معاصریت عاشورا در گرو خوانش هرمنوتیک دینی است
کد خبر: 3990708
تاریخ انتشار : ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۷
نجاتی حسینی در گفت‌وگو با ایکنا:

معاصریت عاشورا در گرو خوانش هرمنوتیک دینی است

یک جامعه‌شناس معتقد است: عاشورا اگر با خوانش هرمنوتیک دینی و گفتمان الاهیاتی همراه باشد، برای تبدیل شدن به یک امر معاصر که برای زمان‌های بعد از خود می‌تواند مسئله و راه حل ارائه دهد و روشنگری کند، مناسب است، چون برخی از گزاره‌های کلامی و آیینی عاشورا، فرازمانی و فرامکانی‌اند و از خصیصه انسان‌گرایی الاهیاتی، وجودی، معنوی و اخلاقی برخوردارند.

جامعه‌شناسی عزاداری

عاشورا از جمله وقایع مهم تاریخ اسلام است که همواره مورد خوانش و قرائت‌های متعدد سنتی و نواندیشانه قرار گرفته است. در این میان، قرائت جامعه‌شناختی از عاشورا به مطالعه ابعاد و زوایای اجتماعی این رخداد عظیم و همچنین نوع مواجهه و تأثیرپذیری اجتماعی و فرهنگی افکار عمومی از این حادثه می‌پردازد. این نوع قرائت جزو قرائت‌های نواندیشانه از رخدادهای تاریخی است. خبرنگار ایکنا در اصفهان، درباره قرائت‌ها و خوانش‌های جامعه‌شناختی از عاشورا و نقش آیین‌ها و مناسک عاشورایی در فهم و خوانش این حادثه، گفت‌وگویی با سیدمحمود نجاتی حسینی(خراسانی)، دین‌پژوه و مدیر گروه دین انجمن انسان‌شناسی ایران داشته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید: 

آنچه در این گفت‌وگو می‌خوانید: 

جنبش اصلاح دینی با امام حسین(ع) آغاز شد
شریعتی نوعی پارادایم حسین‌شناسی فرهنگی اجتماعی شکل داد
مطالعات شریعتی درباره شهادت و عاشورا متاثر از منطق اتیک است
ایرانیان بیشترین قرابت فکری و عقیدتی را با حسین بن علی(ع) و قیام وی دارند
مردم امام حسین(ع) را آن‌گونه که می‌فهمند، بروز می‌دهند و روایت می‌کنند
آیین‌ها تجلی عواطف و احساسات و هیجانات فردی، جمعی و گروهی هستند
تهییج خاصیت آیین‌هاست
آیین‌ها نحوه نگاه ما به امام حسین(ع) را مشخص می‌کنند
آیین‌ها نمایش فیزیکی باورها و رفتارهای مذهبی هستند
آیین‌ها و مناسک، اجتماع مذهبی را سرپا نگه داشته‌اند
امام حسین(ع) نباید فقط در محرم 61 باقی بماند
امام حسین(ع) را نه یک اسم، بلکه یک رسم بدانیم
امام حسین(ع) انسانی رادیکال محسوب می‌شود
معاصرت عاشورا در گرو خوانش هرمنوتیک دینی است

ایکنا ـ با توجه به اینکه تفسیر و تحلیل‌های مختلفی از واقعه عاشورا ارائه شده است، آیا می‌توان این واقعه را به لحاظ اجتماعی و جامعه‌شناختی نیز مورد تحلیل قرار داد؟ در این صورت، واقعه عاشورا چه دستاوردهای اجتماعی و جامعه‌شناختی در طول تاریخ داشته است؟

همه پدیده‌هایی که می‌توانند بر جامعه تأثیر بگذارند و از آن تأثیر بپذیرند، موضوعی برای مطالعه در انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی هستند، از جمله پدیده‌‌ای مثل دین؛ بنابراین می‌توان شخصیت‌ها و رخدادهای تاریخی مذهبی مهم مثل عاشورا را نیز مورد مطالعه قرار داد. این یک قاعده است و شکی نیست که می‌توان از منظر جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی دین، عاشورا و محرم و آیین‌ها و مناسک عزاداری را مورد بررسی قرار داد. مسئله بر سر نحوه مطالعه و تحلیل این پدیده‌هاست، از این نظر که هر چند تحلیل پدیده‌های دینی مثل سایر پدیده‌ها از حیث اصول عام تابع قواعد منطق تحلیل اجتماعی است، ولی با توجه به اینکه بخشی از این پدیده‌ها، دنیوی و ملموس و محسوس است و بخشی دیگر به اصطلاح جامعه‌شناسان و انسان‌شناسان دین، به امر مقدس مربوط می‌شود، علاوه بر اینکه باید اصول عام درباره آنها رعایت شود، یک سری اصول خاص نیز باید در خصوص آنها مورد مطالعه قرار گیرد، چون پدیده‌های دنیوی صرف نیستند. درباره قیام حسین بن علی نیز قاعدتاً این موضوع صادق است، به‌ویژه بعد از انقلاب که نگاه اجتماعی به تحلیل واقعه عاشورا از نظر کمی و کیفی رشد کرده، فارغ از انتقادات وارد بر این ادبیات، بحث بر سر این است که چگونه می‌توان قیام حسینی را فهمید، چگونه آن را به زبان علوم اجتماعی بیان کرد و چگونه از این تفسیر برای امروز بهره برد.

