کد خبر: 4033419
تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۶:۵۱
در یک نشست علمی مطرح شد: 

ضعف منابع امامیه درباره اعتبارسنجی داده‌های رجالی

حمید باقری عضو هیئت علمی دانشگاه تهران اظهار کرد: نکته مهم درباره اعتبارسنجی داده‌های رجالی گزینشی بودن منابع موجود امامیه در این‌باره است یعنی ما خلأ اطلاعاتی درون‌مذهبی داریم و نمی‌توانیم صرفاً با منابع امامیه کار را پیش ببریم و ناچاریم از منابع دیگر هم استفاده کنیم تا این خلأ را پوشش دهیم.

به گزارش خبرنگار ایکنا، کرسی علمی ترویجی «اعتبارسنجی داده‌های رجالی امامیه در پرتو منابع غیررجالی – غیرشیعی؛ مطالعه موردی اسحاق احمر» امروز چهارشنبه ۱۳ بهمن ماه از سوی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران برگزار ‌شد.
حمید باقری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه سخنان او را می‌خوانید:
 
در برخی کتاب‌‌های فرق‌نگاری، اطلاعاتی را درباره اسحاق احمر و اسحاقیه می‌‌بینیم که از جمله کتاب «الملل و النحل» شهرستانی است و در آن به باورهای الوهیت، ظهور حضرات معصومین در قالب‌های انسانی و خدایی که در قالب بشر ظاهر شده اشاره شده است. فرقه اسحاقیه که منسوب به اسحاق احمر است از جمله غلات هستند که نکاتی غلوآمیز و غیرقابل قبول در مورد ائمه ارائه می‌دهند. این گروه در قرن سوم به شام مهاجرت می‌کند و استان‌های حلب و لاذقیه، محدوده فعالیت این گروه است و در نهایت در قرن هفتم از بین می‌روند.

اطلاعات خطیب بغدادی درباره اسحاق احمر

در منابع غیر شیعی که حاوی اطلاعات غیر رجالی هستند کامل‌ترین اطلاعات را خطیب بغدادی در مورد این شخص دارد و اطلاعات وی به خوبی در مورد شناخت اسحاق به ما کمک می‌کند. بغدادی وجه شهرت او به احمر را بیان می‌کند. بغدادی، فرقه‌سازی اسحاق و گرایش به برخی باورها در وی را مورد بررسی قرار می‌دهد. خطیب به نقل از استاد خود می‌گوید اسحاق یک بیماری پوستی داشته و برای اینکه این بیماری پوستی وی مشخص نباشد یک داوری قرمز را دائماً به صورت خود زده است و به همین دلیل به احمر معروف شده است.
 
بغدادی می‌گوید از برخی از شیعیان در مورد اسحاق احمر پرسیدم و همان اطلاعاتی را به من دادند که استادم به من داد. نجاشی در کتاب خود چند کتاب را به اسحاق احمر نسبت می‌دهد و به نظر می‌رسد این همان چیزی است که خطیب بغدادی هم به آن اشاره کرده است. برخی روایات منقول از اسحاق احمر را نیز ابن جوزی در کتاب خود آورده و البته اشاره کرده که این موارد جعلی هستند.

موانع اعتبارسنجی داده‌های رجالی

مرحوم وحید ابطحی ادعایی داشتند که قبل از نجاشی چیزی در مورد کتب اسحاق احمر نمی‌بینیم در حالی‌که نمی‌توان با قاطعیت چنین چیزی را پذیرفت چراکه به نظر می‌رسد نجاشی این کتاب‌ها را ندیده یا اگر هم دیده در انتساب آنها به اسحاق احمر تردید داشته است. از سوی دیگر ما می‌توانیم از رجالیون متقدم خودمان و به طور خاص از نجاشی دفاع کنیم چون کتب رجالی ما موید این دیدگاه نجاشی هستند. 
 
