چرا جهان اسلام انتظارهای قرآنی از انقلاب اسلامی دارد
کد خبر: 3968461
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۷:۵۷
حجت‌الاسلام میرزایی تبیین کرد:

چرا جهان اسلام انتظارهای قرآنی از انقلاب اسلامی دارد

عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) العالمیه در مراسم افتتاحیه نخستین نمایشگاه مجازی قرآن کریم به بیان برخی دلایلی که باعث می‌شود جهان اسلام انتظارهای قرآنی از انقلاب اسلامی ایران داشته باشد، پرداخت.

چرا جهان اسلام انتظارهای قرآنی از انقلاب اسلامی داردبه گزارش خبرنگار ایکنا، در بخشی از مراسم افتتاحیه نخستین نمایشگاه مجازی قرآن کریم که صبح امروز، 11 اردیبهشت‌ماه با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد، حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی میرزایی، عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) به صورت وبیناری به بیان سخنانی پرداخت. مشروح سخنان این قرآن‌پژوه در ادامه آمده است:

«در ابتدا، قدردانی می‌کنم از استاد فرهیخته و قرآنی جناب آقای دکتر فقهی‌زاده که در رأس حرکتی بزرگ و مبارک برای احیای قرآن قرار دارند. نقش محوری و هدایتگرانه دکتر سید‌عباس صالحی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی که خود شخصیتی قرآن‌پژوه و دارای آثار ارزشمند قرآنی است، نیز قابل تقدیر است و همچنین آرزوی قبولی عبادتِ خدمت به قرآن کریم که از والاترین اعمال این ماه مبارک است. وقت بنده بسیار محدود است و ناچارم بی‌مقدمه وارد اصل مطلب شوم:

به سه دلیل باید از انتظار‌های قرآنیِ جهان اسلام از انقلاب اسلامی ایران سخن گفت:

1- انقلاب اسلامی ما پدیده‌ای جهانی است (جهان اسلامی و جهانی) و چالش‌ها و تهدیدها و فرصت‌های آن هم رهیافت جهانی دارد. بدون عبور از چالش‌ها و تهدیدهای جهانی و بهره‌گیری از فرصت‌های جهانی، فرصت بقا و ماندگاری نخواهد داشت.

2- مرجعیت و حاکمیت علمی و عملی قرآن کریم، عامل نظری و عملی منحصر به فرد و بی‌جایگزین انقلاب اسلامی برای تحقق اهداف خود و حتی بقای خود است. تمسک ثقلینی به قرآن تنها راه بهره‌گیری درست از تجربه‌های معصوم در تاریخ است. سنت و عترت و حتی خود پیامبر محکوم مرجعیت قرآنی بوده‌اند، در نتیجه قرآن کریم همواره مرجعیت فهم و تفسیر و بهره‌برداری از سنت خواهد بود.

3- جهان اسلام، در عرصه قرآنی دارای ظرفیت‌های بسیار گسترده‌ای است. این ظرفیت‌ها کاملاً فرامذهبی است. با رهیافت مذهبی شبکه‌های قرآنی در جهان اسلام به مرکزیت انقلاب و جمهوری اسلامی قابل ساماندهی و بازتولید نیستند. برای نمونه ظرفیت‌های جهان اسلام در فعال‌سازی نقش‌های قرآنی در اسلامی‌سازی علوم انسانی بسیار قابل استفاده است. این حرکتی با سابقه چند دهه فعالیت است. مجله المسلم المعاصر و اسلامیه المعرفه و...

از این رو سخن از انتظارات جهان اسلام در این موضوع بسیار مهم است. منظور این نیست که علمای نماینده کشورهای مسلمان لیستی از انتظارات خود در‌باره قرآن از جمهوری اسلامی بیان کرده باشند، بلکه مقصود، وضعیت جهان اسلام در دو قرن گذشته است که در آن اراده‌ای پدید آمد برای برون‌رفت از دو بحرانِ:

1- عقب‌ماندگی و انحطاط تاریخی از تمدن‌سازی قرآن‌بنیان (‌به تعبیر مالک بن نبی از زمان صفین، این سیر و شیب تند انحطاطی یافت.)

