به گزارش ایکنا، پنل کارگروه خانواده و نهادهای مردمی، همایش ملی «انقلاب اسلامی و افق تمدنی آینده» امروز ۱۹ بهمنماه با موضوع «جایگاه زن و خانواده در افق تمدنی آینده» برگزارشد.
در ابتدای این نشست، هادی همایون، رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) دیدگاه خود در مورد تبدیل مردانگی به زنانگی در مردان و تبدیل زنانگی به مردانگی در زنان و تکامل بر این اساس تشریح کرد و سپس در خصوص این نظریه با حجتالاسلام روحالله صدوق، مسئول حسینیه اندیشه به بحث پرداخت. در پایان نیز حجتالاسلام صدوق دیدگاههای خود را با محور ترکیب زن و مرد و تکامل آنها را مطرح کرد.
هادی همایون، رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به آیات قرآن و احادیث در خصوص خلقت زن و مرد، گفت: چرا انسان دو جنس آفریده شده و چرا مرد و زن هستیم و به تبع ما نیز بقیه موجودات عالم در دو جنس آفریده شدهاند. چه حقیقتی در عالم بوده که دو جنس زن و مرد داشته باشیم.
وی تشریح کرد: عالم در نگاهی که مبتنی بر نظریه نزول است، عالم تجلی اسماء الهی است. هر اسمی نازل شده، به شکلی در عالم خود را نشان داده است. اگر من خمس و صدقه میدهم این ذیل صفت جُود خداوند است. باطن و صفت جُود در عالم بالاست، تنزل میکند و به عالم ظاهر میرسد، بعد در افرادی مثل امام جواد(ع) که تجلی بزرگ جُود است و بعد در مومنان و بعد بقیه تجلی میکند.
همایون اظهار کرد: اسماء و صفات از مقام باطن به ظاهر در حرکت هستند و این عالمی که ما داریم ایجاد میشود. سوال این است اگر صفات الهی نزول کردهاند، آیا صفت ظاهر و باطن خداوند هم نزول کرده است؟ اگر بله؛ مابهازای صفت باطن و صفت ظاهر خداوند در عالم دنیا چطور است؟ باید چیزی مظهر ظاهر و باطن باشد که به نظر میرسد میتوان ماجرای زن و مرد را به این دو صفت برگردانیم.
وی با مطرح کردن این مسئله که تمام اسماء الهی را این دو صفت ظاهر و باطن مدیریت میکنند، گفت: با این فرض جنس زن را مظهر باطن و مرد را مظهر صفت ظاهر خداوند میدانیم اما نه به این معنی که حتماً باطن از ظاهر ارزشمندتر است.
رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) در تشریح نظریه خود، گفت: در ویژگیهای رفتاری، زن راحتتر در خانه مینشیند اما مرد در خانه کلافه میشود. نظریه من مسئله حجاب زنان را به خوبی تبیین میکند. اگر ضرورت حجاب به دلیل جلوگیری از شهوت و تمایل جنسی است، پس چرا نگاه کردن به زنان بیحجاب اهل کتاب و کافر حرمت ندارد؟
وی ادامه داد: همیشه فکر میکردم حجابی که برای خانمها مطرح است، با حجابی که در سیر و سلوک الهی مطرح است، چه نسبتی دارد؟ آیا تصادفی است که در هر دو از واژه حجاب استفاده شده است؟ بعد دیدم خداوند حجاب در حجاب دارد و باطن خود را برای هر کسی رو نمیکند و اگر سالک هستی باید بدانی آن محبوب باطنی است و برای کنار زدن حجاب محبوب باید صلاحیتهایی کسب کنی. همچنان که برای برداشتن حجاب یک زن هم باید شایستگی داشته باشی، خواستگاری بروی، ازدواج کنی تا حجاب آن زن برای تو برداشته شود.
همایون به این مسئله نیز اشاره کرد که در بدو ورود به عالم دنیا نیز از بطن و باطن یک زن بیرون میآییم و این باطن را یک زن تأمین میکند و ادامه داد: موضوع دوم دیدگاه من این است که باطن به سمت ظاهر و ظاهر به سمت باطن تمایل دارد. یعنی زن (به عنوان مظهر باطن خدا) به طور طبیعی تمایل به تبرج دارد. با مدیریت همین نیاز به تبرج در عصر حاضر نیز سالنهای مد و ... به وجود آمده و مردان بدون کسب صلاحیت، تبرج زنان را میبینند.