بنده این ایده را در مورد برخی از راویان دیگر همانند ابوجعفر سنان واسطی هم  پیگیری کردم که هنوز کامل نشده اما بخشی زیادی از کار پیش رفته است. نکته مهم، درباره اعتبارسنجی داده‌های رجالی گزینشی بودن منابع موجود امامیه در این‌باره است یعنی ما خلأ اطلاعاتی درون‌مذهبی داریم و نمی‌توانیم صرفاً با منابع امامیه کار را پیش ببریم و ناچاریم از منابع دیگر هم استفاده کنیم تا این خلأ را پوشش دهیم. 

بررسی مسائل اعتقادی نیازمند اجتهاد است

شادی نفیسی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران نیز در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه می‌خوانید:
 
نکته اول اینکه محل نزاع در این بحث چیست؟ در این بحثی که آقای دکتر باقری ارائه دادند به صورت تفصیلی به این بحث نپرداختند و بیان نکردند داوری که نجاشی در مورد غالی بودن اسحاق احمر ارائه می‌دهد آیا امری اجتهادی، حدسی یا براساس مشاهده تجربی است؟ به نظر می‌رسد وقتی‌که داوری‌های رجالی به عقاید برمی‌گردد قطعاً یک تحلیل و اجتهاد پشت آن است و در این مورد نمی‌توانیم به حدسی بودن داوری‌های نجاشی استناد کنیم.
اگر وثاقت را یک امر حسی بدانیم شاید بتوانیم حدسی بودن را بپذیریم اما وقتی به بحث عقاید می‌رسیم قطعاً با بحث اجتهاد مواجهیم و آنچه در اینجا محل نزاع است این است که اگر داوری نجاشی در مورد راویان مختلف در بحث از غلو را پذیریم آیا می‌‌توانیم بگوییم دیدگاه ما در مورد غلو با دیدگاه نجاشی یکی است. اگر بخواهیم همسویی دیدگاه خودمان را با دیدگاه نجاشی شناسایی کنیم از طرق مختلف می‌توانیم اینکار را انجام دهیم اما باید در جریان باشیم که نجاشی با چه ملاک‌هایی یک فرد را غالی می‌داند و آیا ما هم می‌توانیم آن را کاملاً قبول کنیم.
 
راه دیگر برای شناسایی همسویی دیدگاه ما با نجاشی بررسی روایات افرادِ مورد بحث است. اما دکتر باقری تحلیل جزیی از روایات نداشتند بلکه صرفاً معتقدند نظرات اسحاق احمر منطبق با نظرات امامیه است. در حالی که جا داشت به میزان بیشتری به این موضوع پرداخته شود. نکته دیگر اینکه باید خودمان این کتاب‌ها را ارزیابی کنیم در حالی که نجاشی به دو کتاب احمر اشاره کرده است که یکی در مورد یکی از شاعران اهل بیت و دیگری درباره مجالس هشام بن حکم است که به این موارد هم پرداخته نشد. 
 
خود خطیب بغدادی وقتی می‌‌خواهد در مورد اسحاق احمر داوری کند مطالبی را از اساتید خود نقل می‌کند که به شدت اسحاق را نکوهش می‌کنند. وی همچنین روایتی از نوبختی در نقد غلات می‌آورد و می‌گوید اسحاق قائل به حلول حضرت علی(ع) در همه امامان است. ظاهراً نجاشی در باور خودش منفرد نیست و افراد دیگری از متکلمان شیعه هم همین اعتقاد را دارند. البته این اطلاعات نشان می‌‌دهد که نوبختی ادعا می‌کند که اسحاق احمر قائل به الوهیت برای امام علی(ع) است. 

