عدم شفافیت اخلاق اجتماعی را نابود می‌کند/ بی‌معنایی اخلاق دینی بدون ایمان
کد خبر: 4054073
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۲
استاد دانشگاه قم:

عدم شفافیت اخلاق اجتماعی را نابود می‌کند/ بی‌معنایی اخلاق دینی بدون ایمان

حجت‌الاسلام محمدکاظم رحمان ستایش گفت: صداقت، اعتماد و شفافیت مبنای اخلاق اجتماعی است؛ یعنی اگر افراد دیگران را به اخلاق اجتماعی دعوت می‌کنند، باید توأم با صداقت و جلب اعتماد باشد و اگر اخلاق اجتماعی وجود ندارد به این دلیل است که مردم اعتماد را از دست داده و شفافیت را ندیده‌اند.

محمد کاظم رحمان ستایشبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین محمدکاظم رحمان ستایش، استاد دانشگاه قم، شامگاه 10 اردیبهشت در نشست «اخلاق اجتماعی و جوامع روایی شیعه» از  سلسله‌نشست‌های اخلاق اجتماعی، که از سوی مؤسسه پژوهشی فرهنگی فهیم برگزار شد، گفت: نمی‌توان از احادیث به صورت مفرد و جداگانه نگاه جامعی را درباره اخلاق اجتماعی استخراج کرد. احادیث با قرآن از این جهت تفاوت اساسی دارد که گزاره‌هایی هستند که به شکل گفت‌وگو، خطابه، سؤال و جواب یا آموزه ابتدایی از سوی معصوم(ع) بیان شده‌اند و یک گزاره نمی‌تواند جامع همه مطالب باشد. بنابراین وقتی نظام‌مند و منسجم در کنار هم گذاشته شوند، نتایج بهتری به دست می‌دهد.

استاد دانشگاه قم بیان کرد: به رفتارها و هنجارهایی که اشخاص باید در جامعه بروز دهند، اخلاق اجتماعی گفته می‌شود و از نظر دینی، اخلاق فردی مجزا از اخلاق اجتماعی نیست و این دو به هم وابسته هستند. معیار اخلاق اجتماعی این است که افراد یک جامعه احساس کنند که جامعه به آنها احترام می‌گذارد و مهم تلقی می‌شوند و مصالح اجتماعی فدای مصالح فردی نمی‌شود. در این صورت یک جامعه، اخلاق اجتماعی دارد.

شاخصه‌های اخلاق اجتماعی

استاد دانشگاه قم اظهار کرد: یک مکتب اخلاقی باید فهرستی از دستوراتی را که اعمالی مانند دروغ، تزویر و ریا را خوب یا بد توصیف می‌کند به عنوان احکام کلی اخلاقی ارائه دهد. همچنین خوبی و بدی باید تبیین عقلانی و توجیه مناسب و قابل پذیرش داشته باشد که در هر جامعه‌ای براساس فرهنگ آن متفاوت است؛ شاید برای اینکه گفته شود دروغ بد است مسیحی و مارکسیست و مسلمان هر کدام توجیه خود را دارند.

وی با بیان اینکه سومین شاخصه یک مکتب اخلاقی این است که پشتوانه هستی‌شناسی داشته باشد، گفت: موضوع دیگر دارا بودن زبان انگیزشی و عنصر دیگر ضمانت اجرایی است؛ یعنی اگر یک هنجار اخلاقی رعایت نشد، باید ضمانت اجرا داشته باشد و ارتباط سیستماتیک بین احکام اخلاقی، عناصر انگیزشی و ضمانتی برقرار باشد و ممکن نیست هر کدام مستقل پیش برود.

رحمان ستایش تصریح کرد: در جوامع روایی شیعه این خصوصیات وجود دارد و اخلاقی را تبیین می‌کند که با این عناصر چندگانه همساز است؛ برخی تصور می‌کنند مؤلفان جوامع روایی حدیث جمع‌کن هستند، در صورتی که در تدوین و تبویب کتب روایی، حسب و کتاب وجود دارد؛ مثلا کلینی، بعد از مقدمه، کافی را با کتاب عقل و جهل شروع کرده و آورده که علت انتخاب عقل این است که مدار زندگی شیعه است یا مثلا کتاب ایمان و کفر را دارد نه اسلام و کفر که خودش مسئله مهمی است و در این کتاب وظایف ایمانی مؤمن بیان شده و کفر کلامی مدنظر این محدث نیست.

