. باز هم اشکالی ندارد، زیرا اجتهاد در تطور بوده است. کتاب صاحب جواهر هم خالی از اشکال نیست، چون ایشان پیرو مشهور بود.
استاد حوزه علمیه گفت: صاحب جواهر قبل از اینکه سراغ آیات و روایات برود، نظر مشهور را بیان کرده و آن را سپر قرار داده و پشت سر آن حرکت کرده است لذا روایات ضعیفی را پذیرفته و ادله مخالف را تنقیص کرده، آن هم فقط به خاطر اینکه خلاف مشهور است؛ بنابراین نظریه خلاف مشهور از ایشان دیده نمیشود یا خیلی اندک است و این رویکرد ایستایی فقه است؛ فقیهی که قبل از دیدن ادله، شهرت را ملاک قرار دهد و ادله را براساس شهرت توجیه کند، فقه پویا و آزادی را شکل نمیدهد.
اکبرنژاد اضافه کرد: دلایل عقلی تقریباً در آثار ایشان متروک است و عمدتاً به کتاب و سنت و بیشتر به سنت پایبند است و این مورد جزو ضعفهای صاحب جواهر محسوب میشود. در مسائل حکومتی و تمدنی نیاز به دلایل عقلی بیشتر است. البته نه عقل روشنفکری بلکه عقل مصطلح دینی؛ بنابراین باید مراقب ادله مندرآوردی باشیم. ضمن اینکه باید ادله عقلایی را توسعه دهیم؛ مثلاً مباحث الفاظ اصول را در بسته جامع اجتهادی خودمان توسعه دادیم؛ اگر آقایان 20 قاعده آوردند آن را به صد قاعده توسعه دادیم که هر دو دسته عقلایی است یا ادبیات شارع را که در اصول از آن غفلت شده به صورت علمی عرضه کردیم. در برخی موارد هم روش حل مسائل باید اصلاح شود که منافاتی با فقه جواهری ندارد.
وی با تأکید بر اینکه باید نسبت میان مباحث فقهی اصولی را با مباحث کلامی مشخص کنیم، تصریح کرد: میتوانیم با تأکید بر روح سنت، روشهای اجتهاد را هم توسعه دهیم که نیاز روز است؛ یعنی نمیتوانیم در دنیای مدرن زندگی کنیم و تحولی را ایجاد نکنیم.
اکبرنژاد در پاسخ به این پرسش که تحولاتی که بر لزوم آن تأکید شد آیا در نتایج اجتهاد تفاوت ماهوی ایجاد خواهد کرد یا صرفاً ما مجبوریم متناسب با زمان به رویکرد انفعالی روی بیاوریم؟ مثلاً در بحث حجاب چه تغییری ایجاد میشود؟ اظهار کرد: در روایات آخرالزمان آمده که به جایی میرسیم که مردم استقبال چندانی از حقیقت دین نخواهند کرد؛ مراد بنده از فقه پویا، انفعال نیست، یعنی زن در مورد حجاب میتواند هر طور که خواست لباس بپوشد و وارد اجتماع شود و نباید سخت بگیریم.
وی افزود: اتفاقاً برعکس است. برخی اوقات ممکن است در اجتهاد به جایی برسیم که مردم نپسندند. طبق روایات، امام ظهور خواهند کرد و وقتی حقیقت دین را بیان میکنند، طوری مردم از دین فاصله گرفتهاند که خواهند گفت امام دین جدیدی را آورده است؛ ایشان دین جدید نیاورده بلکه احیاکننده دین خواهد بود، در حالی که بدعتها زیاد شده است. خداوند میان زن و مرد در مباحثی چون نفقه، شهادت، تمکین و ولایت تفاوت قائل شده و بنده گاهی در این سنتها مصرتر از فقهای گذشته هستم. مثلاً زن نمیتواند رئیسجمهور شود، بنابراین مراد بنده از فقه این نیست که فقه را پویا کنیم تا به جایی برسیم که غربیها 200 سال قبل به آن رسیدند. گرچه میپذیریم که فقه ما در برخی موارد بسیار مردانه نوشته شده اما بحث سر دفاع خوب از دین است. مثلاً در بحث طلاق ادله بیشتری وجود دارد که حقوقی را برای زن قائل است یا در مورد اجازه دادن به زن برای خروج از خانه و ... شدت زیادی به نفع مردان به خرج داده شده است. البته گاهی ما ممکن است به مر و حقیقت دین برسیم ولی ببینیم که چون جامعه بشری نامعقول است و از دین فاصله دارد، نمیپذیرد. در این صورت باید با تأکید بر حقیقت دین راهکارهای میانهای را مدنظر قرار دهیم.
تولیت مؤسسه فقاهت و تمدنسازی تصریح کرد: پویایی فقه یعنی با اقرار به حقایق دین، راهکارهای اضطراری پیش روی ما بگذارد، مثلاً در بحث حجاب، زن نباید با تبرج بیرون بیاید، ولی نباید حتماً چادر بپوشد، میتواند مانتوی بلند و غیربدننما بپوشد و رنگی نباشد که شهرت حساب شود یا بزکی که حتی زنان متدین هم دارند نباید برای مخاطب مرد جذاب باشد. حال که حاق حجاب مورد پذیرش نیست باید قدری تسامح به خرج دهیم؛ یعنی اگر کسی مراعات نکرد، لازم نیست پلیس بگذاریم و با خشونت برخورد کنیم.
اکبرنژاد اظهار کرد: اینکه نباید در اجرا سخت بگیریم، به معنای آن نیست که در مقام ابلاغ هم سخت نگیریم. باید بدیها و خوبیها را برای مردم بگوییم و مابقی به اختیار مردم مربوط است. باید حقیقت دین از جمله حجاب ابلاغ شود، ولی در مقام اجرا وقتی که مردم اقبالی ندارند، نیازی نیست که سختگیری کنیم.
انتهای پیام