به گزارش خبرنگار ایکنا، سومین پیش همایش ملی انقلاب اسلامی و افق تمدنی آینده عصر امروز، 18 بهمنماه با موضوع «غربت سنت ایرانی ـ اسلامی»، و سخنرانی ویژه وحید شالچی، دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
در بخش گفتوگوی علمی این پیش همایش نیز که با موضوع «معضله ایران» برگزار شد، محمد ملاعباسی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با موضوع «ایران؛ سرزمینی میان کابوس و رویا» و سیدحسین شهرستانی، مدیر گروه هنر و ادبیات پژوهشکده فرهنگ و هنر با موضوع «ایده ایران؛ دیرینه یا نو پا» به سخنرانی پرداختند. دبیر علمی نشست نیز صابر جعفری، عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی بود.
در ابتدای این نشست، جعفری، عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی طی سخنانی اظهار کرد: پیرو فرمایشات مقام معظم رهبری در گام دوم انقلاب، پژوهشکده شهید صدر به محوریت پرداختن به مبانی و مبادی تمدنی، نسبت به برگزاری کارگروههای مختلفی اقدام کرد. بدین ترتیب، کارگروههای مختلفی در این زمینه شکل گرفت و متناسب با آن نیز همایشی برگزار خواهد شد تا حاصل کار این کارگروهها دیده شده و شرایطی فراهم شود تا صاحبنظران نظرات خود را ارائه دهند.
وی بیان کرد: این پنلها در محورهای مختلفی همچون وضعیت تمدنی غرب و انقلاب اسلامی، تربیت زمامدار و حکمرانی تمدنی، نظامسازی و دولتسازی تمدنی، فرهنگ و رسانه در افق تمدنی انقلاب اسلامی و جامعهشناسی مسجدمحور، آموزش و پرورش در افق تمدنی انقلاب اسلامی، معماری و شهرسازی اسلامی ـ ایرانی و ... برگزار میشود. همچنین، این پنلها در حکم پیشنشستهایی برای برگزاری همایش اصلی هستند که روز سوم اسفندماه سال جاری برگزار خواهد شد.
جعفری اظهار کرد: یکی از مهمترین ارکانی که میتوان افق تمدنی آینده انقلاب اسلامی را در آن دید، بحث ایران و معضلهای است که از آن به نام ایران یاد میکنیم. درک و اجمالی وجود دارد که موجودیتی به نام ایران وجود دارد اما زمانی که بنا میشود به خودآگاهی برسد، باب فکر و ایده و تفکر به میان میآید. یکی از پرمناقشهترین مباحثی که میتوان مطرح کرد، مواجهه تاریخی همین موجودیت عجیب و غریب به نام ایران با تمدن غرب است. به سختی میتوان متفکرانی پیدا کرد که در زمنیه خودآگاهی ایده ایران و معضلهای به نام آن اتفاق نظر داشته باشند. چگونگی صورتبندی این ایده و مؤلفههای مربوط به آن و نیز سر و شکل دادن به این صورتبندی، موضوعی است که باید بدان پرداخته شود.
در ادامه این نشست، سیدحسین شهرستانی، طی سخنانی بیان کرد: مسئله معضله ایران، مسئله مهمی است که وجه مهمی از مباحث حوزه تمدنسازی، از قبال تعیین تکلیف در این مفاهیم عبور میکند. قضیه ایران، قضیهای است که در میانه دو گفتار و ناتمامیت این دوگفتار شکل میگیرد. یک طرف این ماجرا، گفتار غالب سیاسی رایج از مفهوم ایران است که دقت نظری و توجه به بنیادهای مفاهیم ندارد و مفاهیم را به مثابه مفهوم طبیعی قلمداد میکند.
وی افزود: طبق این مبانی، با بخشی از نظریات روشنفکران مواجه هستیم که با اشکال مختلف به این موضوع پرداختهاند. در چارچوب این نظریه ایران در برابر تمام طوفانها ایستاده و توانسته است تا در برابر تمامی مخاطرات مقاومت کند. نقطه مقابل، گفتاری است که طبق آن ایران همانند دیگر دولت ـ ملتهای جدید که تحت مناسبات جهان مدرن به وجود آمدهاند، مخلوق عصر جدید و مولود مناسبات تاریخی نوظهور است و طبیعتا طبق این گفتار، این ایده ابتدا در غرب ایجاد شده و در تقابل با ملل اروپایی از خلال آگاهی روشنفکران ممالک غیر اروپایی کم کم ایده ملت در کنار ایده ترقی به سایر سرزمینها انتقال پیدا میکند. در این راستا مسئله استعمارزدایی تأثیرگذار بوده و تمدنهای غیر اروپایی به تدریج با این مفهوم آشنا شدند. بنابراین، طبق این نظریه، موضوعی به نام ایران در عصر جدید، مولود مناسبات عصر مدرن است.