2- مواجهه و برخورد تمدنی با غرب که آشکارا (با تهاجمات نرم و سخت و استعمار قدیم و جدید) در پی نابودی ظرفیت‌های تمدن‌ساز اسلام بوده و بی‌تردید بسیج تمام امکانات جهانی نرم خود را نیز در تحققِ قرآن‌هراسی و مقابله با «بیداری قرآنی جهان اسلام» از مهمترین برنامه‌های او بوده است. جهان اسلام از زمانی که اراده کرد با این بحران مقابله کند و به دنبال راه برون‌رفت گشت، به خاطر نبودِ «‌نهضت بیداری قرآنی» در ضلالت‌های بزرگی گرفتار شد. ضلالت قوم‌گرایی، ضلالت سکولاریسم، ضلالتِ قرآن‌بسندگی (‌که در قالب تمسک به قرآن در واقع به حذف قرآن از جریان زندگی کمر بستند) و دیگر ضلالت‌ها و انحراف‌ها که یا ناشی حدیث بسندگی یا قرآن‌بسندگی یا قدرت‌زدگی و حکومت‌گراییِ اموی و عباسی و اخوانی و...

ضعف جایگاه و مرجعیت علمی قرآن و موقعیت آن در روش‌های فهم و تبیین دین، به ویژه عدم توسعه تفسیر قرآن، با رهیافت‌های اجتماعی تحت انواع سنت‌گرایی‌ها (حتی سنت‌گرایی معاصر که اخیراً به دنبال تفسیر هم بر آمده‌اند) باعث شد که انتظار مسلمان معاصر از قرآن کریم در این حد بماند. این البته فاجعه بود. زیرا تمسک به حاکمیت قرآن کریم راه منحصر به فرد و بی‌جایگزین برای برون‌رفت از این فتنه‌ها و بحران‌ها و انحطاط‌های فراگیر بود و هست و دیگر منابع از جمله سنت معصوم، در جایگاه خدمت و صیانت و تبیین و تطبیقِ این مرجعیت عمل کرده‌اند و ابداً در حد جایگزین آن نبود و نیست.

جهان اسلام برای برون‌رفت از دو ابرچالش وجودی خود (انحطاط تاریخی که بر اثر حوادثی رخ داده بود و نیز جریان استعماری غرب که تا امروز ادامه دارد) غالباً دو رهیافت و مسیر را برگزید:

1-پیروی از غرب و کلیشه‌برداری و گرته‌برداری از هم بحران‌ها و هم راه‌حل‌ها که به سکولاریسم و قوم‌گرایی و لیبرالیسم و گاه سوسیالیسم و دیگر ایسم‌های مرتبط با شرق و غرب بود. (‌قرآن در این مکاتب و طرح‌ها و پروژه‌ها اعتبار و جایگاهی یا مطلقاً ندارد یا در حد امری شخصی و معنویتی سکولار و..‌) «طهطاوی»، «طه حسین اول»، «سراحمدخان»، «تقی زاده»، «ملکم خان» و «لطفی السید» و سیلی از شخصیت‌های جهان اسلام جریان توفنده‌ای از غرب‌گرایی و غرب‌زدگی را به عنوان راه حل معضلات جهان اسلام برشمرده‌اند. تکلیف این جریان‌ها معلوم بود. قرآن در آن ها یا نقشی ندارد یا اصولاً تفسیر سکولار از آن شد مانند «علی عبدالرازق»، «محمد آرکون»، «محمد شحرور».

2-بازگشت به اسلام و ابتنای نهضت بر این بازگشت راه دوم بود. در این جا هم مکاتب و جریان‌های بزرگی پدید آمد، برخی طرح‌ها را نیاوردم چون ادعای برون رفت از چالش را مبنای خود ندارند، بلکه نوعی برخورد و انفعال با برخی از دیگر مکتب‌ها اساس کار آنهاست مانند معنویت‌گرایی تصوفی با هدایت امارات:

1- عقلگرایی و روشنفکری دینی همواره در حال لغزش به سکولاریسم و غرب است. با غرب آغاز نمی‌کند، اما احتمال سقوط آن می‌رود. در واقع این جریان منبع اصلی تغذیه نیروی انسانی و فکری همان جریان است. غرب‌گرایی از این جریان برداشت می‌کند و حساب بانکی فعال اوست.

2- سلفیت و ظاهرگرایی سنت و حدیث محور با همه شاخ و برگ‌ها و طیف‌های تند و گاه تکفیری و ویرانگر آن ناکارآمد و آماده لغزیدن به تکفیر و فتنه و تخریب و حتی سکولاریسم است.

3- اسلام قدرت محور و سیاسی اخوانی و حزب التحریری (‌خلافت): اخوان ترکیه، تونس، مصر و سوریه...

