رفتار سیاسى آیت‌الله مدرس از منظر امام خمینى(ره)
کد خبر: 4017676
تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۱

رفتار سیاسى آیت‌الله مدرس از منظر امام خمینى(ره)

در تحلیل گفتار و نوشتار امام خمینى(ره) درباره شخصیت‏‌هاى مختلف تاریخ ایران و جهان به اظهار نظرها و قضاوت‏‌هاى گوناگونى برمى‏‌خوریم. گاه افرادى مورد تأیید قرار گرفته و در مواردى تکذیب و نکوهش شده‏‌اند و در هر مورد، به چگونگى موضع‏‌گیرى زمان آنها استشهاد کرده‌‏اند.

رفتار سیاسى آیت الله مدرس از منظر امام خمینى (ره)به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، هیچ شخصیت معاصرى همچون مدرس مورد تعظیم و تأیید امام واقع نشده است و حتى پس از براندازى رژیم پهلوى و در دوران استقرار نظام جمهورى اسلامى نیز مدرس همچنان در کانون توجه امام است. این نکته از آن‌رو حائز اهمیت است که ویژگى‏‌هاى شخصیتى برخى از افراد متناسب انجام اقدامات انقلابى است، اما فاقد مهارت و توانایى لازم جهت دوران سازندگى هستند، حال آن‏که در کلام امام، الگوى رفتار سیاسى مدرس موضوعیت خویش را در هر دو دوره حفظ کرده است.

مقایسه رفتار سیاسى امام خمینى و شهید مدرس را مى‏‌توان در دو بخش، یعنى تحلیل رفتار سیاسى در مورد براندازى رژیم سابق و نیز رفتار سیاسى در دوران استقرار نظام جمهورى اسلامى، مورد بحث قرار داد. بخشى از استشهاد امام به مدرس مربوط به زمانى است که پهلوى دوم، محمدرضاشاه، بر سریر قدرت است.

موضوع اولتیماتوم دولت روسیه به ایران، یکى از قصه‏‌هاى مکرر امام است. دولت روسیه با تهدید دولت ایران به دخالت نظامى و اشغال ایران و تحت فشار قرار دادن نمایندگان مجلس شوراى ملى وقت، قصد اخذ امتیازاتى را داشت. مدرس که در این زمان در مجلس حضور دارد با شجاعت بى‏‌نظیر خود سکوت مرگبار نمایندگان را مى‏‌شکند و براى مخالفت با اولتیماتوم به آنان دل و جرئت مى‏‌دهد و با شکستن جو رعب و وحشت، نمایندگان را به بى‌‏اعتنایى به تهدید روسیه تشویق مى‏‌کند و روسیه نیز عملاً هیچ‌گونه اقدامى انجام نمى‏‌دهد و امام از این موضوع براى تبیین موضع‏‌گیری‌هاى متعددى بهره مى‏‌گیرند.

امام در گفتار بسیار تند خود در مخالفت با طرح احیاى کاپیتولاسیون، با ذکر ماجراى اولتیماتوم روسیه به ایران و مقاومت مدرس در برابر آن مى‏‌فرمایند: علما موظفند ملت را آگاه کنند، دولت اعتراض کند که چرا یک همچنین کارى کردید؟ چرا ما را فروختید؟ مگر ما بنده شما هستیم. شما که وکیل ما نیستید. وکیل هم بودید اگر خیانت کردید به مملکت، خود به خود از وکالت بیرون مى‏‌روید. خدایا اینها خیانت کردند به مملکت ما. خدایا دولت به مملکت ما خیانت کرد، به اسلام خیانت کرد و اگر یک ملا تو این مجلس بود توى دهن این‌ها می‏زد. نمى‏‌گذاشت این کار بشود، من به آنان که به ظاهر مخالفت کردند این حرف را دارم به آنها، چرا آقا خاک تو سرتان نریختید؟ چرا پا نشدید یقه آن مردک را بگیرید؟ 

ملاحظه مى‏‌شود که در اوج طرح مسئله کاپیتولاسیون امریکایى، کانون توجه معطوف به قضیه اولتیماتوم روسیه و نحوه برخورد مدرس با آن است و این‏که نمایندگان مجلس مزبور بایستى همچون مدرس عمل کنند تا چنین طرحى به تصویب نرسد. امام آن جوشکنى را که مدرس در مجلس شوراى ملى انجام داد در اجتماع مردمى در سال 1343 انجام مى‏‌دهند و در اوج قدرت شاه، بى‏‌سابقه‌‏ترین حمله را متوجه دربار مى‌‏کنند و علما و مردم را به اعتراض فرا مى‌‏خوانند. در این روز از سوى رجال حکومتى به امام توصیه شده بود که به امریکا حمله نکنند، به اسرائیل کارى نداشته باشند و به شاه نیز حمله نکنند، اما امام دقیقاً برعکس، همین سه موضوع را محور سخنرانى خود قرار مى‏‌دهند. به دلیل همین سخنرانى است که در سیزده آبان 1343 به ترکیه تبعید مى‏‌شوند. امام خمینى سیزده سال بعد در سخنرانى دیگرى پس از شهادت فرزندش سیدمصطفى، پس از ذکر مبارزه مستمر روحانیت و تأکید بر ضرورت شدت بخشیدن آن علیه رژیم، به مدرس و رفتار سیاسى وى در ماجراى اولتیماتوم روسیه و حضور یک روحانى در صف اول صحنه مبارزه سیاسى استشهاد و تأکید مى‏‌کنند که نباید از واکنش‏‌هاى خشن و هیاهوها ترسید.