شهرستانی بیان کرد: مسئله ایران به مثابه مسئله وقتی پیش میآید که گویی نمیتوانیم هر وجهی از دو گفتار بیان شده را دارای معنی دقیق بدانیم و گویی نمیتوانیم در هیچ کدام از این دو گفتمان رایج، مسئله ایران را صورتبندی کنیم. گویی مسئله ایران از سویی نشانههایی دارد که قاعدتا نمیتوانیم آن را با انگاره تلویزیونی که از ملت و دولت ایران ارائه میشود، مقایسه کنیم. البته اهل علم نیز توقعی ندارند که تلویزیون از این انگاره دفاع نکند؛ چراکه تلویزیون باید در کارکرد خود، این مسئله را به عنوان امری حقیقی ارائه دهد.
وی ادامه داد: مفاهیمی مانند مفهوم ملت در تاریخ فرهنگی ما معنایی دیگر داشته و به معنی آئین، دین و ... آمده است. ایده میهنپرستی از سوی روشنفکرانی بیان شد که چنین مفهومی را در غرب دیده بودند و آن را در داخل پیاده کردند که به اتفاقاتی همچون مشروطیت و ... رسید. از سوی دیگر زمانی که ادعای ایرانی بودن به مثابه یک سرزمین را با سایر ملل همجوار مقایسه میکنیم، مشاهده میکنیم ایران به مثابه یک کلیت و ایدهای که دعوی خودآگاه تاریخی داشته، دارای معنای ویژهای در قیاس با ملل همجوار خود بوده و ویژگیهایی دارد که با دیگر ملل متفاوت است. اینجاست که مسئله ایران به وجود آمده و میتوان درباره آن به بیان ایدهها و نظرات پرداخت.
در ادامه، محمد ملاعباسی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز در سخنانی اظهار کرد: یکی از مهمترین مطالبی که در تلاش برای اهمیت دادن به معضله ایران جود دارد، وضعیت مخاطرهآمیزی است که کشور ما در آن قرار دارد. یعنی ایران از سویی دشمنانی دارد و از طرف دیگر با پدیدارهایی همچون مهاجرت جوانان و ... مواجه است. این سؤال به وجود میآید که چرا این کشور در حال از دست رفتن است و ... . در این فضا با دو مفهوم معرفتی مواجه هستیم که در ظاهر گویی خصم یکدیگر هستند اما زمانی که به اینها به شکل ویژه بنگریم، مشاهده میکنیم ساختار واحدی دارند.
وی افزود: یکی از آنها تفکری است که ایران را کشوری معرفی میکند که سرزمین مقدسی است و سنگ خارایی بوده که ذات ویژهای دارد. این سنگ خارا که از سوی متفکرانی همچون سیدجواد طباطبایی مطرح شد، دارای عناصر اساسی مانند وحدت و ... است. این تفکر باعث تداوم ایران و زنده مانده ایران در هر شرایطی میشود. این تفکر، دارای رقیبی است که شاید صدای بلندی ندارد اما هزاران صدای کوچک دارد. طبق این تفکر، ایران سرزمینی شوم و نفرین شده است که هر اتفاقی در آن رخ دهد، باز در همان مسیر شومی و نفرینشدگی قرار دارد.
ملاعباسی بیان کرد: در این تفکر، تکستارههای استثنایی نیز که قصد داشتند تا این نفرین را از میان بردارند، همواره با شکست مواجه شدهاند. این دو بدنه معرفتی شباهتهای ساختاری مهمی با هم دارند. یکی از مهمترین آنها این است که ادعای آنها ابطالناپذیر است. یعنی از نظر آنکه ایده ایران، ایدهای ابدی و ازلی است، هیچ چالشی نمیتواند ایران را با مخاطره مواجه کند. از طرف مقابل نیز همین حالت وجود دارد، یعنی موقعیتی که هر اتفاق خوبی نیز در این کشور رخ دهد، کاملا موقتی بوده و نباید به آن دل خوش کرد.
