به گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب ۲۱ شهریور در اجرای بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی، سیاستهای کلی برنامه هفتم را که پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام و با اولویت پیشرفت اقتصادی توأم با عدالت تعیین شده است، به سران سه قوه، رئیس مجمع تشخیص مصلحت و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ابلاغ کردند.
سیاستهای کلی برنامه هفتم در ۷ سر فصل و ۲۶ بند تصویب شده که بند ۲۱ و ۲۲ آن مربوط به حوزه سیاسی و سیاست خارجی است که متن این دو بند به شرح ذیل است:
بند ۲۱ـ کنشگری فعال در دیپلماسی رسمی و عمومی با ایجاد تحول و ظرفیتسازی ارزشی و انقلابی در نیروی انسانی در دستگاه دیپلماسی و همکاری هدفمند و مؤثر سازمانها و نهادهای مسئول در امور خارجی.
بند ۲۲ـ تقویت رویکرد اقتصاد محور در سیاست خارجی و روابط منطقهای و جهانی و تقویت پیوندهای اقتصادی با اولویت همسایگان.
ابوالفضل ظهرهوند، کارشناس مسائل بینالمللی و سفیر پیشین ایران در افغانستان و ایتالیا، در گفتوگو با ایکنا در تشریح بند 21 این سیاستها و ضرورت عبور از دیپلماسی واکنشی به دیپلماسی فعال برگرفته از یک تحول انقلابی در ساختار دستگاه دیپلماسی گفت: بند 21 این سیاستها مهمترین مطالبه از حوزه سیاست خارجی است، زیرا بخش مهمی از تحقق آرمانهای انقلاب و اهداف امنیت ملی از مسیر سیاست خارجی است؛ سیاست خارجی دروازه تعامل ما با جهان خارج است که هم فرصتها و هم تهدیدها در آن دیده میشود و هم از طریق این حوزه خود را در آنجا ارائه میکنیم.
وی افزود: اسلام دین دعوت است و انقلاب اسلامی هم تنها یک تحول تاریخی نبود که بعد از مدتی به موزهها و کتابهای تاریخ سپرده شود بلکه انقلاب اسلامی ورود به یک راه بود که نقطه عزیمت این مسیر با بقیه تحولات سیاسی پیشین متفاوت بود. انقلاب در حقیقت الگویی مبتنی بر آرمانهای قرآنی است و در عین حال بریده از زندگی مادی نیست زیرا زندگی مادی زمینهای برای ورود به زندگی جاویدان است و آخرت ما در این دنیا باید ساخته شود و این یک پارادایم (زیستار) است که پس از ورود به قیامت پارادایم جدیدی شکل میگیرد و داشتهها و بضاعت دنیایی ما به موقعیت حیات یا عذاب جاودان منتقل میشود.
ظهرهوند اظهار کرد: لذا این یک مسیر است که از ازل کشیده شده و تا ابد ادامه دارد و موضوع اصلی آن انسان است، لذا سیاست خارجی انقلابی برپایه بیان این رویکرد به جامعه جهانی است. انقلاب اسلامی یک دعوت قرآنی و الهی است و وقتی سخن از مردمسالاری دینی یا تفکر ولایی گفته میشود بدین معناست که اساس ماجرا بر اراده پروردگار است.
این دیپلمات باسابقه کشورمان با اشاره به تعارض 43 ساله ما با با پارادایمهای رقیب گفت: متأسفانه در بعد داخلی این رویکرد و گفتمان را از دست دادهایم و سکولار عمل و زندگی میکنیم. به عبارتی در شعارها، انقلاب اسلامی وجود دارد اما شیوه و نحوه حکمرانی ما سکولار است و همان نقاطی را به منزله هدف تعریف کردهایم که کشورهای توسعهیافته این مسیر را رفته و آنها را هدف خود اعلام کردهاند در حالی که در تفکر ملهم از انقلاب اسلامی مؤلفهای به نام توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی وجود ندارد بلکه توسعه انسانی مطرح است، چون همه چیز دائرمدار انسان است.
وی ابراز کرد: در این نگاه نوع اقتصاد، روابط اجتماعی، نظام شهری، معماری و سیاست خارجی متفاوت است. این الگویی است که باید کارآمدی و کارکردش را هم به پیروان خودش و هم به ناظران خارج از مدار پیروانش اثبات کند و ما بدون عرضه و ارائه الگوهای بدون تکرار نابود خواهیم شد و متأسفانه این ملاحظات در گفتمان نخبگان کشور مشاهده نمیشود.
