احمد بانیابیانه، کارشناس تعلیم و تربیت طی یادداشتی که در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داد، به آسیبشناسی فعالیتهای پرورشی و تربیتی در نظام آموزش و پرورش کشور پرداخته است. در این یادداشت 9 آسیب به عنوان آسیبهای فعالیتهای تربیتی در نظام آموزش و پرورش کشور بیان شده است که در ادامه میخوانید؛
اگر نظری به مولفهها و شاخصهای مهم فرهنگی که از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تبیین و تشریح شده است بیندازیم به این موضوع پی خواهیم برد که بسیاری از فعالیتهایی که در آموزش و پرورش در بخش معاونت پرورشی صورت میگیرد تناسب چندانی با این مولفهها و شاخصها ندارد. در حدیث معروفی از پیامبر اکرم(ص) میخوانیم: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ من تنها برای تکمیل فضایل اخلاقی مبعوث شدهام»، تعبیر به «انما» که به اصطلاح برای حصر است، نشان میدهد که تمام اهداف بعثت پیامبر صلّی الله علیه وآله در همین امر یعنی تکامل اخلاقی انسانها خلاصه میشود. حال سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که فعالیتهای متنوع و مختلف آموزش و پرورش در حوزه تربیت چه اندازه توانسته است بر اخلاق فردی و اجتماعی دانشآموزان اثرگذار باشد؟ اساساً میزان انطباق این فعالیتها و برنامهها با مبانی اخلاقی تا چه اندازه است؟ به دور از نادیده گرفتن فعالیتهای خوب و موثری که با توجه به علاقه برخی از مربیان محترم پرورشی در مدارس انجام گرفته که موثر هم بوده است نمیتوان پاسخ صریح و شفافی به میزان انطباق فعالیتها با مبانی اخلاقی داشت.
یکی از مؤلفههای مهم فعالیتهای تربیتی بر طبق سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تاثیرات عمیق آن بر روح و جسم متربیان است. سؤالی که در اینجا مطرح میشود، این است که آیا فعالیتهای مختلفی که در دورههای مختلف گذشته با روشها و اشکال مختلف انجام شده است، مثمر ثمر بوده است؟ آیا این فعالیتها ما را به سوی داشتن جامعهای آرمانی سوق خواهد داد؟ جامعهای که در آن دانشآموزانی با تربیت تمام ساحتی و رشد یافته در ابعاد مختلف از پنجره دیدگاه جامعهشناسان در آن داشته باشیم؟ به نظر میرسد پاسخ این سوالات را باید در خود جامعه امروز جستجو کرد. جامعهای که نوجوانان و جوانانش بیش از آنکه تربیت یافته در مکتب و نظام آموزشی و پرورشی کشور باشند، گویا تاثیرات بیشتری را از جوامع دیگر دریافت کردهاند. خوب حال باید به دنبال واکاوی موضوع بود. به نظر با نگاهی به فعالیتهای تربیتی در نظام آموزش و پرورش کشور به راحتی میتوان به این نکته پی برد که اغلب فعالیتها در این نظام بیشتر جنبه شکلی و همایشی و نمایشی پیدا کرده است. یکی از اساتید که نگاه بسیار عمیقی به موضوعات مختلف دارد نکتهای را به درستی مطرح فرمودند و آن عدم تناسب محصولات و بازار آن محصولات در نظام آموزش و پرورش کشور است به این معنی که اگر محصولی خواهان داشته باشد خود افراد جامعه بازار آن محصول را میسازند که در خصوص فعالیتهای مختلف تربیتی به نظر میرسد، این موضوع صدق نمیکند.
جای تأمل دارد که در فعالیتهای پرورشی اگر مسابقات گوناگونی که هر ساله تکرار میشود را از برنامه حذف کنیم به جز چند فعالیت خوب و اثر بخش که آن هم به جهت حضور افراد ایده پرداز و مبدع در بدنه تصمیمگیر آموزش و پرورش است دیگر اثری از کار تربیتی و پرورشی باقی نمیماند. متاسفانه رقابت نادرستی بین استانها و مناطق در کسب عناوین مختلف راه افتاده است که حاصلی جز اتلاف وقت و بی اثر بودن کارها ندارد. در اغلب اوقات قبل از برگزاری بسیاری از مسابقات نفرات برتر در سطح استانها و کشور برای مجریان مشخص بوده و کل انرژی و زمانی که گذاشته میشود صرفا جهت اجرای خوب و بینقص و ظاهری کار است. این موضوع باعث میشود اغلب دانش آموزان خود را مخاطب این مسابقات ندانسته و درصد پائینی از دانش آموزان در این مسابقات شرکت و نتایج تقریبا برای مخاطبان مشخص باشد.