4- قرآن بسندگی: پدیده‌ای بسیار خطرناک و در عین حال ناشی از سنت‌گرایی آسیب‌زا و انحرافی است. قرآن‌بسندگی حرکتی کاملاً واکنشی است. «شحرور»، «ابوالقاسم حاج حمد» و «جمال البنا» را ببینید که شاید مثلث سترگ این جریان هستند. تقریباً بنا را بر سنت به معنای حدیث و آن هم حدیث اهل سنت نهادند و راه نجات را در انکار سنت و بی‌اعتبار دانستن آن دیدند و لغزش در سکولاریسم و اومانیسم و... پدید آمد.

5- اسلام قرآن‌بنیانِ تمدنی با روش عقلی و سنت معصومانه. در این مکتب به رهبری امام رضوان الله علیه و امتداد آن از سوی حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای هر سه محور، قرآن، عقل و عقلانیت و سنت در کنار هم شبکه‌ای غیر قابل گسست و کاملاً منعطف و کارآمد و بسیار فراگیر را می‌سازند. مرجعیت و حاکمیت مطلق با قرآن کریم است. روش برداشت از آن عقلانی و مرتبط با زمان است و روش اعمال عقل در قرآن کاملاً مبتنی بر بررسی و استفاده از تجربۀ معصوم در فهم قرآن و تطبیق و اجرای آن است.

رهیافت اسلامی تمدنی انقلاب بدون بازگشت مرجعیت بنیان به قرآن کریم و رخداد شیفتی از دیگر مرجعیت‌ها به این سو قابل تحقق نیست.

تقریباً تمام پروژه‌های بزرگ جهان اسلام مانند وحدت، تمدن، امت، توسعه و... منوط به محوریت‌بخشی و ابتنای بر مرجعیت قرآن کریم است.

کشف عوالم معنایی و ابرشبکه‌های به هم پیوسته قرآنی، مقدمه فراخوانی به مرجعیت علمی قرآنی است.

نهضت فهم علمی از قرآن ناسخ تصور متعارف بین علما از قرآن یعنی باور به ظنی الدلالة بودن کتاب الله خواهد بود. مرجعیت علمی قرآن با این اعتقاد فاسد در تناقض است. کتاب‌الله قطعی الدلاله است، اما عده‌ای البته به این علم نمی‌رسند. این ظنی الدلالة بودن وصف انسان است نه کتاب الله!

مرجعیت معرفتی قرآن معادلات جهان را بر هم می‌زند و از نو می‌سازد و اولویت‌های جهان اسلام را بازتولید و متحول می‌سازد. استواری و استحکام و مقاومت‌پذیری در بافت و ساختار اندیشه و الگوهای عملی ما پدید می‌آورد. «ان هذا القرآن یهدی للتی».

دو جریان انفعالی در دو سطح آکادمیک و فرهنگ عمومی ما درباره قرآن قابل مشاهده است. پدیده انفعالی در سطح آکادمیک اشتغال اقشار دانشگاهی و آکادمیک به قرآن و علوم آن در نقشه مطالعات استشراقی و مسئله‌های آنان، نه مسئله‌های جهان اسلام. دومین انفعال، از الگوهای متعارف جهان اسلام در اهتمام به قرآن بود که این امر هم نسبتی با اولویت‌ها و بایسته‌های قرآنی انقلاب جهانی و قرآنی اسلامی ایران نداشت ... مزایای نسبی و مختصات قرآنی ما در هر دو سطح آکادمیک پژوهشی و سطح فرهنگ عمومی جامعه مشهود نیست. گام دوم انقلاب در عرصه قرآنی را از همین مناسبت با شکوه افتتاح کنیم. در آغاز گام دوم انقلاب در عرصه قرآنی این سوال مطرح است که انتظارهای قرآنی جهان اسلام از انقلاب اسلامی چیست؟ این پرسشی بنیادین است.

به نظر می‌رسد تا زمانی که زبان و ادبیات گفتمان انقلاب اسلامی زبان و ادبیات قرآنی نشود امتداد اسلام در قالب امت تمدن شکل نخواهد گرفت.

ظلمت‌ها و فتنه‌های سیاه که سراسر تاریخ مسلمانان را فراگرفته ناشی از مهجوریت تنزیل و تأویل قرآن و سنگر گرفتن مسلمانان در پشت خاکریزهای خودساخته و... است.

انتهای پیام
captcha