ظهرهوند با انتقاد از برنامه شیوه صدا و سیما، آن را دادگاهی برای محاکمه جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی دانست و گفت: این برنامه نشان میدهد امروز نه تنها بعد از 43 سال قادر نیستیم دستاوردهای نقطهای خود را در یک پارادایم و منظومه ارائه کنیم بلکه حتی نمیتوانیم از آن دفاع کنیم و این حکایت از قصور کانونهای اندیشهورزی ماست و به همین دلیل رهبر معظم انقلاب بر جهاد تبیین و برگزاری کرسیهای آزاداندیشی تأکید کرده و دارند.
این کارشناس مسائل بینالملل با اشاره به تأکید بند 21 سیاستهای کلی برنامه هفتم بر تربیت نیروهای انقلابی و آگاه در دستگاه دیپلماسی گفت: مدیریت دستگاه سیاست خارجی کشور ضعیف عمل کرده زیرا یک ساختار و دستگاه کاملا شکلی است که فرمالیسم بر آن حاکم است. در واقع لازمه اینکه این دستگاه بتواند اندیشه انقلاب اسلامی و دستاوردهای جمهوری اسلامی را به دیگران معرفی کند معرفت کارگزاران آن نسبت به این اندیشه است که این منظومه معرفتی در دستگاه سیاست خارجی کاملا بیرنگ است.
وی با تأکید بر اینکه دستگاه سیاست خارجی به مثابه چشم نظام است، گفت: امروز میتوان گفت بینایی این چشم بسیار ضعیف است. اگر نتوانیم فرصتها را ببینیم، شکار کنیم و ایجاد کنیم با تهدید مواجه خواهیم شد و به همین وضعیت میرسیم که جبهه مقاومت این همه زحمت میکشد و ظرفیتها را در عراق، سوریه و لبنان ایجاد میکند و امنیت کامل را برقرار میسازد و حال که باید آثار این تلاش در سفره ملت، موقعیت منطقهای ایران و ارتقای موقعیت اقتصادی کشور دیده شود احساس ناتوانی میکنیم و الان با جریان اغتشاشگر و برانداز در داخل مواجه میشویم. دلیل این امر آن است که منظومه معرفتی انقلاب را به منزله چراغ راه پیش روی خود قرار ندادهایم و از طرف دیگر دستگاه سیاست خارجی و مدیریت حاکم بر آن، قابلیت و توانایی لازم را نداشته و ندارد.
ظهرهوند با اشاره به ضرورت حضور نیروهای منسجم و ملی در دستگاه سیاست خارجی برای تحقق دیپلماسی فعال و کنشگرانه گفت: در ساختار موجود دستگاه دیپلماسی آنکه دارای تفکر انقلابی است متهم به افراطیگری میشود. ما سکولار عمل و مدیریت میکنیم و لیبرالیسم و نئولیبرالیسم بر ساختارهای دولت حاکم است اما شعار انقلاب اسلامی و معنویت میدهیم و این گسست بین حوزه نظر و عمل در جامعه تشکیک ایجاد میکند.
ظهرهوند با بیان اینکه «قرآن پوزیتیویستیترین کتاب دنیا» است، گفت: قرآن اصلا به دنبال نظربازی نیست و همه آیات آن ملموس و عینی و کاملا علمی است؛ «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ» دلیل رسا و پایدار نزد خداست و آنچه غیر علمی است توهمات شیطانی است که برپایه ظن و گمان است و همین جنگها برپایه ظن و گمان است که با اینکه از علم استفاده میکنند اما هدفگذاریها غیرعلمی و غیر واقعی دارند که با عالم هستی سازگاری ندارد. شعار ما این بود که میخواهیم ربوبیت الهی را در اداره کشور و جامعه مداخله بدهیم اما در عمل مانند غربیها عمل میکنیم که نمونه آن ربای بانکها و تحمیل تورم به مردم با خلق پول و استفاده دائم از جیب مردم است. لذا ما با وجود منبعی مثل قرآن به آن ظلم کردیم و آن را مهجور کردیم و باید آن را به صحنه برگردانیم.
سفیر پیشین کشورمان در ایتالیا و افغانستان اظهار کرد: لذا در این سیاستها به واسطه همین رویکرد و بضاعت و رفتار انفعالی دستگاه سیاست خارجی بر یک تحول انقلابی در نیروی انسانی تأکید شده و لازمه این تحول آن است که نیروهای مسلط و مسلح به این منظومه معرفتی مبتنی بر نگاه قرآنی به روابط بینالملل به کار گرفته شوند که قدرت تربیت و آموزش دیگر نیروها را داشته باشند که در حال حاضر چنین ساختار و فرآیندی در وزارت امور خارجه دیده نمیشود.
