به گزارش ایکنا، نشست «نوسازی اندیشهها و ادبیات حوزه تقریب مذاهب اسلامی؛ امکانسنجی و ضرورت» صبح امروز 26 مهر با حضور آیتالله احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری و استاد حوزه و دانشگاه در دانشگاه مذاهب اسلامی برگزار شد.
در ابتدای نشست احمد مبلغی سخنرانی کرد و به بیان نظرات خود درباره تقریب پرداخت، که متن سخنان او از نظر میگذرد؛
هر موضوع اجتماعی به ویژه موضوعات اجتماعی کلان و جهانشمول، هم نیازمند نوسازی و تولید ادبیات و هم نیازمند نوسازی و تولید نظریهها در ارتباط با آن موضوع هستند. پس ما با دو مقوله مواجهیم؛ یک، مقوله ادبیات و توسعه ادبیات و دیگری توسعه و تولید نظریهها. البته رابطه اینها یک رابطه متقابلی است، گاهی ادبیات راه را برای نظریه ایجاد میکند و گاهی نظریه راه را برای تولید ادبیات هموار میکند. پس ما هم به توسعه و تولید ادبیات نیازمندیم و هم تولید و توسعه نظریه.
تقریب از موضوعات اجتماعی بسیار مهم با یک دامنه گسترده و وسیع است، چون وقتی بحث تقریب مطرح میشود، تقریب بین مذاهب است و مذاهب همه امت را فراگرفتهاند. پس تقریب از موضوعات اجتماعی است که هم به حوزههای مختلفی مربوط است و هم دامنه گسترده و بزرگی به فراخنای امت دارد، پس یک موضوع اجتماعی مهم است. طبیعی است در ارتباط با تقریب باید هم به نوسازی ادبیات و توسعه ادبیات دست بزنیم و هم به تولید نظریات.
ما نیازمند و تشنه نظریهپردازی در ارتباط با رابطه امت اسلامی با یکدیگر هستیم. بدون نظریه، گام برداشتن در این میدان، گام برداشتن غیر مفید و مضر است. بدون نورافکن نظریه نباید وارد این میدان شد و اگر شدیم سریعا باید دست به دامان نظریهپردازان شویم. چرا ما نیاز به تولید ادبیات و نظریه داریم؟ جوابش واضح است. سه وضعیت یا سه مسئله وجود دارد که ما را به دست زدن به این تولید و توسعه فرا میخواند. اولا جامعه امروزی بیش از هر زمان دیگری مسائلش متداخل شده است. چنین نیست اگر یک مسئلهای رخ دهد، به تنهایی در فضای اجتماعی حضور پیدا کند. حوزههای مختلف بشری رابطه درهم تنیده و در هم آمیختهای دارند، به گونهای که امروزه دانشهای بینارشتهای میآیند تا هر کدام از ضلعی، مسئلهای که دارای ابعاد مختلفی است، بررسی کنند و مورد مطالعه قرار دهند. پس نباید تصور کنیم پدیدارهای جامعه امروز راه خود را جدا از دیگری میروند.
اگر اینطور است باید رابطه هر موضوع اجتماعی از جمله تقریب را که یک موضوع اجتماعی حساس است با پدیدههای دیگر مشخص کنیم. باید بفهمیم رابطه تقریب با علم چیست، رابطهاش با دانشگاه چیست، با علوم دینی چه رابطهای برقرار میکند، با مسئله فرهنگ چه رابطهای برقرار میکند، رابطهاش با سیاست داخلی و خارجی چیست، رابطهاش با مسائل مهم جهان اسلام چیست. پس باید موقف و موضع تقریب در همه نهادها و پدیدارها و عرصهها تعریف شود. تعریف شدن این مسئله بدون اینکه ادبیات خلق کنید، بدون اینکه توسعه مفهومی ایجاد کنید، بدون اینکه نظریه بسازید ممکن نیست. انسان به صورت وهمی نمیتواند این توسعه را ایجاد کند. حتما باید با دانش و اندیشه انجام بگیرد. فرآورده دانش و اندیشه هم ادبیات و نظریههاست.
دومین عامل این است که عرصه حیات اجتماعی که به پیش میتازد با پدیدههای جدید، با یک قضایای نو و نوشده مواجه میشود، لذا ما نباید دچار ایستایی شویم. امروز قضایا و مسائل نو، نگاه دیگری پدید آورده است. اگر تقریب نتواند ارتباط خودش را با مسائل جدید برقرار کند نمیتواند از پس فلسفه وجودی و کارکرد متوقع از آن برآید.
سومین عاملی که توسعه و تولید ادبیات را ضروری میکند، تجربهاندوزی و آسیبشناسی است. وقتی اندیشهای به میدان میآید با ایده و نظریهای شروع میکند ولی در ادامه راه عیوب آن آشکار میشود و آسیبشناسی صورت میگیرد. وقتی آسیبشناسی صورت میگیرد باید به آن دیدگاه بازگردی و آن را بازسازی کنی تا بتواند از پس دنیای پیچیده امروز برآید و این با توسعه ادبیات و تولید نظریات شکل میگیرد. تقریب با آسیبهایی مواجه شده است که باید آنها را زدود و برطرف کرد. زدودن آن امر شعاری نیست باید با مراجعه به ادبیات عمیق و توانمند و مفاهیم کارآمد و نظریهها انجام شود.
این سه عامل ما را دعوت میکند که به سمت توسعه و تولید ادبیات تقریب و تولید و توسعه نظریهها برویم. اگر این کار را نکنید دچار رکود و ایستایی میشوید و به وضعیتی دچار میشوید که تقریب تضعیف میشود. بنابراین لازم است حوزهها و دانشگاههای ما پای در رکاب تولید و توسعه ادبیات و مفاهیم بگذارند چراکه ادبیات و مفاهیم بسیار کارآمد هستند.
موضوعی که بنده برای این نشست انتخاب کرده بودم که در واقع یک نظریه است؛ نظریه وحدت در کثرت به مثابه پایه و خاستگاه و جایگاه شکلدهنده به امت است. من این نظریه را از آیه «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ» استنباط کردم. این آیه با به حساب آوردن واو 9 کلمه بیشتر ندارد. پس عبارت خیلی طولانی نیست اما نظریهای درون آیه نهفته است که بسیار نظریه فعالی است و امت باید بر اساس این آیه ده کلمهای بازسازی شود. آن نظریه نظریه وحدت در عین کثرت است.
ابتدا وحدتهایی که در این آیه هست را ذکر میکنم. وقتی کلمه «هذه» بیان میشود اشاره به چیزی است که دارد مورد اشاره و توجه واقع میشود، یعنی از خود کلمه «هذه» یک وحدتی به دست میآید. خود «امت» هم ذاتا واحد است و نمیشود بگوییم امت متعدد است. کلمه «واحده» بر وحدت تاکید میکند. تا اینجا سه وحدت را مشاهده کردید. «انا» وحدت الاهی است، «ربکم» وحدت ربوبی است، «فاعبدون» هم وحدت عبودی است. در این آیه هم از وحدت ربوبی و الوهی و عبودی سخن به میان آمده است و هم از وحدت امت سخن به میان آمده است. سیاق آیه وحدت است ولی این وحدت در کثرت است چون کثرتهایی هم در آیه آمده است مثل ضمیر «کم» در «امتکم» که اشاره به مذاهب مختلف امت دارندف این نظریه وحدت در کثرت است. آیه همه مذاهب را به رسمیت شناخته است و کثرت در اینجا ظرف و خاستگاه است ولی وحدت عارض بر این کثرت میشود و این معنای وحدت در کثرت است.
انتهای پیام