تعداد دانشگاه‌های ایران از چین بیشتر است
کد خبر: 4022748
تاریخ انتشار : ۰۱ دی ۱۴۰۰ - ۱۳:۴۴
در نشست «علوم انسانی و چالش کمیت» مطرح شد؛

تعداد دانشگاه‌های ایران از چین بیشتر است

میثم سفیدخوش، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی ضمن اشاره به اینکه رشد توده‌وار دانشگاه در ایران تابعی از توده‌وار شدن دانشگاه در غرب است، گفت: کمیت دانشگاه به حدی افرایش یافته که ایران بزرگترین کشور دانشگاهی دنیاست و کمیت دانشگا‌ه‌ها در ایران از چین بیشتر است. اسماعیل خلیلی هم به توضیح درباره علت غلبه معرفت فنی در دانشگاه ایرانی و عدم تکرار رنسانس اسلامی پرداخت.

به گزارش ایکنا، دومین نشست از سلسله‌نشست‌های مرجعیت علوم انسانی با عنوان «علوم انسانی و چالش کمیت» صبح امروز، یکم دی‌، به همت دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.

در ابتدای نشست اسماعیل خلیلی، عضو هیئت علمی موسسه مطالعات اجتماعی وزارت عتف، در سخنانی گفت: موضوع صحبتم این است که چرا معرفت فنی معرفت غالب بر دانشگاه ایرانی است. اصل پرسش از اینجا بوده است که چرا رشته‌های فنی بر دانشگاه ایرانی چیره هستند و چرا آنها دست غالب را در تعریف دانشگاه دارند؛ ولی من این پرسش را به معرفت برمی‌گردانم. به نظر من این‌طور نیست که دیسیپلین فنی بر دانشگاه ایرانی چیره باشد، بلکه معرفت فنی بر دانشگاه ایرانی چیره است. حتی در دیسیپلین‌های غیرفنی هم این معرفت غالب است. بنابراین طبیعی است که دیسیپلین فنی زمام امور دانشگاه را در اختیار داشته باشد. سؤال این است که چه شد دانشگاه ایرانی تحت سیطره معرفت فنی قرار گرفت.

وی افزود: اولاً باید بپرسیم آیا چنین است و دانشگاه ایرانی تحت سیطره معرفت فنی قرار گرفته است؟ پاسخ من مثبت است. برای فهم مسئله باید دریابیم که در آغاز چه رخ داد و سپس دریابیم که تکوین دانشگاه چگونه بود. بعد توجه کنیم که معرفت‌های دیگر در چه وضعی بودند که نتوانستند در تکوین دانشگاه ایفای نقش کنند. در لحظه تکوین دانشگاه، شکست‌های ایران از روسیه پرسش از تکنیک را به عنوان پرسش حیاتی ما مطرح کرده بود. در آن زمان بالغ بر هشتاد درصد سرزمین را از دست دادیم. بنابراین درگیر امر فنی بودیم و قدرت تکنیکی می‌خواستیم تا سرزمینمان را حفظ کنیم. از این لحظه تا زمان تأسیس دارالفنون ذیل این ایده فکر کردیم که چه کنیم برای سامان امور به تکنیک ساماندهی دست پیدا کنیم. در زمان تأسیس وزارتخانه‌ها و قشون و سازماندهی مجدد قشون و حوزه آموزش که در دارالفنون نمود یافت، پرسش ایرانیان پرسش از امر فنی بود. بنابراین بدیهی بود که به سراغ دارالفنون برویم و آن را ایجاد کنیم. از لحظه تأسیس آن تا تأسیس دانشگاه تهران، که با بحران سیاسی عجیبی در ایران مواجه بودیم، همچنان پرسش ما پرسش از فن بود و تأسیس دولت را امری فنی می‌دیدیم. این نقصان بسیار بزرگی بود که در بنیاد اندیشه ایرانی امتداد داشت و تأسیس دولت را هم امری فنی می‌دانستیم که باید از طریق اعمال قدرت صورت گیرد.

وی ادامه داد: آیا معرفت‌های دیگری داشتیم که به رقابت با معرفت فنی بپردازد؟ بله، داشتیم. مقصودم معارفی است که از آغاز زندگی اجتماعی ایران به تدریج شکل گرفته و نوعی از خرد را پدید آورده بودند که آن خرد خودش را در تنظیم با طبیعت و زندگی اجتماعی نه در سلطه بر طبیعت و زندگی اجتماعی تعریف می‌کرد. این خرد تا امروز وجود دارد. در کجا؟ در زندگی اجتماعی ما وجود دارد ولی در ساخت دولت، نظام دیوانی و هر آنچه امری فنی است نمودی ندارد یا حتی اگر آنجا وجود داشته باشد نمودش نمود غلبه نیست. پس این نوع معرفت که خرد تکنیکی نبود در ایران وجود داشت ولی در شرایطی نبود که بتواند با اندیشه‌ای که درصدد دستیابی به اندیشه فنی بود رقابت کند. چرا؟ این خرد در سده سوم تا پنجم به یک عروج و رستاخیز جدی نائل شده بود و توانسته بود نوعی از اندیشه، خرد و معرفت را ایجاد کند که به رستاخیز علمی از سده سوم تا پنجم، که موسوم به رنسانس اسلامی است، منتهی شد. با آمدن مغول‌ها و ترکان این اندیشه رو به افول رفت و نتوانست خود را باز تولید کند و در لایه‌های زیرین فرهنگ امتداد یافت. هنگامی که صفویه تأسیس شد، آنها برای تصاحب سرزمین و حفظ ایران خواهان تکنیک غربی بودند. دارالفنون هم ذیل همین نوع معرفت شکل گرفت.