وقتی ادبیات فرهنگی اجتماعی مرتبط با عاشورا و محرم را مورد بررسی قرار می‌دهیم، می‌بینیم که تلاش آنها، فهم انگیزه‌ها و زمینه‌های جمعی و اجتماعی منتهی به قیام حسین بن علی(ع) علیه نظام یزیدی، ویژگی‌های جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی کربلا که آن را به سرزمینی حادثه‌خیز تبدیل کرده و تبعات و پیامدهای اجتماعی این واقعه بوده است. البته معتقد نیستم که همه کارهای انجام شده موفق به پیروی از چنین منطقی شده‌اند، ولی به هر حال تلاش آنها قابل توجه بوده است.

یکی از شخصیت‌هایی که به‌صورت بسیار خاص توانسته تفسیری کاملاً جامعه‌شناختی از زمینه‌های قیام امام حسین(ع) و همچنین نتایج و پیامدهای آن به دست دهد، مرحوم شریعتی است. تمام کارهایی که ایشان راجع به حسین‌شناسی، عاشوراشناسی، محرم‌شناسی و کربلاشناسی انجام داده، در واقع نگاهی فرهنگی اجتماعی از بیرون به آیین‌ها و مناسک و همچنین خود قیام است، برای اینکه نشان دهد حرکت و انگیزه، اجتماعی و فرهنگی بود.

در تمام متون از قول امام حسین(ع) تصریح شده است که ایشان برای اصلاح دین امت جد خود قیام کرد. در واقع، اصلاحات دینی موضوعی بسیار مهم در جهان ادیان و جهان اسلام محسوب می‌شود که با امام حسین(ع) آغاز شد. شریعتی یک پارادایم حسین‌شناسی فرهنگی اجتماعی را شکل داد که امروز نیز ادامه دارد و در بسیاری از پژوهش‌هایی که انجام می‌شود، همچنان منطق تحلیل و نوع نگاه شریعتی به حسین‌شناسی، عاشوراشناسی، کربلاشناسی و محرم‌شناسی وجود دارد که می‌خواهند نشان دهند این قیام، عملی اجتماعی فرهنگی بود که با نیات، انگیزه‌ها و خلوص دینی انجام شد، توسط کسی که امامت شیعی را بر عهده داشت و در خودش رسالتی برای مبارزه با نظام یزیدی می‌دید. امام حسین(ع) با نظام یزیدی مواجه بود که اقتصاد، سیاست، فرهنگ و فکر خاص خود را داشت و علمای خاصی در اطراف آن وجود داشتند که حتی برایش حدیث جعل کرده و سرکوب قیام حسینی را توجیه می‌کردند.

وقتی می‌خواهیم به رخدادی دینی مثل عاشورا و قیام حسین بن علی(ع) نگاه کنیم، معمولاً انسان‌شناسان و جامعه‌شناسان دین از دو روش استفاده می‌کنند؛ اِمیک(نگاه از درون) و اِتیک(نگاه از بیرون). امیک، نگاه همدلانه، تفسیرگرا و معناگراست که می‌خواهد از دید عاملان و کنشگران دینی که به این حادثه شکل دادند، نگاه کند. طبیعتاً از این منظر باید ببینیم خود امام حسین(ع) قیام خود را چگونه تفسیر، معرفی و تبلیغ می‌کند که همه این‌ها هم در روایات سنتی کاملاً مشخص است. متأسفانه تا جایی که من اطلاع دارم، اکثر پژوهش‌های انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی که در ایران انجام شده و بخشی از آنها را رصد کرده‌ام، کمتر با نگاه امیک به سراغ فهم قیام امام حسین(ع) رفته‌اند. حتی کارهای شریعتی درباره شهادت و عاشورا ضمن اینکه خیلی تلاش می‌کند تا به نگاه امیک نزدیک شود، ولی باز هم در منطق اتیک قرار می‌گیرد که خیلی جامعه‌شناختی است، برخلاف نگاه امیک که خیلی انسان‌شناختی، تفسیرگرا و تفهم‌گراست.