مدرس گفت: حالا که ما بناست از بین برویم چرا خودمان از بین ببریم خودمان را؟ رأى مخالف داد و بقیه جرئت پیدا کردند و رأى مخالف دادند، رد کردند اولتیماتوم را، آنها هم هیچ غلطى نکردند. بناى سیاسیون هم همین است که یک چیزى را تشر مى‏‌زنند ببینند طرف چه‌جورى است. اگر چنانچه طرف ایستاد مقابلشان، آنها عقب مى‌‏روند و اگر چنانچه نه، آن بیچاره عقب رفت اینها جلو مى‏‌آیند... این نهضت آخرى هم که منتهى شد به پانزده خرداد و این‏همه کشته دادند مردم، این هم در صف اولش اهل علم بود، علما بودند. تا حالا هم دنباله‌‏اش کشیده شده است.

مشاهده مى‏‌شود که امام در کوران انقلاب و در آستانه پیروزى انقلاب براى تأکید ورزیدن بر نقش روحانیت در مبارزه از نحوه رفتار سیاسى مدرس در برخورد با قضیه اولتیماتوم استفاده مى‏‌کنند.

به نظر امام در خصوص رفتار سیاسى نباید در جو ساختگى رعب و وحشت رقیبان و دشمنان تصمیم‏‌گیرى کرد، بلکه باید جوشکنى کرد. امام با تأسى به مدرس در مبارزه با شاه اعلام مى‏‌کنند که پشتیبانى و حمایت حامیان شاه طبل تو خالى است و براى تهدید و ترساندن و منصرف کردن مردم است. سخنان امام در قضیه تسخیر لانه جاسوسى «امریکا طبل تو خالى است» مشهور است. بسیارى از تهدیدها عملى نیست و بین «واقعیت» و «تصور از واقعیت عملى» تفاوت زیادى وجود دارد.

مقطع بعدى استشهاد امام به موضع‏‌گیرى‏‌هاى سیاسى مدرس در برابر رضاشاه است که گویى نسخه دوم رویارویى امام با محمدرضا شاه است. اظهار نظر شجاعانه مدرس در قبال سردار سپه و مبارزه او علیه رضاخان پیوسته جایگاه خاصى در کانون توجه افکار امام دارد. امام در پى کشتار نوزده دى 1356 با الهام از قول مدرس به تحلیل واقعه مى‏‌پردازند.

مدرس پرچم‌دار مبارزه با رضاشاه بود. او در موارد متعدد، از جمله امور کشوردارى، تلاش رضاشاه براى احراز مقام ریاست وزرایى و نیز در جریان اعلام جمهورى به جاى سلطنت، همه جا با صراحت و شجاعت با رضاشاه به مخالفت پرداخت. یکى از مواردى که امام خمینى به آن اشاره مى‏‌کنند رویارویى مدرس و رضاشاه در ماجراى جمهوریت است. وى متذکر مى‏‌شود رضاشاه قصد داشت به تقلید از آتاتورک، رژیم سلطنتى ایران را به جمهورى تبدیل کند و مخالفِ قاطع وى کسى جز مدرس نبود. مدرس در پاسخ به ایراداتى که درباره مخالفتش با رژیم جمهورى مى‏‌شد، مى‏‌گوید: من با جمهورى واقعى مخالف نیستم و حکومت صدر اسلام هم تقریباً و بلکه تحقیقاً حکومت جمهورى بوده است، اما این جمهورى که مى‏‌خواهند به ما تحمیل کنند بنابر اراده ملت نیست، بلکه انگلیسى‏‌ها مى‏‌خواهند به ملت ایران تحمیل نمایند و رژیم حکومتى را که صددرصد دست‌نشانده و تحت اراده خود باشد در ایران برقرار کند و از همه مهم‏تر به واسطه مخالفت احمدشاه با قرارداد و خواسته‏‌هاى انگلیسى‏‌ها مى‏‌خواهند از او انتقام بگیرند. اگر واقعاً نامزد و کاندیداى جمهورى فردى آزادى‏‌خواه و ملى بود، حتماً با او موافقت مى‏‌کردم و از هیچ نوع کمک و مساعدت با او دریغ نمى‏‌نمودم.