یکی از مهمترین عوامل در حصول نتیجه فعالیتها و رسیدن به اهداف برنامهریزی شده در هر امری داشتن نیروی انسانی معتقد به اهداف برنامههاست. به نظر میرسد یکی از دلایل عدم رسیدن به موفقیت و عدم اثربخشی کافی در امر تربیت حضور افرادی است که اعتقاد قلبی و واقعی به وظایف خود ندارند. دیده شده است خیلی از افراد برای بهبود معیشت و بهبود وضعیت معیشت خود در مدارس پست معاونت پرورشی را قبول میکنند. همچنین در برخی موارد نیروهای ناکارآمد که هیچ جایگاهی برایشان قابل تعریف نیست به سمت حوزه پرورشی سوق میدهند. ضمن اینکه با توجه به کمبود نیرو در آموزش و پرورش و اولویت نبودن معاونت پرورشی در بحث ساماندهی نیروی انسانی بسیاری از مدارس کشور فاقد نیروی پرورشی هستند که در چنین وضعیتی اصلا مجریای برای فعالیتهای مذکور در چنین مدارسی وجود ندارد. در نهایت چنین وضعیت اسفباری در حوزه نیروی انسانی قطعاً نظام آموزش و پرورش کشور را به اهداف متصور در حوزه برنامهها و فعالیتهای پرورشی نخواهد رساند.
یکی دیگر از عوامل مهم در به ثمر نشستن اهداف هر امری پیوست اعتباری و بودجهای آن موضوع است. در طی سالهای اخیر متأسفانه معاونت پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش بودجه خاص و چشمگیری را به استانها و مناطق اختصاص نداده است. فعالیتهای فرهنگی و هنری و برنامههای مربوط به امور قرآن، عترت و نماز در طی سالیان اخیر به اقرار کارشناسان این حوزهها در تنگناهای شدید مالی قرار گرفته تا جایی که حقالزحمه داوران مسابقات عریض و طویل خود را نیز نمیتوانند تامین کنند چه برسد به اینکه به تشویق و تقدیر از دانشآموزان برتر و نخبه بپردازند. هر چند در بند سوم به صورت تفصیلی به نخبهگرایی در مسابقات پرداخته شد لیکن عدم تشویق صحیح دانش آموزان گاهی اهداف پیگیری شده را نه تنها محقق نکرده بلکه به ضد خود تبدیل میکند. بسیار دیده شده است که دانشآموزان علاقهمندی در عرصه مسابقات مختلف دانشآموزی پای نهاده اما با عدم توجه کافی به آنان این عرصه را رها کرده و شاهد استعدادسوزیهای فراوان به جای پرورش استعدادها بودهایم.
یکی از مهمترین آموزههای دینی در کلام اهل بیت عصمت و طهارت که به انواع مختلف این ذوات مقدسه به آن اشاره کردهاند، زمانشناسی است. زمان شناسی یعنی در هر عصر و زمانی که زندگی میکنید در برنامههای خود زبان و مقتضیات زمانه خودتان را به طور دقیق شناسایی کرده و با این شناخت به سوی اهداف خود حرکت کنید. مقصود از زمانشناسی در فعالیتهای تربیتی اولویتبندی در برنامهریزیها و استفاده از ابزارهای نوین است. از حضرت علی (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: «لاتقسروا اولادکم علی آدابکم، فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم»؛ (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص267، حکمت 102ـ فلسفی، محمدتقی، الحدیث، ج2، ص107) آداب و رسوم زمان خود را با زور و فشار به فرزندان خویش تحمیل نکنید، زیرا آنان برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شدهاند. خوب با این عرضی که شد حال باید این سؤال را پاسخ دهیم که چرا خیلی از برنامهها و فعالیتهای تربیتی هنوز به شکل چند دهه گذشته در حال انجام است. آیا زمان آن نرسیده است تا با استفاده از افکار و افراد نو طرحی نو در انداخت و شیوه برگزاری برنامهها و فعالیتهای مختلف را به روزآوری و حتی تغییر داده و به نوعی برنامه ریزی کرده که این فعالیتها پاسخگوی نیازهای دانش آموزان باشد.