نگاه اتیک بیشتر دنبال این است که جامعه چه شرایطی ایجاد کرده که به شکل‌گیری پدیده‌های اجتماعی از جمله پدیده‌های دینی منجر می‌شود و چگونه کنشگران تحت تأثیر ساختارها و نهادها به عمل سیاسی اجتماعی از جمله کنش دینی دست می‌زنند. نمی‌خواهم بگویم نگاه اتیک بد و مذموم است، اتفاقاً در فهم پدیده‌های دینی از جمله قیام امام حسین(ع) و آیین‌ها و مناسک مذهبی هم به نگاه امیک و هم به نگاه اتیک نیاز داریم و این دو نگاه، مکمل و متمم هم هستند، ولی آنچه اتفاق افتاده، بیشتر نگاه اتیک بوده است.

به هر حال، ماحصل هر دو نگاه این بوده که یک‌سری زمینه‌ها و انگیزه‌های اجتماعی و فرهنگی در جغرافیای تاریخی و فرهنگی کربلای سال 61 هجری قمری وجود داشته که به بروز این قیام منجر شده و یک سری خصایص سیاسی در اجتماع دینی وجود داشته که امامت شیعی را مطالبه می‌کرده و حسین بن علی(ع) باید این مطالبه را به انجام می‌رسانده و این رسالت ویژگی اجتماعی و فرهنگی پیدا کرده که امروز هم وقتی به آن نگاه می‌کنیم، تأثیرات اجتماعی و فرهنگی خاص خود را دارد. یکی از مهم‌ترین این تأثیرات، همین استمرار آیین‌ها، شعائر و مناسک مذهبی است که با عنوان مناسک عاشورایی و محرم از آنها یاد می‌شود و در خود این آیین‌ها همچنان تلاش بر این است که زمینه‌ها، انگیزه‌ها و نتایج قیام امام حسین(ع) مدام بازخوانی و دوباره وجهه هویت شیعی بازسازی و اجتماع دینی تقویت شود.

ایکنا ـ اگر بخواهیم درباره رویکرد و مواجهه ایرانیان با واقعه عاشورا در طول تاریخ صحبت کنیم، به نظر شما این رویکرد و مواجهه چگونه بوده است و در این خصوص به چه نتایجی می‌توان دست یافت؟

ایرانیان به‌عنوان یک جریان فکری و عقیدتی در جهان اسلام که بیشترین قرابت فکری و عقیدتی را با حسین بن علی(ع) و قیام وی دارند، چون درون جهان تشیع تعریف می‌شوند، بیشترین و بهترین مواجهه کمی و کیفی را با واقعه عاشورا داشته‌اند. این مواجهه را از چند نظر می‌توان مورد بررسی قرار داد؛ یکی مواجهه آکادمیک و دانش‌پژوهانه که تلاش می‌کند با متد علمی، به شناخت و فهم رخداد دست پیدا کند و دیگری، مواجهه مردم عادی که هر دو مواجهه همچنان استمرار دارد.

مواجهه نخبگان و دانش‌پژوهان به شکل‌گیری ادبیات عاشوراپژوهی و حسین‌پژوهی منجر شده است، یعنی اگر این دو مفهوم را جستجو کنید، حداقل 360هزار عنوان در گوگل به دست می‌آید، صرف‌نظر از اینکه چند درصد از آنها مفید خواهد بود، ولی به نظر من، بخش اعظم آنها ادبیات بسیار خوبی است، هر چند بخش عمده‌اش با نگاه دانش سنتی توسط حوزویان و روحانیون تولید شده و بیشتر نگاهی سنت‌گرایانه به عاشورا دارد، ولی بخشی از آنها ادبیات بسیار خوبی است و در این ادبیات، چند سویه وجود دارد که نشان می‌دهد ایرانیان این انگیزه و کنجکاوی را داشته‌اند که قیام امام حسین(ع) را از منظر دانش‌پژوهانه نیز مورد بررسی قرار دهند؛ مثلاً در این مواجهه، تاریخ‌نویسی، سندشناسی، شعر عاشورایی، مقتل‌نویسی و روضه‌نویسی مرتبط با این واقعه انجام شده است. در واقع، ژانر عاشوراپژوهی در دل مطالعات شیعی، همچنان یک ژانر ادبی و هنری بسیار قوی با آمار زیاد است و دست‌کم اگر همین امروز بخواهیم به ادبیات خوب اشاره کنیم، به نظر می‌رسد حدود 50 تا 60 کتاب خوب راجع به عاشورا نوشته شده است.