مشابهت فکری بین نصیریه و اسحاق احمر

مشکل دیگری که در اینجا با آن مواجه می‌شویم این است؛ کسانی که نقدهای نجاشی را نمی‌پذیرند مبنای نوبختی را هم نمی‌توانند بپذیرند لذا داوری‌ها بدون اینکه ما به منابع دسترسی داشته باشیم قابل تأمل هستند و می‌توانند مورد نقد و انتقاد قرار گیرند. اطلاعات مکمل دیگری که وجود دارد استناد به اسحاق احمری در منابع نصیریه است.
 
موضوع دیگر این است که هم‌سویی و مشابهت فکری بین نصیریه و اسحاق احمر وجود دارد اما در منابع به خوبی به میزان این مشابهت پرداخته نشده است. در سخن خطیب بغدادی، ابن جوزی و دیگران، از روایات به عنوان یک منبع دیگر استفاده شده است. 
 
به نظر می‌رسد همچنان برخی از ایرادات در مورد اشکال‌تراشی نجاشی درباره غلو که برخی از راویان مطرح می‌کنند وجود دارد. اینکه بگوییم وی قائل به الوهیت امام علی بوده است مسئله‌ای قابل تأمل است چراکه باید بررسی کنیم که آیا آنها به الوهیت اعتقاد داشتند یا دیگران چنین تحلیل‌هایی را در مورد اندیشه‌های آنها ارائه داده‌اند. جا دارد منابع شیعی، سنی و نصیریه در مورد اسحاق احمر به شکل دقیق‌تری تحلیل شود چراکه چندان مورد بررسی قرار نگرفته و همچنان نیاز به بررسی‌های بیشتری دارد.
 
حجت‌الاسلام والمسلمین محمدکاظم رحمان‌ستایش، عضو هیئت علمی دانشگاه قم در این نشست به بیان نکاتی پرداخت که در ادامه می‌خوانید: 
 
ایده اینکه به روایات مشهور در شیعه امامیه اکتفا نکنیم ایده بسیار خوبی است و کاری که دکتر باقری انجام داده‌اند قدم مبارکی در این جهت است. در دوره حاضر اتفاقی با عنوان نواخباری‌گری در حال متداول شدن است و پژوهش‌های اینچنینی باعث می‌شود جلوی بسیاری از شبهاتی که توسعه و تعمیم داده می‌شود و حتی مبانی جدیدی را ایجاد می‌کند گرفته شود.

لزوم دسته‌بندی منابع رجالی

معتقدیم حجیت آرای رجالی در آنجایی اتفاق می‌افتد که بتواند وثوق و اعتماد را ایجاد کند بنابراین ما با هیچکدام از رجالیون پیمان نبسته‌ایم که به هرچه گفته‌اند کاملاً ملتزم باشیم و آن را قبول کنیم اما از منظر عقلایی، این مقبول است که داده‌های رجالی داده‌های قابل توجه و اهتمامی هستند اما باید آنها را دسته‌بندی هم بکنیم؛ چراکه برخی از آنها را می‌توانیم مُسَلَم فرض کنیم. برخی از آنها هم شواهدی دارند که باید در تحلیل رجالی مورد توجه قرار گیرند و برخی از موارد نیز که دلیل قاطع بر علیه آنها داشته باشیم طبیعتاً قابل پذیرش نیستند.
 
در زمینه حس و حدس باید گفت اینکه کسی بگوید حس مطلق، مبنای استدلال رجالی است پذیرشش بسیار سخت است بنابراین ما مجبوریم یک شناخت علمی از راویان پیدا کنیم و شناخت علمی هم مبتنی بر اطلاعاتی است که در اختیار داریم و هرچه بتوانیم این اطلاعات را وسیع‌تر کنیم طبیعتاً شناخت دقیق‌تر و عمیق‌تری خواهیم داشت. مطلب دیگر اینکه به هر داده‌ای نمی‌توانیم به دیده اعتماد بنگریم بلکه باید داده‌ها را تحلیل کنیم چراکه بر اساس تحلیل است که به این نتیجه می‌رسیم که آیا این داده‌ها معتبر هستند یا خیر.  

 

انتهای پیام
captcha