سنخیت سرشت شیعیان با ائمه(ع)

وی در ادامه گفت: یکسری بایدها و نبایدها، اطاعتها و معصیت‌ها در کتاب ایمان و کفر مطرح می‌شود و سؤال جدی این است که تأثیر عصیان و اطاعت در اسلام فرد است یا در ایمان او، یعنی فرد معصیت‌کار مسلمان است و ایمان او تقلیل می‌یابد؛ مرحوم کلینی در 5 باب اول کتاب ایمان و کفر به بحث طینت مؤمن و کافر پرداخته؛ یعنی اینکه چرا مؤمن، مؤمن و کافر، کافر شده و آن را به روایت شیعتنا خلقوا من افاضل طینتنا مستند کرده است؛ یعنی شیعیان ما از اضافی گلی به وجود آمده‌اند که ائمه را از آن سرشته‌اند؛ یعنی در سرشت شیعیان و امامان سنخیت وجود دارد.

رحمان ستایش بیان کرد: بعد از آن کلینی، درباره حقیقت اسلام و ایمان سخن گفته و نشان داده است که این دو با هم تفاوت دارند و تصریح می‌کند کسی که مؤمن است مسلمان هم هست، ولی هر مسلمانی مؤمن نیست و در اینجا معنای اخص ایمان مدنظر است؛ ایمان در برخی آیات قرآن در برابر کفر و شرک است؛ در برخی آیات نیز التزام عملی به احکام اسلامی وجود دارد؛ مثل آیه قالت الاعراب آمنا.

وی افزود: اهل بیت(ع) وقتی کلمه مؤمن را به کار می‌برند، مرادشان پیروان اهل بیت(ع) است که نمونه آن روایاتی مانند علامات المؤمن مانند زیارت اربعین و انگشتر در دست راست است و این ایمان در برابر ایمانِ مقابل کفر نیست. کلینی درصدد اثبات این مسئله است که اسلام کم و زیادی ندارد ولی ایمان کم و زیاد می‌شود؛ این زیادت و نقصان هم به عمل است؛ یعنی اسلام قول بلاعمل و ایمان قول مع عمل است. گروهی به نام مرجئه در آن دوره وجود داشتند و امروز به این نام نیستند، ولی حرفهایشان زده می‌شود؛ اینها معتقد بودند همین که فرد شهادتین گفت کافی است و نیازی به عمل نیست؛ چیزی که امروز با تعبیر «دلت پاک باشد» بیان می‌شود. صرف اینکه کسی اعتقاد درستی داشت و عمل نداشت به بهشت می‌رود، غلط است.

اخلاق دینی بدون ایمان معنا ندارد

وی افزود: کلینی بر این باور است که تأثیر معصیت و کار نیک در ایمان و نیز ایمان وابسته به اعمال است و با توجه به آن کم و زیاد می‌شود. برای اخلاق دینی، ایمان مبناست با این ترتیب بدون ایمان، اخلاق دینی معنا ندارد. همچنین کلینی درجاتی برای ایمان در چندین باب از کتاب ایمان و کفر ترسیم کرده؛ مثلا گفته است که ایمان در جوارح بدن منتشر می‌شود و یک اعتقاد صرف نیست یا در تعبیر دیگری دارد که خاصیت اسلام این است که خون اشخاص در آن محترم است و نمی‌توان آنها را کشت و متعرض او شد.

استاد دانشگاه قم اضافه کرد: حال که ایمان ترسیم شد، کفر را بهتر می‌توان ترسیم کرد؛ در اینجا معنای کفر با معنای اصطلاحی علم کلام تفاوت دارد، زیرا معنای کفر در اینجا آن است که هر فردی که به آلودگی‌ها، رذائل و معصیت‌ها مبتلا شد کافر است. اگر کسی فضائل را پوشاند و انجام نداد و بایدها را کنار گذاشت کافر است؛ یعنی آراستگی به خوبیها و صفات نیک ندارد؛ البته کفر او کفر اعتقادی و کلامی نیست و بخش زیادی از مطالب کتاب ایمان و کفر به این موضوعات اختصاص دارد. به عبارت دیگر هر چیزی که بتواند شخص را از حوزه ایمان و رذائل و بدی و خیانت دور کند در ادبیات روایی به عنوان کفر حساب شده است.

