سیدمسعود پاکنژاد، مؤلف کتاب «کمال سخن: منتخب اشعار خلاقالمعانی کمالالدین اسماعیل اصفهانی» در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، اظهار کرد: کمالالدین اسماعیل نقطه عطف شعر فارسی و خلاقالمعانی است، یعنی کسی که معانی فراوان و بکری آفریده و این لقب به هیچ شاعر دیگری در ادبیات فارسی اطلاق نشده و واقعاً برازنده کمالالدین اسماعیل است، چنانکه قصیدهای 84 بیتی با ردیف «نرگس» سروده که هر بیت آن حاوی تشبیهی زیباست و گاهی تعداد این تشبیهات در هر بیت، به دو تا سه مورد میرسد.
وی افزود: کمالالدین اسماعیل تنها شاعری است که درباره برف، شعر سروده و میگوید: «هرگز کسی نداد بدینسان نشان برف/ گویی که لقمهایست زمین در دهان برف» در سراسر ادبیات فارسی، به جز کمالالدین اسماعیل، شاعری پیدا نمیشود که درباره برف شعر گفته و در هر بیت، تشبیهی زیبا آورده باشد. کمالالدین اسماعیل در لابلای این ابیات، از سرماهای بسیار شدید اصفهان و بارش ممتد برف سخن میگوید که امروز فقط در داستانها میتوان سراغ آن را گرفت.
مؤلف کتاب «کمال سخن» بیان کرد: اگر کمالالدین اسماعیل، خلاقالمعانی نامیده میشود، به این دلیل است که در یکی از رباعیهای خود اشتباهی انجام میدهد، ولی بلافاصله این اشتباه را در بیت بعدی رفع میکند که نشان میدهد چقدر در کار خود مهارت داشته و آن رباعی این است: «ای زلف تو همچو مشك و روی تو چو خون/ ای روی تو همچو مشک و زلف تو چو خون». زلف همواره از سیاهی به مشک و روی از سپیدی و سرخی به خون تشبیه میشده، ولی کمالالدین اسماعیل عکس آن را میگوید و در ادامه، میسراید: «میگویم و میآیمش از عهده برون/ مشک است ولی نرفته در نافه هنوز/ خون است ولی آمده از نافه برون» در واقع، اشتباه خود را با این حسن تعلیل زیبا جبران میکند.
وی ادامه داد: کمالالدین اسماعیل در لابلای اشعار خود تاریخ اصفهان را بهخوبی حفظ و در دیوان 15 هزار بیتیاش، نکات ظریفی راجع به نزاعها و درگیریهای این شهر نقل کرده است. در واقع، وی تنها شاعری محسوب میشود که در اشعار خود به نام محلههای اصفهان و نزاعهای میان آنها اشاره میکند. در آن زمان، اصفهان به دو دسته حنفی و شافعی یا آل خجند و آل صاعد تقسیم میشد که هر بار به بهانهای به جان هم افتاده و شهر را به هم میریختند و کمال اسماعیل دل خونی از آنها داشت.
پاکنژاد اضافه کرد: کمال اسماعیل از اهل سنت بود، ولی به قول رسول جعفریان، سنی دوازده امامی محسوب میشود، یعنی با وجود اهل سنت بودن، احترام زیادی برای اهل بیت(ع) قائل بود. وی سه بیت درباره حضرت سیدالشهدا(ع) سروده که واقعاً بینظیر است: «چون محرم رسید و عاشورا/ خنده بر لب حرام باید کرد/ وز پی ماتم حسین علی/ گریه از ابر وام باید کرد/ لعنت دشمنانش باید گفت/ دوستداری تمام باید کرد» کمال اسماعیل در واقع، یک سنی ولایتمدار به معنای واقعی بود.
وی تصریح کرد: کمال اسماعیل شاید تنها شاعری باشد که نام جلالالدین منکبرنی، پسر سلطان محمد خوارزمشاه را حفظ کرده است؛ پهلوان رشیدی که هیچگاه به پادشاهی نرسید، ولی مقابل مغولها جنگید و سرافرازانه جان داد. کمال اسماعیل نیز در سال 635 هجری قمری در جریان محاصره اصفهان به دست مغولها، کشته شد. در واقع، میتوان گفت تا زمان وفات کمال اسماعیل، تمام شعر فارسی در وجود وی خلاصه شده بود، بهخصوص در قصیده و رباعی تبحر زیادی داشت و تمام شعرا از جمله حافظ، دنبالهرو او بودند. علاوه بر این، کمال اسماعیل نثرنویس بسیار بزرگی نیز محسوب میشود و صاحب رسالهای به نام «قوسیه» است.
انتهای پیام