در آخرین روز جشنواره فیلم فجر، دو فیلم «درب» و «نمور» به نمایش درآمدند؛ آثاری که بابت ندیدنش مخاطب چیزی از دست نمیدهد. نقد فیلم اول را با یک سوال از هیئت انتخاب جشنواره آغاز میکنیم. تعریف آنها از سینما چیست؟ آیا یک فیلم مستند خوب به واسطه داشتن تصاویر زیبا می تواند کاری سینمایی محسوب شود؟ آیا ذات سینمای داستانی معرف کارهایی نظیر «درب» است؟
«درب» فیلم سینمایی نیست اما یک مستند زیبا به لحاظ بصری است که در آن مخاطب قادر است تصاویر زیبا از طبیعت را مشاهده کنند اما جدا از این موضوع، این کار جذابیتی برای تماشاگران ندارد مگر اینکه عدهای معدود چنین آثاری را دوست داشته باشند.
روایت کسلکننده و کند، بازیهای بسیار بد، فیلم را غیرقابل تحمل کرده و حتی مفاهیم انسانی مندرج در فیلم نیز به کمک فیلم نمیآید منظور اینکه برخی مواقع ممکن است اثری با استفاده از تصاویر احساسی مخاطب را به سمت خود کشد تا ضعفهای فنیاش آشکار نشود اما این فیلم چنین نبود و نتوانست حتی در آن حوزه نیز موفق باشد.
بزرگترین امتیاز «درب» در خواب آور بودن آن است چون افرادی که مشکل کم خوابی دارند حتماً با تماشای چنین کاری یک استراحت کامل را خواهند داشت.
آخرین فیلمی که در خانه جشنواره به نمایش درآمد «نمور» نام داشت. این فیلم قرار است یک ملودرام خانوادگی باشد اما بیشتر از آن به عنوان یک کاریکاتور می توان نام برد که در همه بخشها ضعیف است. شخصیت پردازی ها ناپخته، کارگردانی بد، بازیها ضعیف کاملا در «نمور عیان» است.
وقتی چنین ضعفهای آشکاری را در فیلم مشاهده میکنیم این سوال پیش می آید آیا واقعاً هیئت انتخاب این فیلم را از چند کار مطرح که اجازه نمایش در جشنواره را پیدا نکرد بهتر دیدند؟ درباره نمور باید این نکته را هم اضافه کنیم فیلم از معدود آثاری بود که در زمان نمایش با کف و سوت تماشاچیان مواجه شد عکسالعملی که از روی تشویق نبود بلکه نقدی آشکار به کیفیت این اثر به اصطلاح سینمایی بود.
در نهایت جشنواره ۴۹ نیز به پایان رسید اما این رویداد سینمایی یکی از دورههای ضعیف خود را پشت سر گذاشت زیرا بیش از نیمی از فیلم های به نمایش درآمده دارای استانداردهای سینمایی نبود.
انتهای پیام