ابتنای بر دین و پاسخ به نیازهای انسان معاصر؛ دو ویژگی معنویت نوین اسلامی
کد خبر: 3964857
تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۶

ابتنای بر دین و پاسخ به نیازهای انسان معاصر؛ دو ویژگی معنویت نوین اسلامی

عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در نشست «معنویت و انسان معاصر» بیان کرد: امروزه نیازمند یک بازخوانی جدی برای معنویت اسلامی هستیم و باید از معنویت نوین اسلامی صحبت کنیم، زیرا ارائه صرف صورت‌بندی‌های قدیمی از معنویت اسلامی برای انسان معاصر چندان راهگشا نیست و به همه پرسش‌های او پاسخ نمی‌دهد. این معنویت باید دو بال داشته باشد و هم بر آیات و روایات مبتنی باشد و هم ناظر بودن بر پرسش‌های روز انسان است.

به گزارش ایکنا، وحید سهرابی‌فر، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، شب گذشته، 26 فروردین، در دومین جلسه از دوره تخصصی عرفان و معنویت که به همت مؤسسه بین‌المللی حکمت برگزار شد، با موضوع «معنویت و انسان معاصر» به ایراد سخن پرداخت که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

پس از افولی که در ساحت باور دینی و ایمان تجربه کردیم، امروزه شاهد این هستیم که امر قدسی مجدداً به میان مردم بازگشته است؛ یعنی رونق باور و ایمان بیش از پیش شده است و این پرسش وجود دارد که در این اقبال عمومی معنویت دینی چه جایگاهی دارد. آنچه که بازگشت به آن رخ داده است، لزوما دین سنتی نیست، یعنی در بازگشتی که امروزه در مورد اقبال به امر معنوی و بازگشت امر قدسی داریم، این اقبال ترکیبی است از آنچه به معنویت‌های جدید و سنتی وجود دارد. پرسش این است که معنویت دینی در این شرایط چه کاری می‌تواند بکند و مشخصاً مراد ما از معنویت اسلامی است، چه اینکه معنویت دینی می‌تواند در ادیان دیگری نیز بررسی شود، اما چیزی که مد نظر ماست، معنویت اسلامی است و باید دید معنویت دینی برای انسان معاصر در زمینه معنای زندگی چه کاری می‌تواند بکند؟

یکی اینکه متولیان امر دین به معنویت‌های جدید مشغول هستند و اینکه نشان دهند اینها چه کمبودهایی دارند و عمدتاً معطوف به دنیا هستند و اینکه صبغه زندگی دنیوی در اینها برجسته است و به دلیل مبانی گرته‌بردارانه‌ای که دارند می‌توانید ناسازگاری‌های مختلفی در اینها ببینید. این یکی از کارهاست، اما اگرچه این مسئله مهم و امری لازم است، اما بخش دیگری از ماجرا وجود دارد که جدی‌تر است.

بازخوانی معنویت اسلامی

تصور من این است که امروزه نیازمند یک بازخوانی جدی برای معنویت اسلامی هستیم و باید از معنویت نوین اسلامی صحبت کنیم، زیرا ارائه صرف صورت‌بندی‌های قدیمی از معنویت اسلامی برای انسان معاصر چندان راهگشا نیست و به همه پرسش‌های او پاسخ نمی‌دهد. وقتی از معنویت نوین انسانی سخن می‌گوییم مراد ما این است که اولاً اسلامی است و مبتنی بر آیات و روایات است و ثانیاً ناظر به انسان امروزین صحبت می‌کند و به پرسش‌هایی که امروزه برای انسان معاصر مطرح است، می‌پردازد و کارش تکرار آنچه در گذشته بوده، نیست. لذا دو بال خیلی مهم دارد؛ یکی ابتنا بر اسلام و دیگری لحاظ کردن ویژگی‌های انسان معاصر.

باید دیدن این معنویت اسلامی که برای انسان معاصر است، چه ویژگی‌هایی دارد. یک کلان‌پروژه است و در ابتدای راه هستیم. مرحله اول این است که ضرورت ماجرا را کشف کنیم؛ لذا مطالب بنده مقدمه و قدم‌های اولیه‌ای است که در این راه باید برداشته شود. اولین نکته برای اینکه بتوانیم معنویت اسلامی خود را برای انسان معاصر قابل فهم و قابل قبول کنیم، این است که اساساً تفسیر و فهم ما از دین یک فهم معنوی باشد؛ یعنی دین را به عنوان نظامی که از بخش‌های مختلفی تشکیل شده که عبارت از اعتقادات و ... هستند، در ذیل یک کلان‌روایت معنوی بفهمیم.