این استاد دانشگاه یکی از منحصر به فردترین رابطهای که باید بین ظاهر و باطن ایجاد شود را ازدواج دانست و گفت: ظاهر و باطن باید به هم راه پیدا کنند؛ مظاهر ظاهر و باطن در عالم دنیا نیز باید به هم راه پیدا کنند یعنی ازدواج رخ دهد که چیز مهمی است. تمایل فطری که زن و مرد به هم دارند دقیقاً به خاطر این است که ظاهر و باطن به هم راه پیدا کنند.
وی تصریح کرد: البته اختلاط ظاهر و باطن به شدت تمدن سوز است. به همین دلیل هم هست که شیطان بر همین اختلاط دست گذاشته است. وقتی جریان خانواده درست شکل میگیرد، معمولاً زن اگر خوب زندگی کرده باشد در پایان زندگیاش تبدیل به مرد میشود؛ مثلاً زنان زیادی را میبینید که در دوران پیری محور خانواده هستند و مردان هم اگر خوب رفتار کرده باشند در پایان حیات خود لطافت پیدا میکنند. یعنی مردانی که قبلاً خشن بودند آرامتر میشوند. این رابطهای که چرخشی بین زن و مرد ایجاد میشود، تمدن ساز است.
همایون با مطرح کردن این سؤال که اگر اینطور باشد در عالم بالا مرد وارد میشویم یا زن یا دو جنسه، گفت: اول همه مرد وارد میشوند چون به مرحله ظهور میرسیم. به همین دلیل تصویری که از بهشت داریم تصویر مردانه است. وقتی وارد بهشت میشویم تک جنسیتی اتفاق میافتد چون قواعد ظاهر بیرون میآید اما آیا در بهشت نظام مردانه باقی میماند یا نظام زنانه میشود؟ آیه «فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ» نشان میدهد در مراحل بالا همه با تبدیل زن به مرد و مرد به زن عوالم را طی میکنیم تا به حقیقت اصلی که باطنیتر است برسیم. ذات خداوند که باقی میماند باطنی و زنانه است.
وی در جمع بندی این بخش از سخنان خود، گفت: اگر این نظریه درست باشد، برای تمدنسازی چارهای جز آوردن زن به ظاهر و بروز و ظهور زن نداریم. تمدنی که اکنون داریم تمدن مردانه است، این تمدن اگر بخواهد رشد کند باید به سمت زنانگی برود و در آن اخلاق، عاطفه و ... رشد کند. در تاریخ هم که دقت میکنیم هر جایی که تمدن دینی به شدت به بنبست رسیده یک زن مسیر را باز کرده که اوج این اتفاق وجود حضرت زهرا(س) است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: حضرت سیدالشهدا(س) هم وقتی میخواهند امر تمدن سازی در عاشورا را شروع کنند، میفرماید این مشیت الهی است که من شهید شوم و شما اسیر شوید و آغاز این امر عظیم در یک روز با حضور یک مرد در عاشورا آغاز میشود و بقیه آن بر عهده یک زن است. به نظر من حضرت امام راحل نیز علیرغم اینکه میتوانست با حضور زنان در انقلاب مخالفت کند، بر اساس همین نگاه موافق حضور زنان بود و اگر زنان در انقلاب حضور نداشتند انقلاب پیش نمیرفت. اکنون هم اگر زن در جامعه نباشد نمیتوانیم به تمدن برسیم.
همایون در پاسخ به این سؤال که شما اصالت را به زن میدهید یا به خانواده، گفت: اصالت را به زن و مرد میدهم. آغاز ماجرای ما در زمین با یک زن و مرد است. بعداً بچهها هم که به دنیا میآیند برای استمرار همین وضع است.
حجتالاسلام روحالله صدوق، مسئول حسینیه اندیشه در نقد نظریه مطرح شده، گفت: اگر احتمالات را پیرامون تفاوت زن و مرد و کیفیت آنها تعبیر کنیم؛ مثل این است که از یک طرف آب گرم و از طرف دیگر آب سردی داریم و شرایط مطلوب این است که با پیوند آنها آب مطلوب و ولرم داشته باشیم.