بخشی از این ادبیات و ژانر عاشوراپژوهی به تحریفاتی اختصاص یافته که خودی‌ها و غیرخودی‌ها راجع به این واقعه شکل داده‌اند و دو مورد از مهم‌ترین متن‌هایی که به این تحریفات شکلی و محتوایی اشاره کرده‌اند، یکی حماسه حسینی مرحوم مرتضی مطهری است که محصول سخنرانی‌های ایشان از سال 1347 تا 1353 در مسجد جامع نارمک تهران بوده که بعد از انقلاب با عنوان حماسه حسینی منتشر شد و آن سخنرانی‌ها نیز موجود است و دیگری، مطالبی که مرحوم شریعتی راجع به تشیع صفوی و تشیع علوی و امام حسین(ع) دارد.

وجه دوم این مواجهه، شکل‌گیری آیین‌ها، شعائر و مناسک است. از مردم عادی که انتظار نمی‌رود راجع به این رخداد کار دانش‌پژوهانه انجام دهند، ولی آنها می‌توانند نوع مواجهه خود را در قالب آیین‌ها بروز دهند. هر مذهب از جمله تشیع یک وجه آکادمیک و دانش‌پژوهانه دارد که در الهیات، اخلاق، عرفان، فقه و فلسفه خلاصه می‌شود و یک وجه عمومی دارد که خود را در آیین‌ها جلوه‌گر می‌کند. آنچه امروز با عنوان آیین‌ها، شعائر و مناسک عاشورایی می‌بینیم و بیشتر در فرم مداحی، مرثیه‌خوانی، نوحه‌خوانی، تعزیه، تئاتر دینی و هیئت‌های عزاداری دیده می‌شود، وجه عمومی محسوب می‌شود و می‌توان بررسی کرد که این آیین‌ها، مناسک و شعائر با چه چالش‌ها و مسائلی مواجهند و تا چه اندازه توانسته‌اند قیام امام حسین(ع) را به درستی بفهمند، انتقال دهند و بازسازی و بازتولید کنند.

ایکنا ـ آیا این دو وجه آکادمیک و عمومی با هم در تعامل بوده و یکدیگر را تحت تأثیر قرار داده‌اند؟

بله، این دو رابطه‌ای با هم داشته‌اند و آن رابطه این بوده که آیین‌ها از برخی متن‌هایی که راجع به قیام امام حسین(ع) تولید شده، استفاده کرده‌اند. همان‌طور که می‌دانید، اشکال اولیه عزاداری‌های امام حسین(ع) در قالب هیئت‌های عزاداری، تعزیه، مرثیه و نوحه‌خوانی، به زمان آل بویه یعنی قرن چهارم هجری قمری یا قرن 10 میلادی برمی‌گردد که مذهب شیعه توسط این سلسله در بسیاری از مناطق ایران و در بغداد مستقر شد و هر چند در طول تاریخ فراز و نشیب‌هایی داشته، در برخی مواقع خیلی اوج گرفته و بعضا خفیف بوده، ولی به هر حال رواج داشته و به همان میزان که ادبیات عاشوراشناسی، حسین‌شناسی، مقتل و روضه شکل می‌گرفته، وجه عمومی درآیین‌ها و مراسم از این‌ها استفاده می‌کرده است، مثلاً برای اولین بار در دوره صفویه، وقتی ملامحسن واعظ کاشفی کتاب «روضة‌الشهدا» را در ذکر مصائب امام حسین(ع) نوشت، به متنی تبدیل شد که روضه‌خوانان از آن برای گزارش کردن روایت کربلا استفاده می‌کنند و همان‌طور که می‌دانید، روضه‌خوانی، خواندن کتاب روضة‌الشهدا بوده و مجالس روضه، محافلی بوده که این کتاب در آنجا خوانده می‌شده، فارغ از انتقاداتی که به چنین کتابی وارد است.

می‌خواهم بگویم این وجه تعاملی نیز وجود داشته و کارگزاران و کارفرمایان و کنشگرانی که آیین‌ها و مناسک و شعائر مذهبی مربوط به محرم و عاشورا را اجرا می‌کردند، ناگزیر بودند به برخی متون مراجعه کنند. در دوره‌ای، مراجعه به مقتل‌هایی مثل لهوف بوده و بعد به شعرایی که شعر می‌گفتند، مراجعه می‌شده است. هر چه جلوتر آمدیم، مراجعه به این متن‌ها کمتر شده و بیشتر به متون جدیدتری که خود کنشگران تولید می‌کردند، ارجاع داده می‌شد.