وی اظهار کرد: در نگرش به روایت تاریخی از ایران باید کاملا با دقت حرکت کنیم. در ایده معضله ایران باید به این فکر کرد که چگونه میتوان این ایده را از بنبستهایی که خیلی زود به دام آنها میافتد، رها کرد. باید راهی برای برونرفت از این بنبستها پیدا کرد. یکی از معضلههای موجود، این است که خطاب این گفتارها برای چه کسانی است. باید هنگام اندیشیدن به معضله ایران خودآگاه باشیم و به معنایی که امروز وجود دارد، گفتاری را تولید کنیم که خطاب به مردم کشور بوده و دغدغه آنها را داشته باشد.
در ادامه، سیدحسین شهرستانی، مدیر گروه هنر و ادبیات پژوهشکده فرهنگ و هنر بیان کرد: امروز بخشی از هنر و ادبیات جامعه ما مانند سینما در حال ارائه تفکر ایران به مثابه سرزمین نفرینشده هستند. البته در تقابل این تفکر نیز بخش دیگری از این جامعه به دنبال ارائه تفکر ایران اصیل و سرزمین استوار هستند. امروز ادبیات جامعهشناسی در حال تبدیل ایران به همان نظریه عام در رابطه با سرزمینی نفرینشده است. در علم جامعهشناسی، بخشی از جامعهشناسان با جامعهای مدرن مواجه هستند و به تفکر قدیمی و اصیل ایران استوار اعتقادی ندارند.
وی افزود: جامعهشناسی، علمی گسستاندیش است و به سنت کاری ندارد. امروز در موضوع سرمایهداری نیز تنها به عصر جدید فکر میکنند. البته هستند اندیشمندانی که در این زمینه علیرغم مدرن دانستن موضوع، به عقبه تاریخی آن نیز نگاه میکنند. امروز جامعهشناسان ما اگرچه به علم روز و عصر جدید میپردازند، اما در دروس خود با عقبه الهی و دینی و اصیل ایرانی نیز آشنا میشوند. امروز تفکرات مطرح شده در این زمینه از متن فرهنگ و گفتار ادبی و حکمی که مسئله فرهنگ ایرانی برای آن مهم بود، بیرون میآید. بنابراین، وجهی از ماجرا وجه تقابل دو نوع گفتار نظری است که در یک جا امر روزمره و معاصر مورد توافق قرار دارد و در جایی دیگر، سنتهای تاریخی مطرح میشود.
شهرستانی بیان کرد: امروز مفهوم خیلی مهمی که در میان برخی اندیشمندان متهم است، سنت است؛ چراکه به محض اینکه سخن از نگاه به سنت میشود، بسیاری از اندیشمندان کتبی همچون شاهنامه، کلیله و دمنه و ... را به عنوان منابع اصیل و مهم در نظر نمیگیرند. البته تقابل زیادی بین اندیشمندان در دو وجه قضیه وجو.د دارد، یعنی برخی تنها به دنبال حفظ حریم سنتی خود هستند و برخی دیگر نیز فقط به دیدگاه معاصر و مدرن میاندیشند. ذهنیت علوم اجتماعی جدید با میراث معرفتی و فرهنگی میتوانند با یکدیگر اتفاق خجستهای در جامعه رقم بزنند.
مدیر گروه هنر و ادبیات پژوهشکده فرهنگ و هنر تصریح کرد: مسئله اصلی این است که از طرفی بفهمیم ایران امری دیرین البته نه به تمامیت است که تکوین تاریخی داشته و به لحاظ تکوین تاریخی، حدوث تاریخی دارد. ایران امروزی ایرانی نیست که در شاهنامه آمده است. باید بدانیم ایران صفوی، ایران معاصر، ایران فردوسی و .. با یکدیگر تفاوت دارند. از طرفی مسئله مهم دیگر پرداختن به ایران امروزی است که باید ناظر به ایران معاصر، به ایران گذشته و تاریخ آن بیندیشیم. علوم اجتماعی باید به جای اینکه صرفا به نفوس مردم ایران بپردازد، به متون اصیل ایرانی نیز رجوع کند. امروز متن اصیل ایرانی در علوم اجتماعی ایران غایب است.
در ادامه، محمد ملاعباسی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در سخنانی اظهار کرد: صحنهها و گفتارهایی که در مورد ایران به کار میبریم، مستعد این هستند که به نوعی گفتار دراماتیک و ادبی به گفتار ایران دهند یعنی با حالتی تمثیلی به دنبال این است که آن چیزی که امروز در ایران رخ داده، نمونههایی است که در گذشته نیز رخ داده است.
