آیا اقدام به ذبح اسماعیل از سوی ابراهیم(ع) غیرعقلانی بود؟
کد خبر: 3963052
تاریخ انتشار : ۱۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۲۰:۱۰
دانشیار پردیس فارابی دانشگاه تهران تشریح کرد:

آیا اقدام به ذبح اسماعیل از سوی ابراهیم(ع) غیرعقلانی بود؟

دانشیار گروه فلسفه پردیس فارابی دانشگاه تهران گفت: اگر به زندگی ابراهیم بنگریم، می‌بینیم اقدام به ذبح اسماعیل، پر از عقلانیت است، زیرا او یقین دارد که مالک همه چیز از جمله جان فرزندش، خداوند است و از طرف دیگر یقین دارد که مأموریتی به او داده شده است که باید کاملاً اجرا کند، بنابراین در کار ابراهیم، هیچ موضوع غیرعقلانی وجود ندارد.

نصیریبه گزارش ایکنا؛ منصور نصیری، دانشیار گروه فلسفه پردیس فارابی دانشگاه تهران، شامگاه 17 فروردین‌ماه در نشست علمی «ایمان و چالش‌های عصر جدید؛ بررسی و نقد دیدگاه کرکگور»، گفت: کرکگور از اندیشمندان الهیات مسیحی در قرن 19 و از تأثیرگذارترین فیلسوفان دین و بنیانگذار اگزیستانسیالیسم و ایمان‌گرای افراطی و حداکثری است؛ طرفداران ایمان‌گرای افراطی اعتقاد به دین و ایمان را در تقابل با عقل می‌دانند و می‌گویند اگر با معیار عقل بخواهیم سراغ ایمان برویم، ایمان باید رد شود. به تعبیری وی باور ایمان به خدا را کاملاً در تضاد با برهان و استدلال می‌داند و بیشتر گزار‌ه‌های دین را عقل‌ستیز یا عقل‌گریز می‌داند.

وی با اشاره به ویژگی‌های ایمان از منظر این فیلسوف بیان کرد: اولین ویژگی، ارادی بودن ایمان است؛ به این معنا که ایمان تصمیم حساب می‌شود و این تصمیم در مراحل حیات جزء آخرین و بالاترین مرحله است؛ اولین مرحله زندگی از نظر ایشان، مرحله زیبایی‌شناختی، دومین مرحله اخلاقی و سومین مرحله ایمانی یا زیست عاشقانه است؛ در مرحله اول، یعنی زیباشناختی، اصل حاکم بر زندگی، لذت بردن جسمانی از زندگی است که از طریق خوردن و آشامیدن و لذت جنسی و تفریح و هنر و ...تأمین می‌شود.

نصیری بیان کرد: در این مرحله انسان دنبال چشیدن همه لذت‌هاست و همواره دنبال تجربه‌های کاذب بی‌نهایت است؛ انسان به تدریج از این مرحله به ستوه آمد و لذت‌جویی را رها می‌کند و این پشیمانی از مرحله اول، مقدمه ورود به مرحله دوم یعنی مرحله اخلاقی است؛ در این مرحله ملاک گزینش‌ها، قواعد اخلاقی مانند راستگویی، وفای به عهد است؛ در این مرحله انسان گاهی لذات را زیر پا می‌گذارد تا به اخلاق پایبند باشد؛ نمونه کامل از منظر وی، سقراط است؛ سقراط حاضر شد جان خود را در راه رعایت اخلاق بدهد، زیرا شاگردانش مقدمه فرار وی را فراهم کردند، اما او نپذیرفت، زیرا فرار از زندان را با اینکه زندان حقی نیست، غیراخلاقی می‌دانست.

دانشیار دانشگاه پردیس فارابی دانشگاه تهران تصریح کرد: از دید کرکگور، ورود به مرحله سوم، نیازمند ترکیب تز و آنتی‌تز و ایجاد سنتزی به نام رسیدن به گناه ذاتی است؛ این گناه ناشی از شرافت و خوش طبعی ذاتی انسان است که باعث ایجاد یاس از گناه در وجود انسان و مقدمه‌ای برای ورود به مرحله ایمان می‌شود، یعنی انسان باید کاملاً خود را به خدا متصل کند تا گناه ذاتی که به وجدان او فشار می‌آورد، از بین برود. سنتز در اینجا به وجود می‌آید که انسان باید انتخاب کند که سرسپرده شود، نه اینکه صرفاً در چارچوب قواعد اخلاقی حرکت کند. 

وی افزود: اساس اندیشه وی این است که انسان در مرحله ایمان خود را در برابر اراده خدا تسلیم می‌کند و اصالت خود را می‌یابد؛ در اینجا ملاک، لذت‌جویی و قواعد اخلاقی نیست، بلکه اطاعت از امر الهی بدون چون و چراست؛ در اینجا حتی قواعد اخلاقی هم به علت تبعیت و سرسپردگی مطلق از خدا فدا می‌شود و گاهی عمل ایمانی بر خلاف اخلاق است و مهم اطاعت خداوند است. وی ابراهیم(ع) را شهسوار ایمان می‌داند که بدون چون و چرا بزرگترین انتخاب را کرد، در حالی که ذبح فرزند از لحاظ اخلاقی و از منظر دیگران کاملا غیراخلاقی و کاری اشتباه است. 