از طرف دیگر، نوعی رابطه تقابلی و اعتراضی نیز میان متن‌ها یعنی میان جهان دانش‌پژوهانه و جهان عمومی در جهان تشیع راجع به قیام امام حسین(ع) وجود داشته است، به این صورت که بسیاری از دانش‌پژوهان آیین‌ها، مراسم و شعائر محرم را از نظر شکلی و محتوایی مورد انتقاد قرار می‌دادند، چون معتقد بودند برخلاف متون دانش‌پژوهانه که منقح بوده و سندها را درست گزارش می‌کرده، روضه‌خوانان و مداحان و مرثیه‌خوانان و وعاظ برای اینکه بتوانند عواطف را به جوش بیاورند و جنبه رمانتیکی واقعه را تقویت کنند، خواسته یا ناخواسته تحریفاتی را در این روایت‌ها ارائه داده‌اند، مثلاً متن‌های عاشوراشناسی و حسین‌شناسی مرحوم شریعتی، مطهری و امثال آنها به خرافات و آسیب‌هایی که در آیین‌ها و مراسم رواج پیدا کرده، معترض هستند.

این رابطه تعاملی و تقابلی هنوز همچنان ادامه دارد. امروز نیز وقتی دین‌پژوهان راجع به قیام امام حسین(ع) صحبت می‌کنند، یک وجه کار آنها اعتراض به خرافات ترویج شده و شکل برگزاری مراسم است، فارغ از درست یا نادرست بودن این انتقادات. حتی برخی روحانیون سنتی در طول یکصد سال گذشته، به‌ویژه از اواخر دوره قاجار تا زمان معاصر، همچنان نسبت به شکل و فرم اجتماعی برگزاری مراسم و محتوای فرهنگی و عقیدتی آنها معترض هستند، مثلاً معتقدند غنا و شعر و سرود آهنگین و ریتمیک به سمت موسیقی پاپ در دل این آیین‌ها و مراسم رواج پیدا کرده است، یعنی برخی به ترانه‌خوان و خواننده تبدیل شده‌اند و دیگر مداح نیستند و از سبک‌های پاپ و حتی هیپ هاپ استفاده می‌کنند.

این یک واقعیت اجتماعی است، یعنی تنوع روایت و گزارش از عاشورا و قیام امام حسین(ع) در متون دانش‌پژوهانه به یک سمت و در آیین‌ها و مناسک و شعائر به سمت خاص خودش رفته که برخی انسان‌شناسان دین معتقدند این طبیعت و اقتضای این آیین‌هاست، یعنی این آیین‌ها تجلی عواطف و احساسات و هیجانات فردی، جمعی و گروهی هستند، به رفتار و کردارهای جمعی جهت می‌دهند، ارتباط ما را با متافیزیک و جهان غیب و عوالم غیردنیوی برقرار می‌کنند و نمایش باورها، نوع نگاه و تجلی اعتقادات ما هستند. در واقع، مردم امام حسین(ع) را آن‌گونه که می‌فهمند، بروز می‌دهند و روایت می‌کنند و این طبیعتاً ممکن است با برداشتی که یک نخبه دین‌‌پژوه از امام حسین(ع) دارد، متفاوت باشد و این طبیعت زندگی فرهنگی و اجتماعی است که چهره‌ها و رخدادهای مقدس را همان‌گونه که دوست دارد، می‌فهمد. بنابراین، هر چه جلوتر آمدیم، این آیین‌ها و شعائر و مناسک عاشورایی، مردم‌پسندتر شده و از آن فرم و شکل سنت‌گرایانه یکصد سال پیش و حتی پنجاه سال پیش دور شده‌اند و این به اقتضائات زمانه و تأثیرات فرهنگ مردم‌پسند برمی‌گردد.

برای نمونه، امروز مداحی‌هایی که با ابزارهای موسیقی پیشرفته خوانده می‌شود، بیشتر به دل می‌نشیند، ولی اگر با ابزارهای سنتی و قدیمی خوانده شود، کمترین تأثیر را دارد و این را بیشتر هیئت‌های مذهبی متوجه شده‌اند. هر چه جلوتر آمدیم، این هیئت‌ها شکل‌های مدرن‌تر پیدا کرده و از ابزارهای موسیقی مدرن بیشتر استفاده کرده‌اند، برای اینکه بتوانند تهییج کنند. تهییج خاصیت آیین‌هاست، یعنی آیین‌ها ما را انتخاب می‌کنند، ما آیین‌ها را انتخاب نمی‌کنیم. آیین‌های مذهبی هستند که به ما می‌گویند باید چه کار کنیم، ما به آیین‌ها نمی‌گوییم باید چه کار کنند. در واقع، آیین‌ها نحوه نگاه ما به امام حسین(ع) را مشخص می‌کنند و این در اختیار ما نیست و به نظر می‌رسد جبر جهانی شدن فرهنگی مشخص می‌کند که آیین‌ها به چه صورتی ادامه پیدا کند و چگونه باید حسین(ع) را فهمید و بهتر است که چگونه فهمیده شود.