وی ادامه داد: مطالب شما قابل تأمل است اما تقریر از این ظاهر و باطن آیا تقریر ترکیبی است یا اینکه میگوییم اگر زن باطنگرا است، باید سیری داشته باشد و مطلوب این است که ظاهرگرا شود؟ اگر نگاه ترکیبی نداشته باشیم آیا هر کدام مسیری را طی میکنند و زن مرد و مرد زن میشود؟
حجتالاسلام صدوق تصریح کرد: از دیدگاه من توسعه زن و مرد در ترکیب است. مرد نمیتواند توسعه پیدا کند الا اینکه با زن ترکیب شود.
همایون پاسخ داد: البته تکویناً هر فرد میتواند به تنهایی توسعه پیدا کند مثل حضرت معصومه(س).
حجتالاسلام صدوق گفت: نسبت بین این دو، بین هیچ دو موجودی نیست و حالت تساوی نیز بین آنها برقرار نیست. مثلاً یکی امام و دیگری معموم است. در هر رتبهای از ایمان خیلی از مردها متوسل به حضرت زهرا(س) میشوند اما در شأن ایمانی خودشان در عالم آخرت حضرت علی امام(ع) و حضرت زهرا(س) ماموم است. در فضای تکوینی باید این را بپذیریم.
وی ادامه داد: اگر اینگونه باشد در خانواده قوام و حاکمیت با مرد اتفاق میافتد اما مرد بدون ترکیب نمیتواند خانواده را تشکیل دهد اما سهم تأثیرها متفاوت است. اگر بیان را به تفاوت سهم تأثیرها نکشانیم نمیتوانیم بگوییم چه کسی مسئول یک ترکیب است و چه کسی حجت را تمام میکند و وقتی یک وحدت ترکیبی را شکل دادند چه کسی مسئول پاسخگویی است؟
همایون گفت: فعلاً به زن و مرد کاری نداشته باشیم و بپرسیم تمدن ما مردانه است یا زنانه. به قطعیت میتوان گفت مردانه است. آیا این کامل است؟ میگوییم نه؛ خشونت و قتل و ... زیاد است که به دلیل مردانگی است و به حرکت دیگری در سطح بالاتر نیاز داریم؛ نه اینکه مردانگی از بین برود و زنانگی رشد کند. نظام مردانه اگر به کمال مردانگی رسید، به مرحله زنانگی خود وارد میشود. تمدن هم باید به سمت زنانگی برود، یعنی یک پله ما را بالا ببرد.
وی ادامه داد: این عوالم جدا از هم نیستند. زاویه نگاه ما مهم است و در ماجرای حضرت زهرا(س)، ولایت تا آخر برای امیرالمومنین(ع) میماند و تا رجعت این یک امر مردانه است. اما از شأن حیات نگاه کنید؛ حیات از زن است. این زنانگی است که اگر در مرد ایجاد شد ناشی از چرخشی است که رخ میدهد. این دیدگاه با این تفکر فرق میکند که معتقد باشیم مرد بوده و برای کامل شدنش زن به آن اضافه شده است. عامل انتقال ما به عوالم بالاتر زنانگی است. یعنی وقتی زن میشویم بالاتر میرویم.
حجتالاسلام صدوق اضافه کرد: وقتی ترکیب اتفاق بیفتد (بین زن و مرد) تعالی رخ میدهد و حرکت شروع میشود.
همایون: پاسخ داد: ترکیب را کنار بگذارید چون فکر میکنید ترکیب غوغا میکند. مرد تمایل به سمت زن رفتن و زن به سمت مرد رفتن دارد اما در این چرخه همه دارند از زنانگی به مردانگی و از مردانگی به زنانگی میچرخند.
حجتالاسلام صدوق هم گفت: تمدن محصول ترکیب است. اگر زن عطوفت و زنانگی خود را خرج دنیا و طبیعت نمیکرد تمدن مادی شکل نمیگرفت. تمدن را نباید مردانه در نظر گرفت باید ترکیب زنانه و مردانهای دانست.
همایون پاسخ داد: ماجرا روی دو واژه چرخه و تبدیل میچرخد. اگر ترکیب را در نظر بگیریم اینگونه برداشت میشود که اصل ماجرا، مرد است و زن به آن اضافه شده است. ظاهر آیات هم همین را نشان میدهد. ترکیب ما را به بنبست میرساند. در نگاه شما باید به این سؤال پاسخ دهیم که چرا من مرد خلق شدم و دیگری زن خلق شده آیا این مصداق ظلم است، چرا احسن تقویم آن بوده که یکی مرد و دیگری زن باشد. مگر اینکه ترکیب را داخل چرخه ببینیم.