مبارزه قاطع مدرس در این زمینه به درگیرى وى با نمایندگان رضاخان در مجلس انجامید. بر سر تصویب اعتبارنامه وکلاى ولایات که با نظر رئیس‏ الوزاء انتخاب شده بودند کشمکش و مجادله سختى رخ مى‌‏دهد. در وقت تنفس مجلس بین مدرس و بهرامى مشاجره‏اى رخ مى‏‌دهد و بهرامى احیاءالسلطنه سیلى به‌صورت مدرس مى‏‌زند که موجب هیجان عمومى مردم و تنفر نمایندگان از مخالفانِ مدرس مى‏‌شود.

پس از این ماجرا به واسطه مظلومیت مدرس، چند نفرى از موافقان جمهورى نیز به دسته مخالفان و بى‏‌طرفان ملحق مى‏‌شوند و همین حرکت، بزرگ‏ترین عامل بازدارنده و برهم‌زننده جمهورى مى‏‌شود. رضاخان خود گفته بود که این احیاءالسلطنه با یک سیلى اساس جمهورى ما را برهم ریخت. امام خمینى از این ماجرا نیز چنین نتیجه‌‏گیرى مى‌‏کنند که اگر انسان ساخته شود مى‏‌تواند به تنهایى به جاى یک گروه مفید باشد.

امام هنگامى که در صدد اثبات نقش عینى روحانیان در تحولاتِ سیاسى و اجتماعى ایران معاصر و در پاسخ به ایجاد شبهه‏‌هاى گروه‏‌هاست بار دیگر از مدرس و داستان جمهورى سخن مى‏‌گویند: مرحوم مدرس یک کسى بود که در مقابل همه مى‏‌ایستاد و مع ‏الأسف اینها مى‏‌گویند روحانیون نقشى نداشتند. یک روحانى در یک مجلس که رضاخان مى‏‌خواست که جمهورى درست کند و مدرس مخالفت مى‏‌کرد، مى‏‌دانست که مى‏‌خواهد حقه بزند و مردم را بچاپد فقط مدرس ایستاد و جلو او را گرفت.»

آن‏گاه که سخن از انسان‏‌سازى و نقش تأثیرگذار او در سرنوشت خود و جوامع و محیط است، نمونه بارز در نظر امام الگویى به نام مدرس است.

امام درباره چگونگى وضع حوزه‏‌ها و دانشگاه‌‏ها و نقش روشنفکرى آنها نیز مرحوم مدرس را شاهد مثال مى‌‏آورند که به رغم زندگى ساده و طلبگى خود به خوبى بر روند تحولات سیاسى اثرگذار بود.

امام حتى در پاسخ پرسش خبرنگاران خارجى درباره این‏که نظر شما در خصوص بازگرداندن شاه به ایران چیست؟ از نقل قول مدرس در خصوص «دعاى خیرش براى سلامت رضاخان» مدد مى‏‌گیرد.

سرانجام این‏که امام خمینى در یک جمع‌‏بندى کلى مى‌‏فرمایند: «او [رضاخان‏] با مرحوم مدرس روزگارى گذراند و تماس خصوصى داشت و فهمید که با هیچ چیز نمى‏‌توان او را قانع کرد. نه با تطمیع، نه با تهدید و نه با قوه منطق، از او حال علماى دیگر را سنجید.

در این بیان امام آسیب‌‏ناپذیرى رفتار سیاسى را در سه محور تطمیع‌‏ناپذیرى، تهدیدناپذیرى، قدرت استدلال، منطق قوى و بازى نخوردن مى‏‌دانند.

امام در برخورد با نخبگان سیاسى فاسد داخلى و نیز نمایندگان قدرت‏‌هاى طاغوتى از مرحوم مدرس درس‏‌هایى نقل مى‏‌کند. حتى در زمان فروپاشى نظام پادشاهى و استقرار جمهورى اسلامى رفتار سیاسى مدرس در اندیشه امام کارآیى دارد و آن ذکر ظرافت‏‌هاى سیاست اسلامى است که در رفتار سیاسى یک مجتهد و مسلط به قواعد اسلامى جلوه‏‌گر شده است. امام با یاد کردن از مدرس تأکید مى‏‌کنند که در برخورد با نخبگان سیاسى داخلى و نمایندگان قدرت‌‏هاى خارجى نباید خود را باخت، بلکه باید از همان اول مقاومت کرد. شخصیت مغرور آنان را خرد و تحقیر کرد. این‏جاست که رمز و راز رفتار سیاسى امام در قبال نخبگان سیاسى داخلى و ابرقدرت‏ها روشن مى‏‌شود. ایشان خطاب به «سفرا و کارداران» دولت جمهورى اسلامى ایران نیز همین توصیه را دارند.

منابع: کتب صحیفه نور و تاریخ بیست ساله ایران، ensani.ir  

انتهای پیام
captcha