ایکنا ـ اشاره کردید که یکی از تأثیرات تلاش برای فهم واقعه عاشورا، ایجاد و استمرار مناسک بود. اگر این را به‌عنوان یکی از دستاوردهای واقعه عاشورا بپذیریم، به نظر شما تأثیر عکس آن نیز وجود داشته است؟ یعنی استمرار آیین‌ها و مناسک بوده که خاطره واقعه عاشورا را زنده نگه داشته و اگر این آیین‌ها و مناسک نبود‌‌‌، امروز چیزی از این واقعه نمی‌دانستیم؟ همان‌طور که برخی معتقدند این آیین‌ها و مناسک باعث تازگی و طراوت واقعه عاشورا شده، آیا این تأثیر و تأثر متقابل بوده است؟

یک حوزه کاری جذاب در جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی دین، همین آیین‌ها هستند. آیین‌ها، مناسک و شعائر، مجموعه اعمال منتظم فرهنگی اجتماعی با بافت و مایه معنوی هستند که بر زندگی فردی و جمعی ما تأثیرگذارند. این آیین‌ها به این معنا، هم می‌توانند دنیوی و عرفی باشند و هم قدسی و مذهبی. این آیین‌های مذهبی با کارکردی که در جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی راجع به مناسک گفته شده، همخوانی دارند. همان‌طور که قبلاً گفتم، مناسک و آیین‌های مذهبی یک واقعیت اجتماعی مهم و محلی برای تجلی عواطف و احساسات مذهبی هستند، رفتارها و کردارهای دینی را هدایت و ارتباط با امر قدسی و دین را تقویت می‌کنند و به تقویت هویت دینی منجر می‌شوند، ضمن اینکه نمایش فیزیکی باورها و رفتارهای مذهبی هستند.

رادکلیف براون، انسان‌شناس کلاسیک و ویکتور ترنر، انسان‌شناس دین معتقد است آیین‌ها و مناسک اولاً ارزش‌های اجتماعی جامعه را تثبیت می‌کنند، دوماً به بقای جامعه منجر می‌شوند و سوماً به بازسازی اجتماع می‌انجامند. این درباره آیین‌های عرفی و قدسی صادق است. از منظر انسان‌شناسی دین، مناسک و شعائر عاشورایی در طول تاریخ هم ارزش‌های دینی را تثبیت کرده‌اند، هم اجتماع مذهبی تشیع را پابرجا نگه داشته و هم هویت مذهبی شیعه را زنده نگه داشته‌اند. بنابراین، پاسخ از این لحاظ مثبت است. یعنی فکر نمی‌کنم هیچ انسان‌شناس دین و دین‌پژوه منصفی منکر این باشد که این آیین‌ها و مناسک، اجتماع مذهبی را سرپا نگه داشته، منتها بحث بر سر این است که این‌ها در طول تاریخ تشیع کارکرد سیاسی نیز داشته‌اند که بسیار مهم است.

از همان ابتدایی که قرار شد حادثه کربلا به‌عنوان نقطه ارشمیدسی زیست‌جهان تشیع، قلب تشیع و به‌عنوان یک هارتلند زنده نگه داشته شود، یک بخش آن این بوده که انگیزه‌های امام حسین(ع) برای قیام مشخص شود. بخشی از این انگیزه‌ها، دینی بوده و بخش دیگر که حتماً باید روایت و بازتولید شود اینکه، قیام امام حسین(ع) کارکرد سیاسی نیز داشته و آن، مبارزه با ظلم و ستم و نظام یزیدی است، یعنی حسینی‌ها و کسانی که قلب‌شان برای امام حسین(ع) می‌تپد، باید دائماً از آیین‌ها و مناسک عاشورایی برای زیر سؤال بردن نظام‌های یزیدی استفاده کرده و اگر فرصت به دست آورند، این نظام‌ها را سرنگون کنند.