معنویت؛ غایت اصلی دین

در این نگاه، غایت اصلی دین، معنویت است و تک‌تک احکام قرار است انسان را به دگرگونی معنوی برسانند و در همه این باورها باید روح معنوی دیده شوند. بر این اساس نگاهی که به بخش‌های مختلف دین داریم و وزنی که برای بخش‌های مختلف فرض می‌کنیم، تابع اولویتی است که دین معرفی می‌‎کند؛ یعنی تابع این است که اساس امور معنوی هستند و دیگر مطالب از باب مقدمه برای آن امر معنوی هستند و این مسئله در اندیشه بزرگانی طرح شده است. این طور نیست که مورد غفلت باشد و بزرگانی از اهل معنا بوده‌اند که به این مسئله التفات داشتند، چون اساسش در آیات و روایت ما وجود دارد.

مثلاً در مثنوی داریم که می‌گوید «دوزخست آن خانه کان بی‌روزنست، اصل دین ای بنده روزن کردنست». اساس و غایت دین این است که یک روزنی را برای ما به سوی عالم ماورا بگشاید و این هدف اصلی دین است و اگر انسان‌ها در خانه‌ای زندگی می‌کنند که تاریک است و راهی به بیرون و عالم معنا ندارد، مولوی معتقد است که دوزخ همین است؛ یعنی در جایی باشید که روزنی به نور نباشد و شما در تاریکی به سر ببرید و دین آمده تا ما را نجات دهد و راه را برای ما باز کند و مقدمات را برای رسیدن به غایات طی کنیم؛ لذا وقتی دین را می‌فهمیم و از آن سخن می‌گوییم یک روح معنوی بر کلیت فهم دین باید حاکم باشد.

کاهش بحث‌های نظری

نکته دیگر که وجود دارد و در معنویت نوین حائز اهمیت است و به برخی از آسیب‌هایی که امروزه وجود دارد، اشاره دارد این است که ما وقتی از دین سخن می‌گوییم به دو نوع می‌توانیم سراغ دین برویم؛ گاهی سراغ دین رفتن ما و دین‌شناسی ما مبتنی بر یک مبانی بسیار مفصل و حجیم می‌شود و از یکسری مقدمات بعید با کلی مباحث فلسفی و کلامی و تاریخی تشکیل می‌شود و در هر شاخه علمی بحث‌های زیادی داریم که شاید پایانی هم نداشته باشند. اگر بخواهیم تمام مسائل حل نشده تاریخ را ابتدا حل کنیم و سپس به معنویت برسیم یک مسیری را انتخاب کرده‌ایم که شاید نشود طی کرد.

راه دیگر اینکه این بحث‌های نظری را به قدر نیاز کاهش دهیم و به اندازه‌ای که لازم است بدان بپردازیم و سعی کنیم یک شروع ساده حداقلی داشته باشیم؛ یعنی آن طور که در عصر پیامبر(ص) ایمان آوردن رخ می‌داد. این آیه از قرآن بسیار الهام بخش است که فرمود: «رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ»، یعنی خدایا ما شنیدیم که یک منادی صدا می‌کند که ایمان آورید. ما نیز آن منادی را می‌شناختیم و به او اعتماد داشتیم و به او ایمان آوردیم. خدایا این را قبول کن. گناهان ما را ببخش و ما را با نیکان قرار بده. خیلی راحت و ساده بدون اینکه نیازمند حل کردن غوامض فلسفی باشد این ایمان مطرح می‌شود.

پاسخ به نیازهای انسان معاصر

این یکی از نیازهای ما است که وقتی از معنویت سخن می‌گوییم، خیلی نزدیک و خیلی راحت این کار را بکنیم و کار را مبتنی بر یکسری مقدمات بعید نکنیم که ممکن است بحث‌های زیادی حول آن مطرح باشد و به راحتی به نتیجه نرسد و شاید آن قدر هم این مباحث محوری و اساسی نباشند. بنابراین اینکه ما یک شروع راحت و آسانی را در پیش بگیریم، یکی از نکاتی است که می‌شود به آن پرداخت.

در مورد این شروع آسان، ما علاوه بر اینکه به پیغام پیامبر(ص) اعتماد می‌کنیم، نکته دیگری که وجود دارد و کمک می‌کند این است که وزن کار و تلاش ما در این رویکرد، معطوف به این است که بتوانیم به نیازهای انسان معاصر بپردازیم. در اینجا ما معنویت را از این انسان شروع می‌کنیم و می‌بینیم که او چه مشکلاتی را دارد. مثلاً ممکن است معنای زندگی و پوچی یکی از مشکلات ما باشد که این زندگی چه هدف و ارزشی دارد. ما پوچی می‌بینیم و این مشکل قرن بیستم است و یکی از دلایل اقبال به امر قدسی را می‌شود در اینجا رصد کرد. یا ما نیازمند تعالی و فراروی از این عالم مادی هستیم و در وجود خود یک ساحت معنوی هم حس می‌کنیم و بخشی از کمالات ما در ساحت معنوی ما نهفته است و ما نیاز داریم که این توانایی‌ها را شکوفا کنیم.

انتهای پیام
captcha