وی اضافه کرد: کلینی بر بحث برادری تأکید می‌کند و می‌گوید که برادری لزوماً امر دینی نیست، بلکه انسانی است و همه برادران نسبت به یکدیگر حقوقی دارند که  باید رعایت کنند؛ یعنی باید جان و مال و ناموس مؤمن حفظ شود و با لغزش‌ مؤمنان و برادران طوری رفتار شود که با اصول ایمانی هماهنگ باشد؛ یعنی اگر کسی از لغزش دیگران گذشت کند خدا هم از او گذشت می‌کند. او به دنبال این است که در ضمن روایات، مسئله انگیزش را مدنظر قرار دهد. البته در عالم دین، انگیزش‌ها دینی است.

رحمان ستایش تصریح کرد: کلینی از باب 23 کتاب ایمان و کفر به نسبت میان فضائل اخلاقی و ایمان پرداخته است؛ وقتی در مصادیق دقت کنیم، بخش زیادی از آنها اخلاق فردی است، ولی همه جنبه اجتماعی دارند. مثلاً باب تفویض الی الله و توکل علیه، شاید کاملاً فردی باشد، ولی جنبه اجتماعی هم دارد یا باب خوف و رجا و حسن و ظن به خدا به اجتماعیات وابسته است. باب ورع و عفت و... هم در ابتدا فردی حساب می‌شود ولی به اجتماع وابسته است، زیرا کسی که عفت و ورع ندارد وارد حریم دیگران می‌شود. همچنین باب اعتدال در عبادت را هم دارد و تاکید می‌کند که حتی در مسائل عبادی هم انسان باید رعایت اعتدال داشته باشد.

معارف اهل بیت(ع) و ظرفیت آن در اخلاق اجتماعی 

وی افزود: بعد وارد باب‌هایی مانند حسن خلق، بشاش بودن، صدق و  ادای امانت، حیله، عفو، کظم غیظ، حلم، صمت و حفظ لسان می‌شود که کاملا اجتماعی هستند. جالب اینکه احادیث ذیل سکوت و صمت زیرمجموعه روایات تقیه است؛ یعنی قصد ندارد بگوید که سکوت فی نفسه فضیلت است، زیرا هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد و جایی وظیفه انسان حرف زدن است و مقام تقیه از جمله جاهایی بود که نباید حرف می‌زدند. باب مدارا با مردم و رفق و همراهی با مردم، باب حب و بغض برای خدا، باب مذمت دنیا، قناعت، کفاف و تعجیل در فعل خیر، باب بر والدین و اهتمام به امور مسلمین و نصیحت آنها و باب تجلیل از افراد مسن هم از دیگر ابوابی است که کلینی به آن پرداخته است.

رحمان ستایش تأکید کرد: قابلیت تشکیل یک مکتب اخلاقی اجتماعی براساس آموزه‌های اهل بیت(ع) وجود دارد، اما ضمانت اجرای آن داشتن ایمان است. بنابراین این آموزه‌ها بالذات برای همه انسان‌ها ضمانت اجرایی ندارد، ولی وقتی چیزی در حوزه ایمانی فضیلت است در خارج از آن هم فضیلت است، ولی مکتب اخلاقی نمی‌سازد؛ درست مانند اینکه ما در جامعه مؤمنین از حرف‌های کنفوسیوس و دیگران استفاده کنیم و این حرفها حکمت‌آمیزند ولی ضمانت اجرا ندارند.

وی تصریح کرد: آنچه در جوامع روایی شیعه بیان شده اخلاق از ناحیه اهل بیت(ع) و براساس ایمان است، ولی سایرین می‌توانند استفاده کنند و نمی‌توانند ایراد بگیرند که این مکتب به درد منِ غیرِ مسلمان نمی‌خورد، زیرا این موضوع با مبانی خود تأثیرگذار است. صداقت، اعتماد و شفافیت مبنای اخلاق اجتماعی است؛ یعنی اگر افراد دیگران را به اخلاق اجتماعی دعوت می‌کنند، باید توأم با صداقت و جلب اعتماد باشد و اگر اخلاق اجتماعی نیست، به این دلیل است که مردم اعتماد را از دست داده و شفافیت را ندیده‌اند. همچنین برای ایجاد اخلاق اجتماعی باید مصالح فردی فدای مصالح اجتماعی شود و افراد جامعه احساس مفید و مؤثر بودن در جامعه و نیز احساس شخصیت داشته باشند.

انتهای پیام
captcha