پژوهشگر مطالعات اجتماعی در پایان گفت: در تأسیس دانشگاه تهران هم این نوع معرفت، دانشگاه را درست کرد. بنابراین بدیهی است که دانشگاه ایرانی ذیل اندیشه و معرفت فنی ادامه حیات بدهد. اکنون با دانشگاهی مواجه هستیم که در بازتولید خرد ایرانی و خرد مدرن موفق نیست. نوعی ذهن ترجمه‌ای در این دانشگاه هست که معرفت تکنیکی را از جهان غرب اخذ می‌کند و در کوشش برای باز تولید آن است، گرچه ناموفق است. ما نمی‌توانیم انیشتین تولید کنیم، دانشگاه ایرانی نمی‌تواند نیوتن تولید کند، فقط می‌تواند آن معرفت را بگیرد و در ساحت فنی از آن استفاده کند. می‌تواند در بهترین حالت کارخانه‌های خوبی را تولید کند، کارخانه‌هایی که محصول معرفت ترجمه‌ای است و نمی‌تواند دست به اختراع و اکتشاف بزند. بدیهی است که این دانشگاه تحت سلطه معرفت فنی قرار گیرد.

ایران، بزرگترین کشور دانشگاهی جهان

در ادامه نشست میثم سفیدخوش، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، گفت: در آغاز تأسیس دانشگاه در ایران، تعداد دانشگاه‌ها در تهران بسیار اندک بود و دانشجویان اندکی در آنها تحصیل می‌کردند و افراد خاصی از طبقه خاصی می‌توانستند در نهاد عالی علمی حضور داشته باشند. دانشگاه تهران که تأسیس شد قرار بود یک موقعیتی برای حضور همگان باشد ولی تجربه دانشگاه تهران در دهه‌های نخستین نشان‌دهنده این است که دانشگاه همچنان در دهه‌های آغازین یک نهاد نخبگانی بود و افرادی از طبقات خاصی می‌توانستد وارد دانشگاه شوند. مسئله من از آنجا شروع می‌شود که این ذهنیت در دوره پهلوی دوم تغییر می‌کند. عبارت انقلاب آموزشی که تکه‌کلام شخص شاهنشاه ایران بود و آرام آرام دست‌مایه برنامه تبلیغاتی و اجرایی و عملیاتی پهلوی دوم برای گسترش دانشگاه بود، نشان‌دهنده یک تغییر نگرش است. می‌خواهم این تغییر نگرش را بهانه کنم و نشان دهم که از آنجا به بعد با خودآگاهی جامعه ایرانی با عقب‌ماندگی فرهیختگی مواجه می‌شویم.

وی با اشاره به مشکل توده‌وار شدن دانشگاه در ایران، بیان کرد: توده‌وار شدن دانشگاه در ایران تابعی از توده‌وار شدن دانشگاه در غرب است. از دهه شصت میلادی به بعد، موج سنگینی علیه انحصارطلبی دانشگاه‌های تاریخی یا سنتی در اروپا شکل گرفت و در فرانسه و آلمان و همچنین در آمریکا سد بزرگی شکسته شد. دولت و نهادهای بین‌المللی مداخله کردند و دانشگاه‌های متعددی را تأسیس کردند و دانشجویان زیادی را جذب کردند و نتیجه آن پدیده توده‌وار شدن دانشگاه‌ها بود. اتفاقی که در دهه‌های اخیر در دانشگاه‌های ایران افتاده و کمیت دانشگاه تا جایی بالا رفته که ایران بزرگترین کشور دانشگاهی دنیاست و کمیت دانشگا‌ها در ایران از کشور چین بیشتر است و این امر تا اندازه‌ای محصول همین موج است. پس نمی‌خواهم عنصر بیرونی را نادیده بگیریم ولی یک عنصر درونی داریم که مربوط به گره فرهیختگی است.

گذار از کیفیت به کمیت در مقوله مجازات

در پایان نشست ابوالقاسم نقیبی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید مطهری در سخنانی گفت: موضوعی که انتخاب کردم چالش کمیت در دانش حقوق است. در یک نگاه بیرونی در زمینه مسائلی که مربوط به علوم انسانی و چالش کمیت است سؤالاتی طرح می‌شود. سؤال اول این است که معیار سنجش امر کیفی چه چیزی است. به تعبیر دیگر، سنجه در سنجش امر کیفی انسانی چیست؟ سؤال دوم، فرایند گذر از کیفیت به کمیت در علوم انسانی چگونه شکل می‌گیرد. سؤال سوم، توصیف و تبیین کمی امر کیفی در علوم انسانی چگونه صورت می‌گیرد. اینها سؤالات مهمی هستند که پاسخ به آنها مبین مسئله علوم انسانی و چالش کمیت است.

وی افزود: بدون تردید یکی از ابزارهای مهمی که دانش حقوق از آنها بهره می‌گیرد ابزار کمیت است که در حقوق جزا ابزار حفظ نظم عمومی است، چه در مقام وضع قانون و چه در مقام اجرای قانون. بدون تردید نقض نظم عمومی و اخلاق حسنه از جمله امور کیفی هستند که اصطلاحاً در ادبیات حقوقی از آن تعبیر به جرم می‌کنیم. درست است که جرائم امور کیفی هستند، ولی برای مجازات مجرم باید برای تناسب جرم و مجازات از مقوله کیفیت به کمیت گذر کرد. کسی که به قذف دیگری مبادرت کرده دچار جرمی شده است که موجب اخلال در نظم عمومی شده و مجازاتی که برای آن تعیین می‌شود کمّی است. سؤال مهم این است که آیا این کمیت با آن جرم کیفی تناسب دارد یا خیر؟ تناسب کمیت کیفر با جرم مسئله بسیار مهمی برای حقوقدان است.

انتهای پیام
captcha