وی ادامه داد: به نظر میرسد علوم اجتماعی تا حدودی به خودی خود و در بخشهای ناموفق خود به یکی از دستاندرکاران ادبی تبدیل شده است. بر این اساس، اندیشیدن به ایران، مستعد این است که ما را به بنبست برساند. برای این بنبست باید به سمت گونهای از علوم اجتماعی برویم که به معنی واقعی کلمه تغییرپذیری و ماهیت در حال تحول جامعه امروزی را به مثابه عنصر اساسی علم خود در نظر بگیرد و متوجه این پیشداوریهای فراوانی که بر ادبیات غالب علوم اجتماعی در ایران است، باشد.
ملاعباسی بیان کرد: با ابزارهایی که برای سنجش خانواده در کشورهای دیگر وجود دارد، میتوان درباره خانواده ایرانی به نکاتی دست پیدا کرد. از سمت دیگر، تصور از ایران به مثابه یک ایده منسجم، دارای ایراد است و آن ایراد نیز امر متناقضی است که نمیتواند به اندازه کافی ایده سرزمین ایران را به رسمیت بشناسد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در پایان سخنان خود تصریح کرد: اگر بخواهیم از این بنبست بیرون برویم، باید امر روزمره را آنگونه که شایسته امر روزمره است و با انعطافپذیری لازم، بررسی کنیم. یعنی به گونهای عمل کنیم که تمامی پدیدههای امروزی را نیز مد نظر قرار دهیم و با نکات مربوط به رفتار روزمره امروزی بدان بپردازیم. بنابراین، امروز دو گفتمان در رابطه با معضله ایران وجود دارد که یکی به نفوس ایرانی و دیگری به متون ایرانی میپردازد. تأکید بر امر معمولی در ایران و تأکید بر وجههای خاص ایران در متن این دو گفتمان، میتواند در کنار یکدیگر به حل مسائل کمک کند.
در ادامه، وحید شالچی، دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی نیز طی سخنانی بیان کرد: مسئله سنت موضوع بسیار مهمی است که میتوانیم در دورههای تاریخی مختلف بدان بپردازیم. امروز بسیاری از اساتید دانشگاه مدیریتی ما اندیشمندان غربی را میشناسند اما وقتی نام بزرگان ایرانی آورده میشود، با هیچکدام از ایشان آشنایی ندارند. امروز غربت موضوع سنت در همه جا وجود دارد. زبان فارسی که تمام تاریخ این سرزمین بر پایه آن بنا شده است، امروز چه جایگاهی دارد؟
وی افزود: امروز دستور کار بسیاری از سرویسهای امنیتی دنیا تجزیه سنت اصیل ایرانی است. متأسفانه بسیاری از کسانی که دلبستگی به این نظام دارند نیز بر ضد این سنت کتاب مینویسند و ایده ایران را زیر سؤال میبرند. در زمانهای که اقتصاد ایران در حال افت نسبت به برخی کشورهای همجوار است و به شهروندان حس فرودستی دست میدهد، نباید سرمایههای فرهنگی را از بین برد.
شالچی بیان کرد: غربت دیگر فرهنگی ما این است که چنان قدرتی ندارد که بتواند بر موج جهانی سوار شد و خود را نشان دهد. تنها میراثدار این سنت، دولت ایران نیست بلکه کشورهایی مانند افغانستان و ... نز میراثدار آن هستند اما مشکلات فراوان این کشورها نیز باعث شده است تا قدرتهای جهانی به دنبال تجزیه آنها باشند. البته یکی از دلایل این اتفاق، سوء برداشتهای جدی ما از سنت است، یعنی به جای اینکه سنت را بشناسیم، از آن فاصله گرفتیم.
دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: در حوزه نظری وضعیت نهاد علم در ایران بسیار مؤثر است که در این زمینه سنت ما به جهت پایگاه نهادی یتیم است. ترجمهای بودن علم و تبدیل علم به دپارتمانهای مختلف باعث دوری از سنت میشود. بخش دیگر این مسئله مربوط به پارادایمهای حاکم بر علوم اجتماعی است که باعث شده تا یتیمی سنت ایرانی ادامه پیدا کند. در نگاه چپ، نهادهایی مانند خانواده و دولت به هیچ وجه به دبنال سنت نیستند. در اندیشه چپ ایرانی پرداختن به سنت هیچ جایگاهی ندارد.