وی یادآور شد: این ساختار خود را سکولار و واقعگرا(رئالیست) به تعبیر غربی تعریف کرده در حالی که ما باید حقیقت را دنبال کنیم و واقعبین باشیم و الا اسرائیل هم یک واقعیت است اما به هر واقعیتی که نباید گرایش پیدا کرد. علت اینکه منافع ملی ما زیر نقطه سر به سر است، هزینهها بیشتر از منافع است، مردم دورنمای روشنی نمیبینند، سایه تهدیدات سنگینتر از فرصتها است، تقلیلگرایی در دستور کار دولت است، سیاست دفع افسد به فاسد را به طور دائم در ساختار شاهد هستیم و حتی نمیتوانیم تفاوت ساختار، نظام سیاسی و حکومت را درک کنیم و آنها را یکسان میپنداریم، ریشه در همین گسست در حوزه نظر و عمل دارد و از دلایل عمده ناکارآمدی ماست و بعد از 43 سال که باید به منزله یک ایدئولوژی دعوتگر و ساختار ایدئولوژیک کارآمد خود را به اثبات برسانیم الان در این وضعیت نامناسب هستیم و همه اینها به خاطر همین بیتوجهیها و غلبه منافع فردی منافع جمعی و بروز و ظهور نیافتن مفاهیم مورد تأکید انقلاب در ذهن و عمل است.
ظهرهوند تصریح کرد: اگر ساختار بر نخبهگرایی تأکید میکند در حقیقت همان نخبهگرایی غربی است که هر که نخبهتر، برخوردارتر و متوقعتر است در حالی که در رویکرد دینی و انقلابی، هر که نخبهتر، متعهدتر، پاسخگوتر و سادهزیستتر است زیرا این نخبه برای حیات جاودان نه حیات دنیوی تلاش میکند که نمونه آن نخبگان دوران دفاع مقدس بودند.
این کارشناس مسائل بینالمللی با بیان اینکه باید نقش ایمان را در حیات اجتماعی روشن میکردیم، گفت: دینی که کارکردی ندارد باید به دور انداخته شود و دین اسلام و ارکان مختلف آن کارکرد دارد و لازم است ما رابطه خود را با خدا تنظیم کنیم تا به حیات جاودان برسیم زیرا انسان اساسا به دلیل فطرتش جاودانگی دنبال میکند لذا با این تعاریف باید برای سیاست خارجی گریه کرد.
ظهرهوند اظهار کرد: ما امروز وقتی میخواهیم وارد کنشگری در فضای بینالملل شویم نقطه اتکای ما هویت است و باید از منظر هویت کنش داشته باشیم و اگر نتوانیم هویت خود را تعریف کنیم، رفتار جمعی نخواهیم داشت و به همین دلیل دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا خواهیم داشت که هر دو اسبهای یک درشکه هستند که این درشکه را به سمت منافع خودشان میبرند در حالی که دستگاه سیاست خارجی یک دستگاه فراجناحی است و باید هویت انقلابی را در خود داشته باشد و با این هویت جمعی و ملی، تهدید و فرصت را تعریف کند.
وی تصریح کرد: با چنین نگاه منسجمی دیگر نمیتوان از رابطه داشتن یا نداشتن با شرق و غرب و تهدید یا فرصت بودن آن یا پیوند و عدم پیوند استقلال با منافع ملی صحبت کرد در حالی که غرب یک پارادایم است و همان سخنی را که جوزپ بورل میگوید خانم فون درلاین میگوید و همان را بایدن، مکرون و دیگران نیز تکرار میکنند و این به خاطر آن است که همگی پرورشیافته یک پارادایم فکری هستند و ما هم باید چنین پارادایم و زیستار مخصوص به خود را داشته باشیم و الزامات زیستاری را رعایت کنیم.
ظهرهند در تشریح الزامات این زیستار گفت: وقتی ما ولایت الهی و مداخلهگری پروردگار را در مناسبات فردی و اجتماعی پذیرفتیم یک زیستار جدید شکل میگیرد و ریشه چالش ما با پارادایمهای سکولار که خدا را از عرصه سیاست و اجتماع بیرون کردند، در همین است و این همان منازعه حضرت موسی(ع) و فرعون و به عبارتی یک منازعه تاریخی است؛ خداوند در قرآن میفرماید: «الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ». تمام مصائب و مشکلات آنجایی شروع شد که عدهای اعلام کردند «ربنا الله» و به خاطر همین متهم میشویم و الا ساختارهای سکولار در یک نقطه در کنار هم به تعادل و بازدارندگی میرسند و هیچ فرقی بین روسیه، چین و آمریکا وجود ندارد و با هم معامله میکنند در حالی که در بین نگاه الهی و سکولار جایی برای معامله وجود ندارد زیرا دو مسیر متفاوت است و دشمنان میخواهند این نور را به تعبیر قرآن خاموش کنند.
مهدی مخبری
انتهای پیام