در یکصد سال گذشته، هم در دوران مشروطیت، هم در دوره رضاخانی، هم در نهضت 15 خرداد 42، هم در دوران انقلاب و هم در دوران حاضر، همیشه کارکرد سیاسی عاشورا وجود داشته است. در دوران مشروطه، هم هواخواهان آن از آیین‌ها و مناسک عاشورایی استفاده می‌کنند و هم مخالفان مشروطه؛ یعنی هم طرفداران نایینی و شیخ عبدالله مازندرانی و آخوند خراسانی از روضه‌ها برای زیر سؤال بردن حکومت مستبد ضدمشروطه استفاده می‌کنند و هم طرفداران شیخ فضل‌الله نوری یعنی مخالفان مشروطه یا طرفداران مشروطه مشروعه از این روضه‌ها بهره می‌برند، برای اینکه بگویند اسلام دارد از دست می‌رود و هر دو گروه نیز کار خود را پیش می‌برند.

در دوره رضاخانی زمانی که مراسم روضه‌خوانی و عزاداری قدغن شد، چون از سال 1314 تا 1320 این مراسم به دستور رضاخان متوقف و به‌صورت زیرزمینی و پنهان درآمد، در این دوره نیز کارکرد داشت. در جریان قیام 15 خرداد 42، تمام هیئت‌ها موظف شدند شخص شاه و نظام پهلوی را به‌عنوان یزید و نظام یزیدی معرفی کنند. البته این موضوع در تمام هیئت‌های عزاداری اتفاق نیفتاد، در هیئت‌های عزاداری سنتی همچنان کارکردهای اجتماعی، فرهنگی و عقیدتی وجود داشت و امام حسین(ع) فقط با یک یزید طرف بود، ولی در کارکردهای جدید سیاسی و آنهایی که می‌خواستند قیام 15 خرداد 42 را به عاشورا مجهز کنند و از عاشورا ابزاری سیاسی بسازند، از این کارکرد سیاسی استفاده و آن را به نوعی آیین مبارزه با نظام یزیدی تبدیل کردند که در نهایت سرکوب شد.

در دوره منتهی به انقلاب و محرم 57 نیز چون جزو کنشگران حاضر در این مراسم بودم، همه دقیقاً می‌دانستیم که در اینجا، یزید همان شاه است و به ما گفته می‌شد که وقتی از حسین(ع) صحبت می‌کنیم، در مقابل شاه قرار دارد. حتی جالب است که بعد از انقلاب نیز این کارکردهای سیاسی ادامه پیدا کرد. یعنی جریان‌های فکری و عقیدتی بنا به مقتضیات سیاسی همچنان می‌توانند از آیین‌ها و مراسم عزاداری حسینی به‌عنوان ابزاری سیاسی استفاده کنند.  حتی امروز هیئت‌های عزاداری در ایران وجود دارد و من خودم در یزد از نزدیک شاهد آنها بودم که مداحی‌ها و نوحه‌خوانی‌هایشان بسیار سیاسی شده است و معترض و منتقد وضع موجود هستند و معتقدند باید از امام حسین(ع) برای مبارزه با ظلم درس گرفت، یعنی امام حسین(ع) نباید فقط در محرم 61 باقی بماند و باید تا قیام قیامت و تا زمانی که تشیع و اسلام وجود دارند، الهام‌بخش باشد.

ایکنا ـ در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که انسان عصر مدرن با بحران‌های زیادی مثل بحران معنویت، هویت و اخلاق مواجه است. آیا از واقعه عاشورا می‌توان برای برون‌رفت از این بحران‌ها کمک گرفت؟ در این صورت، چه خوانش و قرائتی از این واقعه باید داشته باشیم تا به ما در برون‌رفت از این بحران‌ها کمک کند؟

بسته به اینکه چه قرائت و خوانشی از قیام امام حسین(ع) داشته باشیم، حسین(ع) را چگونه بفهمیم و چه مطالبه‌ای از قیام ایشان داشته باشیم، نوع مواجهه با این چالش‌ها و بحران‌ها شکل می‌گیرد. اگر نگاه سنتی به واقعه عاشورا داشته باشیم و آن را در همان سال 61 هجری قمری محصور کنیم، طبیعتاً نمی‌تواند معاصریت داشته باشد، یعنی به کار حل بحران‌های کنونی نمی‌آید، ولی اگر قرائتی باز و حتی سیاسی داشته باشیم، امام حسین(ع) را نه یک اسم، بلکه یک رسم بدانیم، که من این‌گونه می‌بینم، یعنی عاشورا را یک جغرافیای تاریخی، فرهنگی و سیاسی و کربلا را یک هارتلند و سرزمین تپنده، ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک می‌بینم که سرنوشت تشیع را در جهان ادیان و جهان اسلام تعیین می‌کند، با این نگاه، قیام امام حسین(ع) می‌تواند به امر معاصر تبدیل شود و به کار فهم مسائل امروز به‌ویژه بحران معنویت بیاید.