وی افزود: در تفکر راست نیز سنت باقیماندهای مزاحم است؛ چراکه به دنبال ساحتهایی از فنآوری و تجدد هستند که در این تفکر نیز سنت، موجودی مزاحم خواهد بود. برخی اندیشمندان نیز فهمی از سنت دارند که طبق آن سنت، امر متسلب فاقد بازاندیشی است. برخی دیگر اندیشمندانی هستند که نوعی از ایرانگرایی را دنبال میکنند اما ایرانگرایی ایشان با میراث ایرانی سر سازگاری ندارد، یعنی ایران تجربهای از انسان بودن را عرضه کرده ولی بخشی از اینها به گونهای فکر میکنند که در این تفکر اصلاح و تجربه اصلاح که مهمترین بخش سنت است، امر حاشیهای میشود.
شالچی ادامه داد: تفکر دیگری وجود دارد که طبق آن سنت، همان گذشته شمرده میشود. باید بین سنت و گذشته تمایز قائل شده و گرفتار تمجید از گذشته بدون بررسی تمامی زوایای آن نشویم. سنتهای ما از گذشته و در دورههای مختلف در حال بازسازی خود بودهاند. اینکه به گذشته به صورت مدیحهسرایانه بنگریم، مهمترین چالشی است که با آن مواجه شدهایم. برخی دیگر سنتگرایانی هستند که پساساختارگرا بوده و به صورت ناخواسته از دور شدن ما به سنت نقش مهمی داشتهاند. این اندیشمندان بیش از آنکه به سنت بپردازند، درگیر دوگانههای موروثی مانند دوگانه هویت ملی، هویت دینی هستند.
دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: هرگاه هویت ایرانی در پیچیدگی قرار گرفت، بطن جامعه از جمله روشنفکران و فرهیختگان و عامه مردم در برابر آن ایستادهاند. چنانچه چنین خطایی که در دوره رضاشاه نیز رخ داد، امروز نیز تکرار شود، خود به سوژه مقاومت تبدیل خواهد شد و جامعه در برابر آن ایستادگی خواهد کرد. سنت امری جاری بوده و مهمترین ویژگی آن نیز جاری بودن آن است. موضوع مهم این است که نباید سنت را فقط به دوره خاصی از تاریخ نسبت داد. امروز غربت سنت در نهادها و دستگاههای مختلفی همچون در صدا و سیما، آموزش و پرورش و ... کاملا مشهود است.
وی تصریح کرد: امروز اقتضائات عصر در مقوله سنت درنظر گرفته نمیشود. سنت بنا به اقتضای جاری بودن خود باید با زمانه نسبت برقرار کند و ماندگاری آن در بازسازی و بازآفرینی خود است. برخی سنتگرایان اعتنایی با اقتضائات دوران جدید ندارند. یکی از این اقتضائات مهم بودن مردم به عنوان صاحبان حق است. اقتضای انسان عصر جدید این است که میخواهد در امور کشور حضور داشته باشد.
شالچی اظهار کرد: جریان سنت باید به این مسئله توجه داشته باشد که یکی از اقتضائات دنیای جدید، میل به برابرخواهی است. سنتگرایان نباید در مقابل اقتضائات زمان بایستند. مسئله دیگر پاره پاره کردن سنت ایرانی است. درخشانترین دوره سنت ما سدههای دوم تا ششم هجری است؛ چراکه اندیشمندان آن زمان با ترکیببندی، سنت ایرانی را حفظ کرده و در برابر ورود عقاید مختلف بیرونی با تعصب نایستادند.
دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: انقلاب اسلامی ایران تداوم تلاش سنت برای تطبیق خود با وضعیت جدید بود. متأسفانه فهم اشتباهی از سنت در میان برخی افراد وجود دارد. امروز یکی از مواضعی که به سنت ایرانی میتازد، جریان فمنیستی است که به شدت به سنت ایرانی حمله میکند. متأسفانه تجربه سنت در نسلهای جدید کمرنگ شده است که در این زمینه باید اقتضائات جدید را شناخته و آنها را با سنت همگام کنیم. در حال حاضر نیازمند مجموعهای از مفاهیم و سنتهای تئوریک هستنیم که امکان نزدیک شدن به اقتضائات جدید را داشته باشد.
وی در پایان سخنان خود اظهار کرد: امروز به نهادهای نظری نیاز داریم که بدانیم در مواجهه با رویدادهای مختلف چگونه خود را بفهمیم. سنت ایرانی به مثابه هر سنت فرهنگی زندهای، امری زایا است و تلاش میکند تا خود را زنده نگاه دارد. امروز باید بتوانیم روایت و سنت خود را در زمانهای که زمانه بسیار سختی نیز است، بفهمیم و حفظ کنیم.
انتهای پیام