وی افزود: اگر تبدیل نباشد، من این مسئله را ایستا میبینم. شما در ترکیب نمیگویید یک زن بوده و یک مرد آفریده شده که کامل شود بلکه میگوییم یک مرد بوده و یک زن برای تکمیل آن خلق شده است.
حجتالاسلام صدوق هم پاسخ داد: ما نمیگوییم یکی را آفرید و بعدی را برای کامل شدنش آفرید. بلکه میگوییم آیا حضرت آدم رشدی را میتوانسته در حالت تنهایی تصور کند؟ خیر؛ پس از ابتدا حرکت ترکیبی بوده است.
حجتالاسلام صدوق در ادامه به تشریح دیدگاه خود پرداخت و گفت: خلق اتفاق افتاده برای ابتاع به همین دلیل علت خلق به خدا باز نمیگردد بلکه به مخلوق باز میگردد و اگر به مخلوق بازگردد چه درکش و چه حرکتش ملازم با خلق است و برای درک و حرکت نیازمند اختلاف پتانسیل است و نیازمند این است که حداقل دو باشد نه یک. در بساطت محض درکی وجود ندارد؛ اگر من خودم را با غیر نسنجم درک پیدا نمیکنم.
وی ادامه داد: اگر ذکر شده که وجود پیامبر(ص) اول مخلوق است، اولین مخلوق اولین حرکتش و درکش این است که مخلوق دوم هم وجود داشته باشد، در اینجا چون رابطه هم وجود دارد میشود سهگانه. فرض هستی، حرکت و تکامل بدون این سهگانه ممکن نیست و در این سهگانه اجزا با هم برابر نیستند، اما قوام آنها به سهگانه بودن است.
مسئول حسینیه اندیشه افزود: در اصل تکوین زن و مرد را یک امر ترکیبی میبینیم به این معنی که هستی آنها نمیتواند ایجاد شود الا به صورت ترکیب اما الزاماً با هم برابر نیستند. پس اختلاف پتانسیل در اصل هستی ضروری است. یکسانی محض، بدون تفاوت در رنگ، طول، عرض، سفتی، ... قابلیت تحقق در عالم مخلوقات ندارد. وارد حد که میشوید این حد با غیر حد خود باید سنجیده شود و آغاز یک دوگانگی است.
وی ادامه داد: هر چه بعد از این میگوییم برپایه این دو اصل است. هیچوقت نمیآییم معنای هستی کسی را بریده از هستی مقوم آن، تعریف کنیم. وجود مقدس پیامبر بریده از آب قابل تعریف است اما بریده از حضرت زهرا(س) قابل تعریف نیست. اما آیا وجود آب بریده از وجود مقدس حضرت پیامبر قابل تعریف است؟ خیر. در رابطه با پیامبر و حضرت زهرا، مقوم، حضرت زهرا است که اگر نباشد، این ترکیب نیست. بعد از خلق هم آنچه از اخبار به ما رسیده پس از نور، پنج تن و 14 معصوم است و حتی تفاوتی ندیدم که بگویم اول کدام خلق شده است.
حجتالاسلام صدوق اضافه کرد: در خانواده زن و مرد رشد میکنند اما هماهنگی دو اراده ضروری است به این معنی که اگر زنی مرد را در فضایی دید که میتواند واسطه رشدش باشد خودش را در قالب ازدواج دائم به او میسپارد و اگر در رتبه ایمانی مرد و زن همتا و کفو باشند مرد قدرت توسعه ترکیبی را بیشتر دارد. اما اگر کفویت وجود نداشته باشد شما مانع رشد خودتان شدهاید چون خود را زیر دست کسی قرار دادید که توان توسعه شما را ندارد.
وی در جمعبندی نظر خود گفت: اصالت به مرد داده میشود، اما قوام هر دو هستند. خانواده بدون زن و مرد محقق نمیشود. رشد هم در مقیاس اجتماعی بدون زن و مرد محقق نمیشود اما از سوی دیگر اختلاف پتانسیل قابل انکار نیست.
صدوق در پاسخ به این سؤال که بین زن، مرد و خانواده اصالت را به کدام میدهید، گفت: خانواده اصالتش مستقل است اما اگر هستی مساوی با کل مرکب است، پس این کل مرکب اجزائش، روابطش سهم تأثیر مساوی دارند؟ خیر، اصل در وحدت ترکیبی است.
انتهای پیام