از طرف دیگر، اگر آیین‌ها و مناسک و شعائر مذهبی به‌صورت عام و آنچه در تشیع وجود دارد، به‌صورت خاص و آیین‌ها و مناسک عزاداری امام حسین(ع) به سیاست خاطره تبدیل شود، یعنی سیاستی که حافظه تاریخی، جمعی و اجتماعی شیعیان را بسازد و سهم مهمی در این خاطرات داشته باشد، یعنی برای مبارزه با ظلم و ستم و تفکر اعتراضی به یاد امام حسین(ع) بیفتیم و این به سیاست خاطره تبدیل شود، ماندگار خواهد شد. حسینی که ساکت ننشست، وقتی تمام فقهای زمان او ساکت نشستند؛ حسینی که محافظه‌کار نیست و انقلابی است، وقتی تمام فقهای زمانش و حتی بسیاری از اهالی خاندانش او را به سکوت دعوت می‌کردند. امام حسین(ع) انسانی رادیکال محسوب می‌شود، چون امام اصلاً رادیکال است و به قول شریعتی، حج خود را ناتمام می‌گذارد و شروع به جهاد می‌کند.

اگر این سیاست خاطره را داشته باشیم، یقیناً امام حسین(ع) می‌تواند بسیاری از بحران‌های معنوی را که در جهان تشیع برای مبارزه، اعتراض و انتقاد سیاسی با جهت‌گیری دینی وجود دارد، پاسخ دهد، به شرط اینکه به امری معاصر تبدیل شود و منوط به اینکه این آیین‌ها و مناسک بتوانند آن را به سیاست خاطره تبدیل کنند. معتقدم این کار انجام شده و حداقل بخشی از آیین‌ها و مناسکی که امروز به نام و به رسم حسین(ع) انجام می‌شود، آیین‌های اعتراضی و انتقادی نسبت به وضع موجود هستند، حتی وضع موجودی که مدعی دین است و هیچ تضمینی وجود ندارد که نتوان از این آیین‌ها برای مبارزه فکری و عقیدتی با وضع موجود استفاده کرد. به هر حال، امام حسین(ع) با نظامی یزیدی طرف بود، یعنی نظامی که فقر، نابرابری، محرومیت، استضعاف، استثمار و استعمار را به دنبال دارد، می‌تواند هم در حکومتی مدعی دین و هم در حکومتی سکولار تجلی پیدا کند. هر نظامی که این ویژگی‌ها را داشته باشد، نظام یزیدی است، خواه دموکراتیک اداره شود و خواه با شیوه‌های دینی و اسلامی.

اما در خاتمه باید عرض کنم که توانش و ظرفیت رخداد عاشورا (اگر با خوانش هرمنوتیکی دینی و گفتمان الاهیاتی دقیق و‌ عمیق همراه باشد) برای تبدیل شدن به یک امر معاصر (یعنی امری که برای زمان‌های بعد از خود می‌تواند مسئله و راه حل طرح کند و بر تاریکی‌های تاریخ، فرهنگ و جامعه پرتو بیفکند و روشنگری کند) بسیار مناسب است، چون برخی از گزاره‌های کلامی و آیینی منسوب به عاشورا و حسین بن علی(ع) فرازمانی و فرامکانی‌اند و از خصیصه انسان‌گرایی الاهیاتی، وجودی، معنوی و اخلاقی برخوردارند، مانند این گزاره عاشورایی که: «ان الحیاه عقیده و‌الجهاد؛ زیستن حقیقی چیزی جز جهاد فکری و فرهنگی در راه عقیده نیست»، یا حتی این اصل که منسوب به امام جعفر صادق(ع) است: «کل شهر محرم، کل ارض کربلا، کل یوم عاشورا؛ همه ماه‌ها باید محرم باشد و‌ همه سرزمین‌ها کربلا و همه روزها نیز عاشورا» و حتی بینش انتقادی و اعتراضی حسین بن علی(ع) نسبت به زمانه تاریخی و‌ زمینه اجتماعی و فرهنگی عصر خود در سده اول هجری از تاریخ اسلام نیز به نوعی معاصریت عاشورا را نشان می‌دهد، آنجا که در خطبه‌ای از خطبه‌ها در آستانه عاشورا می‌گوید: «الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم؛ این مردمان بنده دنیا هستند ـ بخوانید «سکولار» هستند ـ و دین فقط لقلقه زبان و‌ تکیه کلام آنها است و‌ بس؟!).

انتهای پیام
captcha