به نظر میرسد در به ثمر نشستن اهداف والای تربیتی و آنچه در سند تحول به عنوان رسیدن به حیات طیبه و نیل به ویژگیهای انسان صالح بسیار مهم است، همراهی نهادهای دیگر جامعه به ویژه خانواده است. تصور کنید مربیان محترم در طی یک سال برنامه ریزی کرده تا چند رذیله اخلاقی را به صورت هدفگذاری شده در دانش آموزان کمرنگ کرده و یا از بین ببرند، حال آنکه این رذیله اخلاقی را هر روز در پدر و یا مادر خود مشاهده میکند. در چنین شرایطی به طور حتم اهداف مورد نظر مربیان محقق نخواهد شد یا کمتر به ثمر مینشیند. به نظر میرسد یکی دیگر از آسیبهای جدی در فعالیتهای تربیتی عدم آگاهی دادن اولیای دانشآموزان از اهداف مورد نظر است. بسیار دیده شده است که در جلسات مختلفی که مدارس با خانوادهها برگزار میکنند آموزگاران و دبیران، مدیر واحد آموزشی و معاون آموزشی نظرات و اهداف خود را برای اولیا تشریح و تبیین میکنند و از آنها در رسیدن به این اهداف درخواست یاری و کمک میکنند. لیکن این موضوع در خصوص معاونان و مربیان پرورشی و تربیتی مدارس به ندرت دیده میشود که جای تامل دارد.
یکی از مواردی که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به آن اشاره شده است و نکته بسیار صحیح و درستی نیز هست این است که در امر تربیت همه ارکان آموزش و پرورش مانند مدیر مدرسه، معاونین آموزشی، اجرایی، فناوری و مشاور و کلیه دبیران و آموزگاران و حتی راننده سرویس مدارس و سرایدار و خدمتگزار نقش یکسانی داشته و همه مربی هستند. اما به نظر میرسد به جز مواردی که از علاقه ذاتی افراد سرچشمه میگیرد در اغلب اوقات این افراد این وظیفه را به درستی نشناخته و توقعات سازمانی خود را در زمینههای تربیتی برآورده نمیکنند. در این زمینه باید گامهایی تعریف و در راستای شناخت بیشتر همه افراد درگیر تعلیم و تربیت برنامه ریزی کرد.
یکی دیگر از آسیبهای جدی که طی چند سال اخیر به برنامههای پرورشی مدارس وارد شده نگاه بسیار جدی به آمار و ارقام و حتی ایجاد رقابتی بیهدف و مذموم در بین استانها برای ارائه آمار و ارقام است. ایجاد سامانههای مختلفی همچون سامانه همگام و اتلاف وقت معاونین و مربیان برای آمار سازیهای غیردقیق از نمونههای این موضوع است. داستان وقتی جالب میشود که برخی از معاونین پرورشی و فرهنگی استانها دست به تلفن شده و خود با کارشناسان مختلف حوزه پرورشی در ادارات و حتی معاونین پرورشی مدارس تماس گرفته و بیان میکنند که آمار ارائه شده توسط شما پایین است و مثلا تا فلان ساعت حداقل چند هزار نفر را به آمار ثبت شده خود اضافه کنید. داستان وقتی جنبه طنز پیدا میکند که در نهایت افرادی که گزارشها و آمارهای بیشتری ارائه کردهاند مورد تشویق و تقدیر نیز قرار میگیرند! متاسفانه با این مدل آمارسازی مدیران بالادستی نیز آمارهای واقعی به دستشان نمیرسد و این ارقام اشتباه برنامهریزیها را با اشکال جدی روبرو میکند. به عنوان مثال یکی از مدیران در سال گذشته با استناد به سامانه همگام بیان میکند که هفت میلیون دانشآموز در مسابقات ما شرکت داشته و مدیر دیگری نیز برای اینکه از قافله عقب نماند آماردیگری ارائه میکند. به نظر میرسد اگر در فعالیتهای تربیتی بخواهیم به موفقیت برسیم باید از نگاه کمّی خود دست برداشته و مربیان عزیز را در استفاده از زمان و وقت خود یاری کنیم.
انشاءالله با انتخاب مدیرانی تحولخواه و تحولگرا به زودی شاهد برطرف شدن این اشکالات در نظام تعلیم و تربیت کشور باشیم.
انتهای پیام