ایمان عاشقانه؛ کلید حل تناقض‌نماهای دینی

نصیری اظهار کرد: اخلاق اجازه نمی‌دهد فرزندی که کاری نکرده مجازات و ذبح شود؛ وی کلید حل این تناقض‌نما را اطمینان کامل یا ایمان عاشقانه می‌داند؛ وی ایمان را کاملاً ارادی می‌داند و بر آن تأکید دارد و آن را بدون ملاک می‌شمارد. همچنین ویژگی دیگر ایمان را شورمندی و خطرپذیری می‌داند، زیرا ایمان با استدلال و سنجش به دست نمی‌آید. ویژگی دیگر هم متعهدانه بودن ایمان است. ویژگی دیگر هم تناقض‌نمایی در ایمان است و باید به تناقض‌نمایی تن بدهیم.

وی افزود: ایشان بر داستان ابراهیم(ع) تأکید زیادی کرده است، زیرا نوعی تناقض دیده می‌شود؛ اولا ابراهیم نمی‌تواند ثابت کند که صدای خدا را شنیده، ولی باور دارد که شنیده است و اقدام به ذبح می‌کند، در حالی که معرفت موجه فیلسوفانه ندارد؛ یعنی این ایمان، عقلانی نیست، حضرت ابراهیم هم می‌خواهد فرمان خدا را اطاعت کند که ذبح فرزند است و هم نمی‌خواهد فرزندش کشته شود و این تناقض‌نما وجود دارد.

نصیری با طرح این سؤال که چرا وی اینقدر به عقل حمله می‌کند؟ تصریح کرد: یکی از دلایل آن علاقه‌مندی به هگل است؛ وی می‌گوید باورهای دینی از طریق عقل اثبات نمی‌شود، زیرا همواره اشتباه محتمل است؛ عقل یقینی نیست و فقط احتمال به ما می‌دهد. او معتقد است اگر استدلال شود، ایمان به دست نمی‎‌آید‌؛ اولین دلیل وی تخمین است، یعنی بیشترین نتیجه قابل حصول از طریق استدلالات عقلی، صرفاً تقریب و تخمین است، نه یقین، ایمان ذاتاً دل مشغولی بی‌حد و حصر به خداست و دل مشغولی بی حد و حصر مستلزم یقین درونی داشتن است و این یقین صرفاً از طریق درون قابل تحصیل است. 

دانشیار گروه فلسفه پردیس فارابی دانشگاه تهران، تصریح کرد: کرکگور شورمندی را ویژگی پایان‌ناپذیر ایمان می‌داند، لذا باید از طریق تصمیم باید به ایمان و یقین برسیم تا این شورمندی وجود داشته باشد. نه گفتن به عقل و استدلال و استقبال از خطرپذیری لازمه شورمندی است.

ایمان اساساً امر ارادی مطلق نیست

نصیری در نقد دیدگاه‌های وی، تصریح کرد: آیا ایمان واقعا امری ارادی است یا مقدمات آن ارادی است؟ ایمان دو وجه دارد؛ اول ایمان گزاره‌ای یعنی ایمان می‌آوریم که ابراهیم(ع) پیامبر خداست یا غیرگزاره‌ای است؛ یعنی ایمان می‌آورم به ابراهیم(ع). سوای این موضوع، فرض کنیم که گفته کرکگور درست است، یعنی ایمان ارادی است، ولی آیا انتخاب بدون ملاک وجود دارد؟ هیچ انتخابی در انسان رخ نمی‌دهد، مگر اینکه مرجحی دارد. بنابراین اراده، بی‌ملاک نیست، وی بر جَست‌زدن به ایمان به مسیحیت تأکید دارد، ولی ممکن است کسی به یهودیت و اسلام جَست بزند. بنانهادن ایمان بر تصمیم غیرعقلانی موجب نامعقول بودن آن است و برداشت وی از التزام به دین اشکال اساسی دارد.

دانشیار گروه فلسفه پردیس فارابی دانشگاه تهران اظهار کرد: نقد دیگر بر سخنان وی در قالب این سؤال است که آیا چیزی به نام شورمندی کورکورانه وجود دارد؟ آیا لازمه شورمندانه بودن غیرعقلانی است؟ اگر ایمان را دغدغه اصلی و غایی انسان بدانیم، انسان نباید نسبت به آن بی طرف باشد، ولی آیا این دغدغه نباید از روی تعقل و برهان و استدلال باشد؟ ایمان مستلزم گذشتن از امور دنیوی و ایثار عظیم است که باعث شورمندی می‌شود.

وی با طرح این سؤال که آیا ایمان با عقل ضدیت دارد؟ گو اینکه کرکگور به آن معتقد است، اظهار کرد: به لحاظ عقلی و درون دینی این حرف غلط است، زیرا دین فریاد می‌زند که شما باید از روی عقل و استدلال ایمان بیاورید، و از لحاظ عقلی هم تا ترجیحی نباشد، کسی ایمان نمی‌آورد.

آیا کار ابراهیم(ع) غیرعقلانی بود؟

نصیری اضافه کرد: حال این بحث مطرح است که مسئله حضرت ابراهیم(ع) چگونه حل می‌شود؟ آیا کار ابراهیم غیرعقلانی بود؟ اگر به زندگی ابراهیم بنگریم، می‌بینیم که بت‌ستیزی وی کاملاً عقلانی است، براهین وی در مبارزه با بت‌پرستی کاملا عقلانی است، همچنین در ذبح می‌توان جواب داد که اقدام به ذبح پر از عقلانیت است، زیرا او یقین دارد که مالک همه چیز از جمله جان فرزندش، خداوند است و از طرف دیگر با خدا مواجهه است و یقین دارد که مأموریتی به او داده شده است و چون در این خواسته هیچ ابهامی ندارد، باید کاملاً اجرا کند، بنابراین در اقدام ابراهیم هیچ موضوع غیرعقلانی وجود ندارد.  

انتهای پیام
captcha